دانشیار فلسفه دین دانشگاه تهران گفت: در دوران سنت گاهی مردم از زندگی و موقعیت خسته میشدند اما جهان سرشار از معنا بود و رابطه بین آسمان و زمین نزدیکتر بود و هرجا نگاه میکردید، از تولد تا مرگ، حضور معنا احساس میشد.
به گزارش فارس، دانشیار فلسفه دین دانشگاه تهران مهمان برنامه «چشم شب روشن» شبکه چهارم سیما بود.
وی در این برنامه به سؤالهای مالک شجاعی جشوقانی سردبیر فصلنامه تخصصی نقد کتاب فلسفه، کلام و عرفان با موضوع «فلسفه به زبان ساده» پاسخ داد.
* ملال از قانعنبودن سرچشمه میگیرد
علیزمانی درباره فلسفه و زندگی روزمره گفت: زندگی روزمره در زبان محاوره به کار میرود. بزرگترین ویژگی انسان این است که قانع نباشد و ملال هم از اینجا نشأت میگیرد که روح ما بزرگتر از این جهان است.
وی ادامه داد: ما مثل پرندهای هستیم که در قفس جای نمیگیرد و حالا این قفس ممکن است زندگی تکنیکال باشد یا اداری. زندگی یک پزشک هم ممکن است دچار ملال شود و شکوه کند که مانند دیگران نیازمند سکوت، خنده، گریه، آرامش و محبت است و دائم نمیتواند جراحی کند.
دانشیار فلسفه دانشگاه تهران یادآوری کرد: در زندگی هر روزی تازگی نیست و زمانی که تجارب و آگاهی ما به دوری شدن برسد و چیزی برای قدم فراتر گذاشتن نداشته باشیم، دچار ملال میشویم.
وی در پاسخ به اینکه چرا ملال و بیمعنایی را به دنیای جدید ربط میدهید، گفت: این مسأله به تفکیک ملال بر میگردد. انسان به دلیل بعد وجودی خود دچار ملال و خستگی موقعیتی و وجودی میشود. در دوران سنت گاهی مردم از زندگی و موقعیت خسته میشدند اما جهان سرشار از معنا بود و رابطه بین آسمان و زمین نزدیکتر بود و هرجا نگاه میکردید، از تولد تا مرگ، حضور معنا احساس میشد.
علیزمانی افزود: ملال وجودی یعنی تهی شدن شخص از معنا به نحوی که فرد احساس کند از اصل زندگی بیزار است. میلان کوندرا در رمان هویت خود میگوید: «در جایی که ما زندگی میکردیم کفاش اندازه پای تمام اهالی روستا را میدانست اما در روزگار ما همه چیز یکسان شده است.»
* روزگار فعلی تمایزها را بیمعنا کرده است
دانشیار فلسفه و دین دانشگاه تهران با اشاره به اینکه در روزگار فعلی تمایزها از بین رفته است، خاطرنشان کرد: ما با تبلیغات میخواهیم بین چیزهایی که متمایز نیستند، تفاوت ایجاد کنیم. ملال وجودی انسان در دوران جدید به تفسیر او از عالم هستی باز میگردد که خدا، عالم معنا و تفاوت های اخلاقی را از هستی کنار گذاشته است.
علی زمانی گفت: هایدگر میگوید: «برای بشر امروزی، با ارزش مهم نیست بلکه جالب اهمیت دارد.» در حال حاضر همه به دنبال انتخاب چیزی هستند که برایشان جذابتر است. وقتی وارد این فضا شویم، تفاوتها اندک و ملال وجودی ایجاد میشود. ما دنبال تفاوتیم و میخواهیم حال متفاوتی داشته باشیم.
بشر جدید خالی از شور زیستن است
دانشیار فلسفه دین دانشگاه تهران گفت: بشر جدید سرگرمیها و لذتهای بسیاری دارد اما دچار فقدان ضرورت، حرارت و شور زیستن است.
علیزمانی اظهار داشت: برخی تمام دغدغهشان این است که امسال را به سال بعد برسانند. همه باید این سوال را از خود بپرسیم که برای چه زندگی میکنیم؟
وی افزود: من معتقدم حیاتی که بایسته و شایسته است، حیات طیبه است. ولی ما گرفتار و درگیر زندگی هر روزی هستیم اما اصل وجود، کمیت وجود بسیار مهم است.
دانشیار فلسفه دین دانشگاه تهران ادامه داد: چقدر جای شهید مطهری خالی است، افسوس که شبیه ایشان نیز کم است. ایشان مثالی میزند که میگوید حیوان می خواهد از بین ببرد و بخورد. اما انسان برای یک غذای ساده هم هزار هنر به کار میبرد.
علیزمانی تصریح کرد: فیلسوفان سوال میکنند چه نوع زیستنی شایسته است و پاسخ میدهند: آن زندگی که اخلاقی باشد، خوش باشد و معنادار باشد. به تعبیر ارسطو، انسان نیکبخت کسی است که فضیلت میورزد، به عدالت رفتار میکند، عقل در وجود او به کمال رسیده و از این فضیلت لذت می برد.
وی یادآور شد: در دنیا میگویند صرف خوش بودن و اخلاقی زیستن کافی نیست. عنصری به نام معنا مطرح شده و نشان میدهد مسئله بشر جدید اخلاق یا غم نیست، بلکه مشکلی که پیدا کرده، حس خالی شدن و تهی شدن است. ملال فقدان معنا است.
این پژوهشگر فلسفه ادامه داد: بشر جدید سرگرمیها و لذتهای بسیاری دارد اما دچار فقدان ضرورت، حرارت و شور زیستن است.
علیزمانی در پاسخ به این سوال که چگونه معنا برای انسان مدرن اهمیت پیدا کرد، توضیح داد: ارسطو می گوید انسان متوسط در پی سه چیز است؛ یک قدرت، دو ثروت، سه لذت. اما انسان با سه مشکل نرسیدن، رسیدن و از دست دادن و رسیدن و تکراری شدن روبرو است. اینکه ما میخواهیم از زندگی روزمره فراتر برویم، به خاطر این مخمصه و رنج است.
برنامه «چشم شب روشن» با اجرای محمدصالح علا و به تهیهکنندگی امیر قمیشی، شنبه تا چهارشنبه هر شب ساعت 23 از شبکه چهار سیما روی آنتن میرود.