روزنامههای صبح دومین روز بهمن ماه سال 95 با صفحات غمگینی بسته شدهاند؛ فاجعهای که صبح روز پنجشنبه در قلب پایتخت اتفاق افتاد میلیونها ایرانی را در بهت و حیرت و البته غم سنگینی فرو برده است. صفحه نخست بسیاری از روزنامهها به صورت کامل و با تصاویر تمام صفحه به فاجعه پلاسکو پرداخته و اکثر چند صفحه داخلی خود را تماما به این ماجرا اختصاص دادهاند.
در میان صفحههای نحست روزنامههای امروز جمهوری اسلامی با تیتر «آخرین گزارشها از آتشسوزی و فرو ریختن ساختمان پلاسکو» خنثیترین صفحه نخست را بسته بود و روزنامه قدس هم با استفاده از دود روی تیتر نخست خود یکی از صفحههای نخست خلاقانه را برای امروز ارائه کرده بود.
در ادامه نگاهی داریم به تیترهای صفحه نخست برخی از روزنامههای صبح امروز؛
جامجم: ایران در سوگ مردان آتش
هفت صبح: تهران 30 دی نود و رنج
آرمان: آینده مبهم تهران
اعتماد: آتش به جانها
ایران: نبرد غیرت و آتش
جوان: درد پلاسکو
خراسان: در غم جانفشانها
رسالت: آتشنشانان جانفشان، کم نگذاشتند
شرق: سوگ سیاوشان
شهروند: آوار انتظار
قدس: استادهام چو شمع مترسان ز آتشم
کیهان: آتشنشانهای جانفشان سنگ تمام گذاشتند
مردم سالاری: قلب تهران فروریخت
وطن امروز: پرواز ققنوسها
روزنامه اعتماد امروز در چهار صفحه اختصاصی به ماجرای حادثه ساختمان پلاسکو پرداخته و علاوه بر آن در صفحه نخست و آخر خود هم با یادداشتهای متعددی ابعاد مختلف این فاجعه را بررسی کرده است. این روزنامه در صفحه اقتصادی امروز خود، به پیامدهای اقتصادی این حادثه پرداخته است. در بخشی از این گزارش میخوانیم: میگویند ٦٠٠ واحد تجاری- اداری در این برج ٥٥ ساله وجود داشته است كه در ساعتی به تلی از خاك مبدل شد. حتی اگر بنا به آگهی دو هفته پیش یكی از واحدهای تجاری در این برج كه تقریبا ٢ میلیارد تومان قیمت داده شده، محاسبه كنیم ارزش ملكی این برج رقم بسیار بالایی است كه باید كارشناسان آن را محاسبه كنند كه حالا مالكین واحدها و كسبهها باید برای تعیین تكلیف اموال بر بادرفتهشان منتظر نظر تصمیمگیر اصلی – مالك آن- كه گویا دو ماهی است از گرده بنیاد مستضعفان خالی شده و به دوش هیاتمدیره ساختمان پلاسكو افتاده است، باشند.
میگویند اخطارهای زیادی برای بحثهای ایمنی این ساختمان تاكنون به مدیران این ساختمان داده شده است اما در خصوص صحت و سقم اطلاعات اینچنینی با توجه به اینكه یك سوی ماجرا (كسبه و هیاتمدیره ساختمان) در دسترس نیستند، آمارها و گفتههای متناقضی عنوان میشود به هر روی بازار اقتصادی پوشاك ایران با روی دادن این فاجعه بیش از هر بخش دیگری خسران دیدهاند و بیان برخی اظهارنظرها در مورد اینكه خسارت ناشی از این رویداد از سوی دولت، بیمه و... جبران میشود تنها التیام بخش زخم عدهای از كسبه است. چرا كه بنا به گفته رییس اتاق اصناف ایران، رییس كل بیمه ایران و مسوولان مربوطه تمام واحدهای صنفی در این ساختمان دارای
بیمه آتش سوزی و مسوولیت نیستند و پرداخت خسارتهای وعده داده شده التیام بخش واحدهای بدون بیمه نیست. هر چند كه دولت اعلام كرده است اگر مالك كه فعلا در محافل عمومی با نام بنیاد مستضعفان پیوند خورده است اعلام نظر كند خسارتهای وارد شده توسط دولت پرداخت خواهد شد.
