نه شرکت در انتخابات را «تکلیف» خود می دانند، نه طبق قانون اساسی مشارکت در تصمیم گیری را «حق» خود می خوانند و نه حتی انگیزه ای سیاسی برای حضور در پای صندوق های رأی دارند. البته اینها آمار بالایی از جمعیت رأی دهنده ایران را به خود اختصاص می دهند؛ جمعیتی که در هر انتخابات بر نقش سرنوشت ساز آنها بحث ها درمی گیرد و امیدهایی را هم برای جریانات مختلف سیاسی به وجود می آورند، آرایی به رنگ خاکستری دارند.
به گزارش «تابناک»، هرچند انتخابات در ایران، از مدت ها پیش از برگزاری، بحث اصلی محافل مختلف را شکل می دهد، باز هم نمی تواند پیش بینی هایی نزدیک به واقعیت را برای جریان های مختلف سیاسی کشور به همراه داشته باشد. گروهی که همواره تا آخرین ساعات اخذ رأی نمی دانند که می خواهند در انتخابات شرکت کنند یا نه و از همه مهمتر اینکه در صورت شرکت، به چه کسی رأی بدهند، اگرچه نسبت به سرنوشت سیاسی خود بی تفاوت شده اند، نقش مهمی در هر انتخاباتی در کشورمان ایفا کرده اند.
آرای خاکستری سهم کدام جریان سیاسی کشور است؟جذب آرای خاکستری، از موضوعاتی است که در بسیاری از ادوار انتخابات در ایران بیشتر از سوی جریان اصلاح طلبی مطرح شده است. آن ها به خوبی می دانند که نقش این آرا در انتخابات به گونه ای است که اگر نیروی رقیب از بالاترین شانس رأی آوری از سوی حامیان خود هم برخوردار باشد، این آرای بی تفاوتان به سیاست است که می تواند ورق را برگرداند. به همین منظور از مدت ها پیش حساب ویژه ای روی آن باز کرده و از ترفندهای اخذ آرای آنان، به خوبی استفاده می کنند تا به اهداف خود دست پیدا کنند که البته این موفقیت ها در دوره هایی نیز حاصل آمده و آنان توانسته اند در عین ناباوری برنده رقابت های انتخاباتی شوند.
اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 و همچنین در انتخابات سال 92 و در برهه هایی نظیر انتخابات مجلس دهم به خوبی توانسته اند برای جذب آرای خاکستری جامعه اقدام کرده و نظر این طیف از جامعه را با توسل به حربه ها و تاکتیک های انتخاباتی خاصشان به خود جلب کنند و در نهایت با تجمیع این بخش از آرای جامعه در کنار رأی مخصوص طیف اصلاح طلب و حامیان شان برنده عرصه انتخابات لقب بگیرند.
از سوی دیگر در جریان مقابل، سرمایه گذاری روی این امر خیلی کمتر صورت می گیرد. اصولگرایان که حامیانشان به اعتقاد بسیاری از چهره های سیاسی، حضور پای صندوق های رأی را جزیی از تکالیف خود می دانند، سبد آرای این جریان سیاسی را آنقدر خالص می کنند که احتمال کمی برای آرای خاکستری می ماند. با این حال آنان نیز در جاهایی توانسته اند با همین اهرم آرای نامزدهای مورد حمایت خود را بالا ببرند.
بخشی از اصولگرایان هم با اینکه کمتر از اصلاح طلبان اما در برخی برهه های انتخاباتی نظیر انتخابات دولت نهم در سال 1384 توانسته اند با توسل به چهره ای نظیر « محمود احمدی نژاد» نظر طیف و آرای خاکستری جامعه را به سمت خود جلب کنند؛ مسأله ای که نشان می دهد رأی این طیف از جامعه یک رأی سازمانی نیست، بلکه متناسب با شرایط موجود کشور و انتخابات نسبت به سوق دادن رأیشان به سمت یک فرد یا جناح تصمیم گیری می کنند.
مدل انتخاباتی سال 92 و آرای پیش بینی نشده در سبد رأی روحانی با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، گمانه زنی ها از ترکیب آرای کاندیداهای مورد حمایت دو جناح سیاسی کشور آغاز می شود؛ آرایی که باز هم یک مدل قدیمی را ترسیم می کند و بدون در نظر گرفتن آرای خاکستری نمی تواند پیش بینی درستی از انتخابات آینده به دست بدهد. هرچند اصلاح طلبان با همان گزینه سال 92 خود یعنی «حسن روحانی» وارد رقابت ها می شوند، در بدست آوردن آرایی همچون 22 خرداد آن سال دچار شک و شبهه شده اند.
سبد 18 میلیونی آرای «حسن روحانی» که به گفته بسیاری از چهره های سیاسی با همین آرای خاکستری پر شده است، شاید این بار به سختی تکرار شود. کسانیکه در آن سال و با وجود مسائل و مشکلاتی که کشور با آن دست و پنجه نرم می کرد، تمایلی به حضور در انتخابات را نداشتند، شاید با یک اتفاق، نظر خود را تغییر داده و تصمیم خود را بر مبنای شرکت در انتخابات قرار دادند.
