صدا همان صدای پُر صلابتی است که توی آن ترانه قدیمی، آمریکا را عقرب جراره، دیو ستمکاره، روبه مکاره و دزد جهانخواره خطاب میکند.
به گزارش خراسان، صدایش روزگاری روی آن نوارهای قدیمی و از بلندگوهای هر کوی و برزنی شنیده میشد، حالا سالها بعد از آن روزهای پُر تب و تاب انقلاب و جنگ، پیش رویمان مینشیند و برایمان از یک خاطره مشترک و ماندگار میگوید؛ ترانه معروف «آمریکا، آمریکا...»
ماجرای یک ترانه ماندگار
اسفندیار قره باغی با نام مستعار «صدای انقلاب» که خاطرات ماندگاری را در تمام این سالها برای مردم ایران ساخته است، متولد اول بهمن ماه 1320 در محله قرهباغیهای تبریز است، خودش در رابطه با اصل و نسبش میگوید: پدرم «قلی خان سالار»، مشهور به «ساری قلی خان»، از طنزپردازان و ادبای نامدار تبریز بود. در خانواده اصیلی قد کشیدم که اهل ادب و هنر بودند.
وی که تحصیلاتش را در رشته موسیقی گذرانده است، در ایام جوانی برای ادامه تحصیلات عازم ایتالیا شده و در رشته هنرهای موسیقی و خوانندگی اپرا فارغ التحصیل می شود و در حال حاضر نیز دکترای خوانندگی کلاسیک دارد.
او اولین اپرای رادیویی اش را در سال ۱۳۵۰ با سرود «ای ایران» با آهنگی از زنده یاد روح ا... خالقی و شعر دکترحسین گل گلاب اجرا کرد، آن هم با همکاری ارکستر بزرگ رادیو و تلویزیون ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی. اما یکی از ماندگار ترین و تاثیر گذارترین کارهای وی اجرای سرود «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو»ست که موسیقی آن ساخته احمدعلی راغب بود و شعرش را هم مرحوم حمید سبزواری سرود. این ترانه انقلابی که همزمان با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا منتشر شد، موجی را در جامعه پُر تب و تاب آن دوران ایجاد کرد و متن آن ترانه، به زمزمه و فریاد مردم انقلابی آن دوران بدل شد.
خودش در رابطه با این ترانه میگوید: ساخت چنین ترانهای به پیشنهاد مرحوم «سیداحمد خمینی» به عوامل صدا و سیمای وقت صورت گرفت. البته برای خواندنش اول خواننده دیگری را مدنظر داشتند که وی به دلایلی نپذیرفت و همین شد که سراغ من آمدند. خاطرم هست کار را خیلی سریع و دو روزه بستیم. یعنی شبانهروزی پایش ایستادیم تا جمع شد و تحویل دادیم. خلاصه بهترین اتفاق برای من همان استقبال عجیب و پُرشور مردم از این ترانه بود.
او دلیل این استقبال را متوجه حال و هوای آن دوران میداند و میافزاید: اقدامات آمریکا در آن برهه مردم را منزجر کرده بود و این ترانه هم حرف دل آنها را میزد. البته مرحوم سبزواری هم بسیار خوب و هوشمندانه این ترانه را سرود و به نظر من همه مولفههای یک محصول حماسی خوب را داشت. وی باور دارد: آمریکا امروز هم اثبات کرده که همان ساختار استکباری هست و رویکردش به ایران تغییر نکرده است. به نظرم این شعر حماسی اگر هنوز در خاطر مردم باقی مانده به دلیل همین رویکرد میباشد.
480 ترانه برای رزمندگان
قره باغی در سالهای بعد ترانههای زیادی را اجرا میکند که عمدتا حماسی هستند، «چندصباحی در خارج از ایران به تحصیل مشغول بودم، در دوران جنگ اما برگشتم. دوست داشتم سهمی داشته باشم در آن همه فداکاری و ایثار. این شد که با همکاری دوستان هنرمند شروع کردیم به تولید سرودها و ترانههای حماسی. به گمانم چیزی حدود 480 ترانه در آن دوران تولید شد.»
او آثار موفق دیگری هم دارد که از جمله آن میتوان به «تیر نمرود» اشاره کرد که برای کشته شدگان هواپیمای مسافربری شماره ۶۵۵ در سال 67 تولید شد.
وی از فراز و فرودهای کار و حرفهاش هم این طور می گوید: من فارغالتحصیل آواز هستم و دکترای موسیقی دارم. تنها خوانندهای هستم که در این زمینه تحصیل کردهام و قبل از انقلاب، رئیس اپرای تهران بودم.
وی لوح تقدیر زرین از دست امام خمینی(ره) دارد، مدال طلایی جنگ گرفته و از دست مقام معظمرهبری نیز در زمان رئیسجمهوری ایشان لوح تقدیر دریافت کرده است.
قره باغی این روزها مشغول تولید و ضبط کاری با موضوع شکلگیری نهضت امام خمینی (ره) و ریشه دواندن آن در دلهاست. خودش میگوید قرار است این محصول هم در صدا و سیما پخش شود و هم اجرای صحنهای داشته باشد.
وی در پایان صحبتهایش از ضرورت حمایت از هنرمندانی میگوید که در حوزه مفاهیم ارزشی به فعالیت مشغولند. او معتقد است این اقدام میتواند در قالب ثبت این آثار و ماندگاری تولیدات و همچنین توسعه و سرمایهگذاری بیشتر در این بخش دنبال شود.