ابعاد تکاندهنده حادثه پلاسکو موجب شد تا خیلیها نسبت به وضعیت مشابه این ساختمان در سایر نقاط شهر و بافت فرسوده هم اخطارهای مهمی بدهند. روزنامه جوان هم در سلسله گزارشهایی که در خصوص ماجرای پلاسکو امروز در صفحات مختلف خود منتشر کرده است به این موضوع پرداخته و در صفحه جامعه امروز خود، پیش مرثیهای برای تمام پلاسكوهای ایران خوانده که در بخشی از این گزارش میخوانیم: حادثه ساختمان پلاسكو یك بار دیگر نشان داد، ستاد مدیریت بحران در سطوح كشوری، استانی و شهرستانی جزو فانتزیهای مدیریتی ما است. به طوری كه ظرف دو روز گذشته یك سؤال در میان اقشار جامعه متولد شده است و به سرعت بزرگ میشود و آن این است كه «اگر این فاجعه برای ریزش تنها یك ساختمان از هزاران ساختمان فرسوده در تهران اتفاق افتاده، در صورت بروز حادثه پرابعادتری مانند زلزله چه بر سر تهران و تهرانیها میآید و مردم باید منتظر مشاهده چه منظرههایی باشند؟ البته مسئولان اجرایی و سیاستگذاری هم كه بعضاً با هیئتی از محافظان خود كه حضورشان به ازدحام مردم در اطراف محل حادثه طعنه میزند با گوشهچشمی به این سؤال اظهاراتی بیان میكنند كه بیشتر طعم فرافكنی و دیگر مقصرپنداری میدهد. اعلام اخطار چند باره به هیئت مدیره ساختمانی كه بنا به نظر كاسبان مستقر در آن ماهیت ساختاری نداشتهاند مبنی بر در معرض تهدید بودن و ناایمن بودن ساختمان از جمله این اظهارات است. آیا غیر از آتشنشانان فداكار كه جانشان به خطر افتاد و عدهای كارگر زحمتكش كه تمام سرمایه یك عمر زندگیشان در این حادثه از دست رفته، شخص دیگری تاوان این اتفاق را داده است؟ چرا در حالی كه قوانین موجود در فرآیند شهرسازی و معماری رعایت نمیشود، به دنبال وضع قوانین جدیدتر میرویم؟ آیا پررنگ كردن خلأ قانونی به یك راهبرد فرار از مسئولیت در كشور ما تبدیل نشده است؟ در صورت بروز زلزله در شهری مانند تهران باز هم سر خود را به این اما و اگرها و مقصرسازیهای حقیقی و مجازی گرم خواهیم كرد؟»
از دیگر موضوعاتی که در حادثه پلاسکو بسیار مورد توجه قرار گرفت و محل نقد و نظرهای فراوانی شد واکنش مردم به این حادثه بود. خصوصا اینکه در ساعتهای اولیه این فاجعه تجمع مردم در محل حادثه مانع امدادرسانی درست به مردم شد. روزنامه ابتکار امروز در یکی از گزارشهای خود در فاجعه پلاسکو به سراغ رئیس مرکز آسیبشناسی اجتماعی ایران رفته و این موضوع را با او مطرح کرده است. در بخشی از گزارش فریبا نباتی میخوانیم: یکی چاقو میزد، دیگری جان می داد و باقی هم تماشا میکردند. از 6 آبان ماه سال 89 که در خیابان کاج سعادت آباد تهران مردم به جای نجات جان نیمه جان «یزدان» 30 ساله از زیر ضربات متعدد چاقوی «یعقوب» تنها به تماشا ایستادند و به جای کمک به تصویربرداری از ماجرا پرداختند، از روزی که به روز سیاه تهران معروف شد، 6 سال گذشته اما مردم همان هستند که آن روز بودند. مردمی که یک بار دیگر و با فروریختن ساختمان 54 ساله و نماد مدرنیته تهران نه تنها روز سیاه دیگری را رقم زدند بلکه مرزهای اخلاقی را یک بار دیگر فرو ریختند. پس از حادثه فرو ریختن ساختمان پلاسکو و تا دقایقی پس از ماجرا گزارش ها و اخبار بسیاری مخابره شد. یکی از گزارشها اما بیش از حادثه فروریختن ساختمان17 طبقه پلاسکو و نماد مدرنیته تهران تاسف را در پی داشت؛ ازدحام مردمی که از نقاط مختلف شهر و بدون هیچ دلیلی در محل حادثه جمع شده بودند. تجمعی که روند امدادرسانی را به آتش نشانان آسیب دیده کند کرد. مردم با این حضور بیموقع نه تنها مانع از امدادرسانی به موقع به حادثه دیدگان شدند بلکه با ساختمان شعله ور پلاسکو و سپس آوار آن سلفی گرفتند و به سرعت در شبکه های مجازی به اشتراک گذاشتند. سلفی شهروندان با حریق و آوار ساختمان پلاسکو گرچه سوژه شبکه های اجتماعی شد و با تمسخر و تاسف روبه رو شد اما گوش ها شنوا نبود و تاثیری در پراکنده شدن سیل جمعیت نداشت. مردم با همه تذکرات ماموران آتش نشانی و پلیس همچنان به دنبال ثبت لحظات تلخ حادثه با موبایل هایشان، share کردن و like گرفتن در صفحات مجازی بودند. کاری که در تمام مدت حادثه و تا لحظه تنظیم این گزارش ادامه داشت.
