بررسی سبد هزینه خانوارها در سالهای قبل و بعد از هدفمندسازی یارانهها حاکی از این است که رفاه خانوارها در سالهای پس از اجرای آن در سطح ملی کاهش داشته است و ارزش حقیقی سبد مصرفی خانوارها نه تنها بزرگتر نشده است بلکه کوچکتر شده است و نکته مهمتر این است که خانوادههای کم درآمد در مقایسه با خانوادههای پردرآمد کاهش رفاه بیشتری را تجربه کردهاند.
به گزارش تابناک اقتصادی، هدفمندسازی یارانهها با اهدافی چون توزیع عادلانه یارانهها، بهبود توزیع درآمد، اصلاح الگوی مصرف و اصلاح ساختارهای تولید در اواخر دهه هشتاد شکل گرفت. بعد از گذشت شش سال از اجرای این سیاست، مرکز پژوهشهای مجلس در یکی از آخرین گزارشهای کارشناسی که در رابطه با تغییر سبد مصرفی خانوار پس از اجرای سیاست هدفمندسازی یارانهها منتشر کرده است، نتایج اجرای آن را بر سطح و نوع مصرف خانوارها در دهکهای درآمدی مختلف مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش تابناک اقتصادی، بررسی دادههای مربوط به هزینههای خانوار در خلال سالهای 1386 تا 1393 بیانگر این است که هدفمندسازی یارانهها منجر به کاهش رفاه اقتصادی خانوارها به خصوص در سطح خانوادههای با سطح درآمد پایین شده است. سهم مصرف کالاهای ضروری در هزینههای خانوار به طور میانگین و در سطح تمامی دهکهای جامعه قبل از اجرای هدفمندی یارانهها 77 درصد بوده است و این رقم در سالهای بعد از هدفمندی 79 درصد شده است. گزارش کارشناسی مرکز پژوهشهای مجلس که در رابطه با تغییر سبد مصرفی خانوار پس از اجرای سیاست هدفمندی یارانهها منتشر شده است، حاکی از این است که علیرغم هدف اولیه هدفمندسازی یارانهها که در جهت کمک به اقشار آسیب پذیر و توزیع عادلانه و درآمد بوده است، نتیجه مدنظر را نداشته است و در بین دهکهای درآمدی تأثیر یکسانی نداشته است؛ درحالیکه سهم کالاهای ضروری (شامل خوراک، مسکن و سوخت، بهداشت و درمان و حمل و نقل) در هزینههای خانوارها قبل از هفدمندسازی یارانهها و بین سالهای 87 و 88 برای دهک اول درآمدی (کم درآمدترین دهک جامعه) 89 درصد بوده است، این رقم در سالهای پس از هدفمندی و بین سالهای 89 تا 93 به 91 درصد رسیده است. این در حالی است که بر اساس دادههای موجود در جدول زیر همین رقم برای دهک دهم (پردرآمدترین دهک) از 76 درصد به 74 درصد کاهش داشته است. افزایش سهم کالاهای ضروری در سبد خانوار حکایت از کاهش توان خانوار در جهت هزینه در بخشهای غیر ضروری و به معنای کاهش رفاه اقتصادی است.
کاهش ارزش حقیقی سبد مصرفی سالیانه خانوارها از دیگر نکات قابل بررسی است؛ بر اساس داده جدول زیر ارزش حقیقی سبد مصرفی خانوارها در سال 77 و 88 نسبت سال 86، به طور میانگین 6 درصد کاهش داشته است و این رقم برای سالهای پس از هدفمندی یارانهها به طور میانگین 21 درصد بوده است. البته در این گزارش اشاره نشده است که کاهش مورد نظر در نتیجه اصلاح مصرف بوده است و یا در نتیجه عدم توانایی در مصرف بییشتر و رسیدن به سطح اولیه در قبل از اجرای سیاست هدفمندسازی یارانهها. از آن جایی که قیمتها تنها عنصر مؤثر در اصلاح الگوی مصرف به حساب نمیآیند و در کنار آن، زیرساختهای عمرانی، فرهنگی و اجتماعی نیز عواملی مؤثر به حساب میآیند میتوان اذعان داشت که بخش عمدهای از کاهش ارزش حقیقی سبد مصرفی خانوارها ناشی از عدم توانایی آنها (به خصوص خانوارهای دهکهای پایین درآمدی) در تأمین رفاه در سطح قبل از قانون هدفمندسازی یارانهها بوده است چرا که عواملی فرهنگی، اجتماعی و عمرانی در کوتاه مدت قابل اصلاح نیستند.
در پایان به این نکته نیز باید اذعان داشت که عوامل مؤثر بر سطح قدرت خرید خانوارها از یکسو تحت تأثیر تغییر درآمدها است و از سوی دیگر تحت تأثیر تغییر در قیمت نسبی کالاها. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در دوره 1386-1392، مصرف بخش خصوصی بر حسب ارزش جاری بیش از 2.3 برابر گردیده است، در حالیکه مصرف حقیقی تنها 1.01 برابر شده است که این رقم بدون احتساب رشد جمعیت بوده است و چنانچه رشد جمعیت نیز لحاظ شود حکایت از کاهش مصرفی حقیقی جامعه در دوره مدنظر داشته است. این نکته نیز نباید فراموش شود که به هیچ وجه نمیتوان کل مسئله کاهش مصرف حقیقی خانوارها را ناشی از هدفمندسازی یارانهها دانست؛ چرا که تورم موجود در اقتصاد ایران در طول سالهای قبل و بعد از هدفمندسازی تنها بر اثر اجرای این سیاست نبوده است و عوامل متعدد سیاسی و اقتصادی دیگری همچون افزایش نرخ ارز نیز بر سطح عمومی قیمتها مؤثر بوده است و تقویت سطح درآمدها و کنترل سطح عمومی قیمتها برای سالهای متوالی میتواند مصرف حقیقی خانوارها را افزایش دهد.