اعلام حضور مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و پس از آن عدم احراز صلاحیت او از سوی شورای نگهبان، مردم را به سمت نزدیکترین گزینه به نگاه و گرایش های وی سوق داد تا شرایط برای ورود آرای خاکستری به سبد رأی «حسن روحانی» فراهم شود. حضور همین افراد در پای صندوق های رأی بود که توانست اکثریت مطلق آرای آن سال را که کمی بیشتر از 50 درصد بود نصیب گزینه مورد نظر اعتدال گرایان و اصلاح طلبان کند.
اما در دیگر سوی میدان، حضور اصولگرایان با چند کاندیدا در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری و آرایی که هر کدام از آنان کسب کردند، به خوبی نشان داد که خاکستری ها به سمت کدام جریان سیاسی کشش دارند. این هم طبق همان اصلی است که در بالا ذکر شد. اصولگرایان حامیانی دارند که هیچ گاه در تعیین سرنوشت سیاسی خود بی تفاوت نبوده و خود را ملزم به شرکت در انتخابات می دانند، اما با این حال بسیاری از اصولگرایان با شکننده دانستن رأی روحانی در انتخابات سال 92، سهم آرای خاکستری را برای خود نیز قائل شده و معتقدند اگر حضور اصولگرایان با چند کاندیدا در این انتخابات صورت نمی گرفت، شاید اتفاقات دیگری می توانست رقم بخورد.
اگر خاکستری ها نباشنداین روزها خیلی ها انتخابات سال 96 را متفاوت تر از گذشته می دانند. آنان که انتخاب «حسن روحانی» را نتیجه حضور آرای خاکستری دانسته اند برای انتخاب شدن او به عنوان رئیس جمهور دولت دوازدهم اندکی ناامید از این حضور هستند. این بر مبنای رویه ای است که همواره انتخابات ریاست جمهوری برای دور دوم را با کاهش آمار مشارکت کنندگان روبه رو می سازد. اگر این اتفاق روی دهد، با مبنای رأی اکثریت مطلقی که باید کاندیداها برای رئیس جمهور شدن به دست آورند، این نگرانی را در اصلاح طلبان و اعتدالگرایان به حق شکل می دهد.
آنان به خوبی می دانند که اگر می خواهند در این انتخابات هم پیروز شوند، باید راهکارهای اغواکننده برای کسانی که هیچ گاه تمایلی برای حضور در انتخابات ندارند، به کار بگیرند. هر اتفاقی که می تواند نشان از بهبود وضعیت کشور و از همه مهمتر تحقق وعده های ریاست جمهوری در طول چهار سال گذشته را یادآوری کند تا بتواند باز هم نتیجه انتخابات را به نفع آنان رقم بزند.
اصولگرایان نیز برای انتخابات پیش رو البته در برابر اصلاح طلبان و اعتدالگرایان دست و پا بسته نیستند. آنها که منتقد اصلی سیاست های دولت یازدهم هستند، نقش تعیین کننده ای در تصمیم گیری این قشر از جامعه (آرای خاکستری) برای حضور یا عدم حضور در انتخابات خواهند داشت. آنان با تصمیمی که در خصوص ورود به انتخابات با تک کاندیدا را دارند تا این لحظه برگ برنده بزرگی را در دست داشته و با اظهاراتی هم که تاکنون با به نقد کشیدن عملکرد دولت روحانی بخصوص در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی عنوان می کنند، شاید بتوانند نقش مهمی را در اردیبهشت 96 ایفا کرده و آرای خاکستری را بار دیگر به سمت این طیف سوق دهند.
تلاش اصولگرایانه و اصلاح طلبانه برای جذب آرای خاکستریالبته انتخابات اسفند پارسال شاید به گونه ای باز هم این تأثیرگذاری را تحت شعاع قرار دهد. در آن انتخابات، خیلی ها شانس تکرار پیروزی اصولگرایان را بیشتر از کاندیداهای اصلاح طلبان می دانستند اما این ورود خاکستری ها به میدان بود که توانست نتیجه را بر خلاف همه پیش بینی ها تغییر دهد. البته این در حالی بود که دولت در اولین ماه های اجرایی شدن برجام قرار داشت و سخنانی که از سوی حامیان دولت مبنی بر حل معضل 12 ساله پرونده هسته ای مطرح می شد، آنچنان هم بی تأثیر نبود.
به هر حال در فرصت باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به نظر می رسد هر دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی امیدوار به آرای قشر خاکستری هستند؛ قشری که به نظر می رسد طبق رویه انتخابات گذشته نقش تأثیرگذاری در عرصه انتخابات خواهند داشت؛ هم از حیث بالا بردن میزان مشارکت و هم از نظر انتقال آرایشان به سبد رأی اصولگرایان و یا اصلاح طلبان. قطعا مدت زمان باقی مانده تا انتخابات از سوی هر دو جناح سیاسی علاوه بر اقدامات انتخاباتی اعم از ائتلاف، انتخاب کاندیدای واحد، تشکیل کمیته های استانی و ... صرف جذب آرای خاکستری جامعه نیز خواهد شد.