جمع زیادی از هموطنانمان در تهران در پاسخ به یک فراخوان غیر رسمی، در مراکز انتقال خون حضور یافتند تا به سهم خود، به آسیب دیدگان و مجروحان رویداد تلخ امروز در تهران یاری برسانند. درست در زمانی که از محل حادثه خبر میرسید ازدحام جمعیت مانع از امدادرسانی و انجام امور مرتبط شده است! تصاویری متناقض از مردمی که در یک روز هم زشتی را به اوج رساندند و هم زیبایی را!
به گزارش «تابناک»، سرانجام صبحی که با اعلام آتش سوزی پلاسکو برای اهالی خیابان جمهوری تهران، محدوده چهارراه استانبول شروع شده بود، به شب رسید و آن گونه که اخبار نشان میدهد، اطلاعات جدیدی در خصوص این رویداد تلخ، به ویژه آمار مجروحان و جان باختگان احتمالی آن در دست نیست؛ اما چیزی که از این حادثه برای آینده به یادگار میماند، نه این حادثه و ابعاد آن، که نمایش خصلتی زشت است که مدتهاست بدان مبتلاییم.
حضور عجیب شمار زیادی از مردم در محل حادثه
آفتی که از روز تجهیز تلفنهای همراه به دوربین های دیجیتال، به آن مبتلا شدهایم و توسعه اینترنت، شبکه های اجتماعی و نرم افزارهای ارتباطی به آن دامن زده است. بلایی که تمای جهانیان را تحت تأثیر قرار داده، ولی در کشورمان نمود و بروز بسیار پررنگ تری دارد. شاید از این روی که ما ایرانیان یا چیزی را جدی نمیگیریم و یا از آن سوی بام افتاده و خودمان را وقفش میکنیم.
وقف امثال تلگرام و اینستاگرام که برای تولید و بازنشر محتوا در آن، به شکلی کاملا محسوس با یکدیگر رقابت داریم و تلاش میکنیم از هیچ سوژهای به سادگی نگذشته و حتما تصویرش را ثبت نماییم؛ تلاشی جمعی که موجب شده تعداد دوربینهای نشانه رفته به سمت سوژههای مختلف به شکلی چشمگیر زیاد باشد؛ خواه صحنه جان باختن جوانی باشد که دز نزاعی چاقو خورده و روی زمین افتاده، خواه صحنه آویزان شدن فردی از پنجره ساختمان و خواه لحظه رقم خوردن تصادفی خونین.
حضور افراد دوربین به دست روی خودروی آتش نشانی برای ثبت حادثه!
صحنهای که امروز بار دیگر، آن هم در مقیاسی بزرگ به تصویرش کشیدیم. زمانی که سازه 53 ساله پلاسکو میسوخت و مأموران آتش نشانی و دیگر نیروهای اعزام شده به منطقه میکوشیدند مهارش کنند و جمعیتی بزرگ، برای دیدن منظره و تصویربرداری از آن، آن هم از نمای نزدیک، با یکدیگر رقابت میکردند. آنقدر که سقف یکی از خودروهای آتش نشانی پر شده بود از افراد دوربین به دست.
اوضاع و احوالی که با ریزش این سازه و رقم خوردن اتفاق شومی که در تاریخ ثبت خواهد شد، تشدید شد تا تمامی مسئولانِ حاضر در محل رویداد، توضیحات خود درباره حادثه را با یک درخواست مشترک از مردم آغاز کنند: «از مردم میخواهیم از ازدحام در محل آتش سوزی ساختمان پلاسکو خودداری کنند.»
درخواستی که به واسطه برخی افراد سرشناس و خبرنگارانی که در جریان ماوقع قرار گرفته بودند، به انحای مختلف در شبکه های اجتماعی تکثیر میشد؛ اما تأثیری در صحنه وقوع رویداد نداشت. آنقدر که برای مدیریت محل حادثه ورود یگان هایی از ارتش و محصور کردن محدوده با فنس و داربست در دستور کار قرار گرفت.
همه این اتفاقات در حالی رخ میداد که شماری از هموطنانمان در پاسخ به فراخوانی که در برخی شبکه های اجتماعی منتشر شده بود، راهی مراکز انتقال خون در سطح پایتخت شده بودند تا مجروحان احتمالی رویداد از این بابت مشکلی نداشته باشند؛ فراخوانی که البته واقعی نبود اما بسیاری به آن لبیک گفته بودند.
صف تشکیل شده برای اهدای خون در یکی از مراکز انتقال خون
رویدادی دل گرم کننده که حتی دست اندرکاران سازمان انتقال خون را نیز با مشکلاتی مواجه کرد و اصطکاک هایی را نیز زمینه ساز شد؛ اما از این روی جالب توجه بود که شباهتی با ازدحامِ مشکل آفرین در محل رویداد نداشت. گویی دو واکنش مختلف از دو ملت متفاوت را شاهدیم که برای یکی شان جان افراد ارزشی ندارد و برای دیگری، بنی آدم اعضای یک پیکرند!
تناقضی عجیب که نمیدانیم در جای دیگری از جهان نیز دیده میشود یا خیر؛ اما مطمئنیم که شایسته ملت ما نیست و باید تغییرش دهیم. به این صورت که در قبال زشتی های آن سکوت نکرده و بکوشیم هر یک به سهم خود برای زدودنش تلاش کنیم؛ تلاشی که گام نخست آن زنهار دادن آشنایانی است که میدانیم در رویداد امروز خود را به محل حادثه رسانده بودند تا با آتش و آوار عکس یادگاری گرفته و در کار مأموران سرک بکشند.