وزیر راه و شهرسازی گفت: در بخش مسکن از ویرانههای سیاستهای دولت گذشته آواربرداری کردیم.
عباس آخوندی اظهار کرد: در این دوره یک ماموریت بزرگ داشتیم و آن آواربرداری از سیاستهای واقعا ناکارآمد بخش مسکن بود که بسیارسخت بود و بسیار هم طول میکشد. مهم این نیست که فقط آمار بدهیم چند واحد ساخته شده بلکه مهم این است که بگوییم چند واحد برای متقاضی واقعی ساخته شده است. یعنی عرضه و تقاضا کجا با هم ملاقات کردند.
آخوندی با اشاره به وجود ۶۵۰ هزار واحد مسکونی خالی در سال ۱۳۸۵ گفت: در سال ۱۳۹۰ تعداد خانههای خالی به یک میلیون و ۶۳۰ هزار واحد رسیده، یعنی ظرف پنج سال یک میلیون واحد اضافه شده است. ممکن است واحدهای بیشتری به مجموعه موجود مسکن کشور اضافه شده باشد ولی فقط در بخش خانههای خالی یک میلیون واحد افزایش یافته است. آیا این از جهت اقتصادی کار درستی است؟ ممکن است کسانی که این کار را انجام دادند بتوانند مرتب آمار بدهند که خانه ساخته شد. ولی خانه و مستغلاتی که برای سوداگری بسازند با خانهای که برای تقاضای مصرفی مسکن ساخته شود خیلی متفاوت است.
وجود ۱۰۰ میلیارد دلار خانه خالی در ایرانوی با بیان اینکه خانههای خالی عمدتا در کلانشهرها قرار دارد افزود: اگر میانگین مساحت خانهها در ایران را ۱۳۰ متر فرض کنیم و هر متر مربع از خانههای خالی را کمتر از ۳ میلیون تومان در نظر بگیریم قیمت هر واحد مسکونی چیزی در ۴۰۰ میلیون تومان یعنی کمی بیشتر از ۱۰۰ هزار دلار میشود. لذا یک میلیون واحد مسکونی خالی یعنی حداقل ۱۰۰ میلیارد دلار عدم بهرهوری اقتصادی در ایران. در این شرایط آیا از من انتظار دارید تعداد واحدهای خالی را ظرف یک دوره پنج ساله از یک میلیون به ۲ میلیون واحد برسانم؟ آیا این میتواند برای من افتخارآمیز باشد که تعداد واحدهای خالی را یک میلیون افزایش دادم؟ این چه افتخاری است؟
وزیر راه و شهرسازی به وجود بیش از ۴۰۰ هزار واحد مسکونی خالی در تهران اشاره و خاطرنشان کرد: بیش از ۲ میلیون مسکن مهر نیز به ظاهر برای طبقات کمدرآمد ساخته شد. اگر این سیاستها درست بود قاعدتا پس از این همه سرمایهگذاری باید شاهد کاهش تعداد مردمی که دچار بدمسکنی در بافتهای میان شهری و حاشیهای هستند میبودیم. اما چرا همچنان ۱۹ میلیون نفر در وضعیت بدمسکن در ایران هستند؟ چرا علیرغم دهها هزار میلیارد تومان هزینه در مسکن مهر مشکل همچنان باقی است؟ یک دلیل عمده وجود دارد و آن این است که عرضه و سرمایهگذاری در جایی صورت گرفته که با تقاضای واقعی درست ارتباط برقرار نمیکند. در واقع نه خانه های لوکس و نه مسکن مهر، در دو سوی سیاستگذاری بخش مسکن، مشکل مردم را حل نکردهاند.
تورمهای ۵۰ درصدی بعد از اجرای مسکن مهرآخوندی، جلوگیری از رشد سوداگری در بخش مسکن را از اقدامات دوره خود عنوان کرد و گفت: اگر آن سیاستهای تولید ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار مسکن مهر و حجم عظیم مسکن لوکس در تهران سیاستهایی اصولی بود قاعدتا باید قیمت مسکن پایین میآمد، اما شاهد تورمهای بالای ۵۰ درصد در بخش مسکن بودیم. بنابراین اشتباهات بسیار بزرگی رخ داده است. هرکسی که در این دوره وزیر مسکن میشد دو کار میتوانست انجام دهد؛ یک کار اینکه به همان سیاست عوامفریبانه ادامه دهد و ملتی را گرفتار کند و دیگر اینکه صادقانه با مردم صحبت کند. البته هزینه صداقت در این زمینه برای سیاستمدار بسیار بسیار سنگین است.
