بنا بر آماره ارائه شده از سوی مسئولان و از میان 20 هزار بی خانمانی که در تهران زندگی می کنند، جمعیت زنان بی خانمانی که در فضای باز شهر تهران و مثل گورخواب های قبرستان نصیرآباد ناچارند شب را به صبح برسانند، نزدیک 3 هزار تن است. افراد آسیب دیده ای که با شرایط کنونی سرنوشت نامعلوم خود را در آینده ای تاریک دنبال می کنند و از این سو برخی افراد مثل معاون رئیس جمهور در امور زنان نیز راه حل کنترل جمعیتشان را، عقیم کردن آنها می دانند.
به گزارش «تابناک»؛ جدا از اعلام نظر چند ماه گذشته «شهیندخت مولاوردی» معاون رئیس جمهور در حوزه زنان و خانواده که در مورد عقیم کردن زنان بی خانمان گفته بود، این طرح باید بررسی شود و بر اساس رضایت زنان کارتن خواب عقیم شدن صورت بگیرد، پس از رسانه ای شدن ماجرای گورخوابی عده ای از بی خانمانان تهرانی، بار دیگر برخی بر این مسأله دامن زدند.
در همین باره «سیما حق شناس»، همسر «بزرگمهر حسین پور» نقاش و کاریکاتوریست که به همراه همسر در برگزاری نمایشگاه های دفاع از حقوق حیوانات ید طولایی دارند، روز گذشته با انتشار مطلبی در فضای مجازی با اشاره با آسیب های برآمده از افراد گور خواب نوشت: نمی شود که این افراد بی خانمان تولید مثل کنند و بعد دولت با سرمایه مردم شکم آنها را سیر کند. تنها راه حل کنترل جمعیت کارتن خواب ها، عقیم کردن آنهاست؛ هرچند مغزهایی که کار نکند در مورد عقیم کردن سگ و گربه هم ناراحت می شود و... .
انتشار چنین مطلبی در فضای مجازی و از سویی فردی که خود و همسرش سال هاست انرژی و فعالیت خود را برای دفاع از حقوق حیواناتی مثل سگ متمرکز کرده اند، اگر چه کمی عجیب است، عجیب تر از آن حمایت هایی است که از این ایده در دولت وجود دارد.
برای مثال معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور با تأیید ضمنی عقیم کردن زنان کارتن خواب گفته بود: این طرح به دلیل هزینهها و تولدهای نوزادان معتاد که بار مالی برای نظام و کشور خواهد داشت و به لحاظ معنوی و اقتصادی و هزینه های اجتماعی نیازمند بررسی کارشناسی است و مطلوب این است که ریشه ها قطع شود تا آماری از متولد شدن نوزادان معتاد نداشته باشیم.
هرچند پس از انتشار عقیده و برنامه معاونت زنان ریاست جمهوری برای عقیم کردن زنان کارتن خواب، «سید حسن قاضیزاده هاشمی» وزیر بهداشت در گفتوگویی كه با «اعتماد» داشت، ضمن ابراز تأثر برای محرومیت و گرفتاریهای زنان كارتنخواب، عقیمسازی آنها را قاطعانه منتفی دانست و تأكید کرد كه این زنان و فرزندانشان باید حمایت شوند، نه اینكه از زندگی و دنبال كردن سرنوشت نامعلوم خود محروم شوند، طرح دوباره چنین ادعاهایی در میان افکار عمومی، لزوم طرح چند پرسش و نکته را ضروری می کند.
نخستین پرسشی که باید در این باره پرسید این است که در یک جامعه اسلامی و مدعی طرفداری از عدالت اسلامی، چرا باید این همه کارتن خواب و افراد بی خانمان (تنها 20 هزار کاتن خواب در تهران) باشند؟
پرسش دومی که مسئولان باید به آن پاسخ بدهند این است که چرا در میان افراد کارتن خواب این همه زن و دختر کارتن خواب (تنها 3 هزار کارتن خواب زن در تهران) وجود دارد؟
پرسش دیگری که باید برای آن پاسخ پیدا کرد، این است که تا کنون از سوی مسئولان چه اقدامات ریشه ای و کلیدی برای حل این مشکلات و از بین رفتن پدیده کارتن خوابی صورت گرفته و به نتیجه نرسیده که حالا بخواهیم راهکار دیگری مثل عقیم کردن زنان کارتن خواب را دنبال کنیم؟
در همین موضوع گور خواب های شهرستان شهریار که اخیراً رسانه ای شد، فرماندار، دادستان، شهردار و سایر مسئولان شهرستان شهریار اصلاً در جریان حضور و زندگی عده ای در گورستان این منطقه نبودند و به لطف خبرنگاران و رسانه ها از این موضوع مطلع شدند؛ بنابراین، باید پرسید مدیران و متولیانی که حتی از آمار و محل دقیق زندگی افراد بی خانمان و یا کارتن خواب اطلاع ندارند، چگونه می توانند مدعی تلاش برای حل صحیح مشکل و این آسیب ها ـ چه در گذشته و چه در آینده ـ داشته باشد؟
در حالی برخی از مسئولان و به اصطلاح روشنفکران جامعه عقیم کردن زنان کارتن خواب را با هدف مقابله با پدیده کارتن خوابی و بی خانمانی زنان دنبال می کنند که نمی دانند با این کار خود، تنها صورت مسأله را پاک می کنند.
استدلال آنها برای این کار، جلوگیری از تولد فرزندانی است که از مادری کارتن خواب و در شرایط بی خانمانی متولد می شوند. در این باره باید گفت، اولاً تولد فرزند از سوی مادر کارتن خواب، یک موضوع حاشیه است و تأثیری در اصل ماجرا (وجود مسأله کارتن خوابی) ندارد.
فرض را بر این بگیریم که همه زنان بی خانمان کشور به لطف مسئولان عقیم شدند، آیا با این اقدام تعداد زنان کارتن خواب کم می شود و با این روندی که پیش می رویم، دیگر به تعداد آنها افزوده نمی شود؟
خیر این طور نیست؛ شرایط اقتصادی جامعه، بی عدالتی، فقر، بیکاری و... از جمله مشکلاتی است که در هر لحظه و هر ثانیه می تواند آبستن تولد تعداد زیادی زن کارتن خواب دیگر باشد و با این کارها آن مشکل اصلی شرایطش تغییر نخواهد کرد.
مسأله دیگر آنکه مگر ما انسان ها می توانیم مسئول و تعیین کننده سرنوشت نوزادانی باشیم که به دنیا می آیند. آمدیم و فرزندی که از یک مادر کارتن خواب به دنیا آمد؛ پس از تولد، بنا به شرایطی مثل تقبل سرپرستی اش توسط یک خانواده متمکن و ... در آینده به یک فرد موثر و مفید برای جامعه تبدیل شد، در این حالت شرایط چگونه است؟
جدا از مسائل بالا نکته اینکه چه ضمانتی وجود دارد مادری که اکنون کارتن خواب و بی خانمان است، در آینده نیز چنین سرنوشت و حالتی داشته باشد؟ شاید در آینده شرایط جامعه به گونه ای شد که این همه بی عدالتی و فقر فراگیر نباشد و در آینده مردم جامعه بیشتر دلشان به حال این قشر آسیب دیده بسوزد و برای آنها یک اقدام اساسی انجام دهند. در آن حالت وضعیت مادر بی خانمانی که به لطف مسئولان کنونی عقیم شده است، چیست؟ آیا او حق ادامه حیات و دنبال کردن سرنوشت خود را ندارد؟
بر اساس آنچه رفت به نظر ضروری می رسد، مسئولان برای حل ریشه این موضوع در ابتدا تلاش کنند تا برای خود یک بانک اطلاعات دقیق و کامل از تعداد و وضعیت افراد بی خانمان و کارتن خواب تهیه کنند؛ بانک اطلاعاتی که در آن مشخصات افراد گورخواب نیز لحاظ شده باشد و این گونه نباشد که یک مدیر ارشد شهرستانی به لطف اطلاع رسانی خبرنگاران از وجود چنین افرادی در حوزه مدیریتی خود مطلع شود.
در گام دوم شایسته این است، مسئولان با جمع آوری این افراد آسیب دیده اجتماعی نسبت به درمان مشکلات جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و... آنها اقدام و شرایط بازگشت دوباره آنها به آغوش جامعه را فراهم کنند.
گفتنی است، مردم نوع دوست و دلسوز ایران اسلامی نیز که در طول تاریخ حمایت و همراهی خود را با سایر هموطنان خود در همه صحنه های اجتماعی به خوبی نشان داده اند، حاضر خواهند بود در این مسیر گام به گام مسئولان را همراهی کنند و به حل منطقی و ریشه ای مشکل کمک کنند.