اگر برق منزلتان به هر دلیل قطع شود، یا یخچالتان از کار بیفتد، گازتان قطع شود یا به هر دلیل دیگر، روند روزمره زندگی تان مختل شود، چه خواهید کرد؟ آیا برای رفع مشکل به آب و آتش نخواهید زد؟ حال بیندیشید اگر این اتفاق برای کوچه، محله یا شهر و دیارتان رخ بدهد، چه توقعی از مسئولان دارید؟
به گزارش «تابناک»؛ از قطع برق در خوزستان و به دنبال آن، قطع آب، تلفن و مختل شدن زندگی اهالی این خطه ساعات و روزهای زیادی گذشته، ولی هنوز بخش هایی از این استان با مشکلات پیش آمده دست به گریبان اند و اخبار رسیده، حکایت از تداوم بحران در این استان دارد؛ به این صورت که هنوز برق مناطقی از استان قطع است و به دنبال آن، آب، تلفن و اینترنت نیز قطع شده و از عابربانکها و پمپهای بنزین گرفته تا چراغ های راهنمایی و... از مدار استفاده خارج شدهاند. همه و همه به این دلیل که برخی از مقرهها و پستهای برق در اثر ترکیب رطوبت باران و گرد و غبار دچار حادثه میشوند و خطوط انتقال برق را از کار میاندازند.
وضعیتی که پس از یک دهه ظهور گرد و غبار، تازه رخنمون یافته و به مانند بسیاری چیزهای دیگر، پیش از وقوع پیشبینی نشده بود. آنقدر که مسئولان در واکنش به آن از لغت «غافلگیر» استفاده میکنند و بر این باورند که اگر غافلگیر نشده بودند، قطع برق به پیامدهایی مانند قطع آب و قطع تلفن منجر نمیشد.
این در حالی است که با بروز این وضعیت و تکرار آن در چند نوبت، مسئولان مجاب به برگزاری نشست های مدیریت بحران شده و در این نشستهای ویژه نتیجه گرفتند که همه چیز ناشی از ترکیب آب و رطوبت با گرد و غبار است و چاره در کوتاه مدت، شستن مقره ها و مراقبت از پست های برق و در بلند مدت، تعویض برخی از سیم های برق، مقره ها و دیگر تجهیزات آسیب پذیر.
نتیجه گیری که به تصمیمات اضطراریِ عجیبی منجر شد؛ از جمله چند دستگاه برای شست وشوی مقره ها و پستهای برق و تأمین اعتبار این اقدام. با این وعده که تا روزهای آینده برخی از مقره ها شسته شوند و تا پایان سال، همه مقره ها را شست و شو دهند؛ آن هم در شرایطی که هر روز شماری از این مقره های شسته نشده دچار مشکل شده و به دنبالشان برق مناطقی قطع میشود.
این در حالی است که ظاهرا برای شست و شوی مقره ها باید برق را قطع کرد و این اقدام تفاوتی با قطع برق در اثر نفوذ آب و غبار به مقره ها ندارد، چون در هر دو حالت مردم از نعمت برق بی بهره میشوند. با این تفاوت که در نتیجه شست و شوی مقره ها، احتمال بروز مشکل در آنها و قطع برق کاهش پیدا می کند.
اما نکته جالب توجه در این میان، نه قطع برق، که کندی بسیار شدید و آزاردهنده مأموران شست و شوی مقره هاست. از این روی که شمار دستگاهها شستوشو و افراد مأمور به این کار خیلی کمتر از حجم مشکلِ نوظهور است؛ مشکلی که هرچند احتمال بروز تلفات جانی در اثر آن اندک به نظر میرسد، خسارات روحی و مادی ناشی از آن چشمگیر است.
نکتهای کلیدی که چه بسا در چرایی به کار نگرفتن توان بسیج عمومی برای رفع مشکل دخیل باشد. به این صورت که چون دیدهاند خسارات قطع برق و دیگر قطعی های ناشی از آن، جانی نیست و از این رو شتابی برای رفع مشکل ندارند. درست برعکس مواقع بروز بحرانهایی مانند سیل و زلزله که برای رفع مشکل حتی نیروهای نظامی نیز پا به میدان مینهند و همگان به آب و آتش میزنند.
گویی بحران خوزستان چون نه سیل است و نه زلزله و نه بحرانی شبیه اتفاقاتی که تاکنون بارها مشابهش را دیدهایم، ضرورتی برای شکل گیری بسیج عمومی و رسیدگی به مشکلات با تمام توان احساس نشده است. گویی تنها چشم انتظار جان باختن افراد هستیم تا مجاب شویم با تمام توان به یاری مردم بشتابیم و ایشان را از مشکلاتی که گرفتارش هستند (خواه به دلیل قصور خودشان به وجود آمده باشد و خواه نتیجه قصور دیگران باشد) رهایی بخشیم.