اگر همانطور پیش میرفتیم ۱۰ سال دیگر یک تهران به تهران فعلی اضافه میشدوزیر راه و شهرسازی ادامه داد: سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ تعداد پروانههای صادر شده در تهران ۷۶۰ هزار واحد مسکونی بوده است. این تعداد برای اسکان جعیتی بیش از ۲.۵ میلیون نفر کفایت میکند. این بدین مفهوم است که اگر جمعیت تهران را فقط در شب در نظر بگیرید، ظرفیت ایجاد شده امکان اسکان بیش از ۳۰ درصد از کل جمعیت تهران را در برداشت. بخش اعظم این پروانهها برای واحدهایی است که عمدتا با هدف سوداگری در مناطق یک، ۲، ۲۲ و ۵ با هدف فروش تراکم انجام شده که خواستند پول مدیریت شهری را تامین کنند. اگر این طور پیش میرفتیم، ظرف ۱۰ سال یک تهران به اندازهی تهران ساخته شده بود. آیا این روند قابل تداوم بود؟ این حجم از سوداگری محصول سوء استفاده سوداگران از امکان شهرفروشی که شهرداری فراهم آورده بود و همچنین دسترسی به تسهیلات بانکی از طریق ارتباط بود. قطعا بخش قابل توجهی از منابع تسهیلات معوقه بانکها در همین ساختمانهای خالی است که صرفا برای سوداگری و استفاده از سودهای بادآورده در بازار تولید شدهاند. از این رو است که من معتقدم اصلی ترین ضرورت، ساماندهی سکونتگاهها در ایران، بازخوانی زندگی مدرن و حاکمیت قانون در ایران است. وقتی این روند را نگاه کنیم میبینیم تنها اتفاقی که در این روند رخ میدهد این است که تهران غیر قابل سکونت شود. در واقع تهران فقط جولانگاه سوداگران ملک باشد.
منطقه ۲۲ منطقه فاجعه مدیریت شهری استآخوندی با اشاره به ساختوسازهای بیرویه و بلندمرتبه در منطقه ۲۲ تهران گفت: منطقه ۲۲ منطقه فاجعه توسعه مدیریت شهری ایران است و همین یک جمله برای این منطقه کفایت میکند. در این منطقه نه طرح تفصیلی رعایت شد نه طرح جامع. آنچه که رعایت شده نظرات خودسرانه مدیریت شهری بوده است. اصلا در طرفح تفصیلی چنین چیزهایی که آنجا اجرا شد نداشتیم. ما در طرح تفصیلی ساختمان ۳۰ طبقه به بالا نداشتیم اما در منطقه ۲۲ این کار را انجام دادند.
نمیخواهم افتخار رشد سوداگری به نام من ثبت شود
وی با طرح این سوال که در این شرایط وظیفهی سیاستگذار چیست، اظهار کرد: آیا وظیفهی سیاستگذار متوقف کردن این روند و جولان سوداگران است یا برای اینکه ثابت کند وی خیلی خوب کار میکند، کمک به افزایش تعداد مسکن لوکس است؛ تا به عنوان مثال، تعداد این واحدها از ۱۰۰ هزار واحد به ۱۱۰ هزار واحد افزایش یابد؟ من هیچ وقت نمیخواهم افتخار این رشد سوداگری به نام من ثبت شود. اصلا این افتخار نیست. این یک ضایعه بزرگ برای شهر تهران است و هماکنون آنچه که در کلانشهرها رخ داده رکود بخش سوداگری است.
وام مسکن در دولت یازدهم هشت برابر شدآخوندی گفت: در حوزه مسکن باید به دو شاخص قیمت و قدرت خرید مردم توجه شود که درخصوص قیمت باید گفت طی چهار سال اخیر میزان رشد قیمت مسکن در کل کشور نسبت به تورم عمومی به شدت کمتر بوده است.
وی افزود: نکته دیگر بحث قدرت خرید مسکن است. در این زمینه نیز میزان تسهیلاتی که در ابتدای دولت به بخش مسکن پرداخت میشد ۲۰ میلیون تومان بود که هماکنون به ۸۰ میلیون تومان رسیده و به زوجین ۱۶۰ میلیون تومان پرداخت میشود. این قدرت خرید با آنچه قبلا وجود داشت قابل مقایسه نیست.