کوروش محمدی رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران درباره کاهش حس مسئولیت اجتماعی در جامعه ایرانی می گوید: «متأسفانه در دو دهه اخیر رفتارهای خارج از اصول اخلاقی که مبتنی بر منافع و باورهای فردی است بر رفتار مردم حاکم و موجب تحلیل دیدگاه جمعی شد. مباحث غیراخلاقی به مسائل اجتماعی ورود و افراد به سمت رفتارهای غیراخلاقی گرایش پیدا کرده و این رفتار به مرور به هنجار اجتماعی تبدیل شده است.» او با بیان اینکه مسئولیت اجتماعی مردم به یک موبایل محدود شده اضافه می کند:«تصور می کنم جامعه ما در تعاملات و ارتباطات اجتماعی بر نگاه های فردی که مبتنی بر فرهنگ وارداتی است از فرهنگ دلنشین ایرانی جدا شده . ما در فرهنگ ایرانی غیر از مشارکت و همدلی چیزی نداشتیم اما امروزه این مشارکت جایش را به جک ساختن و تصویر سازی با موبایل از مصائب مردم داده.» این آسیب شناس اجتماعی با بیان اینکه حس مسئولیت اجتماعی به شدت آسیب دیده است می افزاید:« این تنها شامل افراد عادی جامعه نیست، متاسفانه این آسیب در جمع نخبگان نیز دیده می شود. در حادثه پلاسکو می بینیم سیاسیون و چهره های صاحب نظر به جای اینکه عزم ملی را به مدد فرا بخوانند و همدردی و همدلی را در جامعه ایجاد کند به دنبال تسویه حساب سیاسی از ماجرا هستند.»
محمدی در خصوص چرایی کاهش مسئولیت اجتماعی در جامعه می گوید:«چون مرزهای اخلاقی را گم کرده ایم و تعاملات اجتماعی را با مسائل سیاسی اشتباه گرفته ایم و موضع گیری های شخصی و حقوقی به سمت منافع فردی گرایش پیدا کرده است. بخشی از این آسیب به مشکلات اقتصادی و فقر و بیکاری ناشی از آن و نیز مشکلات و ناکامی های اجتماعی که در پی آن پیش آمده بازمی گردد. این موارد باعث شده است از هویت اصلی دور بیفتیم و سردرگم شویم. ما نقش اصلی خود را گم کرده ایم. وظایف و مسئولیت ها را گم کرده ایم. نمی دانیم هویت ایرانی چیست. در تحولات اجتماعی هیچ کاری صورت نگرفته است. در حوزه تعلیم و تربیت دچار یک نظام افسار گسیخته شده ایم. خانواده ازهیچ اصولی تبعیت نمی کند از منزلت انسانی افراد کاسته شده و بی هویتی پررنگ شده است و حس تعلق پذیری به جامعه را از دست دادیم. مردم خیلی احساس تعلق خاطر به جامعه خود ندارند. احساس نمی کنند جزئی از جامعه هستند و امیدی به آینده ندارند.»
اقدام جالب توجه دو روزنامه ورزشی استقلال و پیروزی که صفحه نخست خود را کاملا به حادثه پلاسکو اختصاص دادند.
حادثه پلاسکو بازتاب فراوانی هم در میان کارتونیستها داشته و بیشتر روزنامههای امروز تهران ستون کارتن خود را مشترکا به این موضوع اختصاص داده بودند که در ادامه برخی از آنها را میبینیم: