محمد كاظمي نماينده ملاير در روزنامه اعتماد نوشت:
خداوند، روزگار و طبيعت براي هزارمين بار خطرهاي بيخ گوشمان را به ما گوشزد ميكنند. هماكنون سيل در بوشهر در حال تاخت و تاز است، برف و باران بسياري از مناطق كشور را در بر گرفته و برخي از راههاي مواصلاتي را قطع كرده است، با توده هواي سردي كه در حال آمدن است خطر افت فشار گاز و قطع آن در برخي نقاط كشور وجود دارد. در پي بارش شديد باران در استان فارس و به ويژه شهر شيراز و روستاهاي اطراف، معابر شهر دچار آبگرفتكي شده است و شهردار اين شهر به ساكنان مناطق قديمي و فرسوده شهر هشدار جدي داده است. در اثر بارش شديد برف در حوزه انتخابيه اينجانب يعني شهرستان ملاير به مدت ٣ روز باقطع آب و برق روبهرو بوديم كه در همين جا از كليه دستگاههاي ذيربط كه در جهت رفع مشكل كوشيدند تشكر ميكنم. از همه نگرانكنندهتر ريزگردهاي سمج كه حالا آسيبرسانتر از هميشه ظاهر شدهاند نفس خوزستان را بند آوردهاند.
اگر نقشه جغرافيايي و زماني خطرها و آسيبها و تهديدها و حادثههاي گوناگون تهيه شود ما با يك تصوير نگرانكننده روبهرو خواهيم بود و اگر منحني اهتمام و اولويتبندي و تمركز و جديت خود در پيشگيري و آمادگي و دفاع خود در برابر اين جغرافياي هشداردهنده را رسم كنيم تعجب عظيمي سرتا سر وجودمان را فرا خواهد گرفت. اينكه مديركل سازمان حفاظت از محيط زيست خوزستان اعلام ميكند؛ ٩٠ درصد اعتبار مصوب دولت در خصوص مقابله با ريزگردها تامين نشده تنها يك نمونه از ميزان اهتمام ما به معضلات گفته شده را نشان ميدهد و اگر در حوزههاي ديگر هم نظر كنيم اوضاع كم و بيش به همين صورت است. راستي اشكال اصلي در كجاست؟ آيا اگر در اين زمينه دولت را مقصر بدانيم و عدهاي هم سر از پا نشناخته از آن استقبال سياسي كنند كار تمام شده است و علت و معلول شناخته شدهاند و داراي كشوري امن و مقاوم خواهيم بود؟ اگر چه قطعا دولت در زمينههاي ياد شده مسووليت مستقيم دارد ولي چون نيك نظر كنيم مشكل فراتر از اينهاست و به تعبيري به كل جامعه و نوع نگاه ما به محيط و حوادث پيراموني مربوط ميشود. گويا ما در همه زمينهها تا كارد به استخوانمان نرسد در پي علاج دردها و رفع عيبها و برطرف ساختن خطرها نميرويم. اگر ساختمان پلاسكو آتش نميگرفت و آن حادثه دلخراش جان ملت را اندوهگين نميساخت شايد هيچگاه ايمن نبودن صدها ساختمان بلند مرتبه تهران مورد توجه جدي قرار نميگرفت و شايدهمين الان هم چندان كه بايد براي اين تهديد بالقوه چارهسازي اساسي صورت نميگيرد.
بيش از ١٠ سال است كه چندين استان كشور زير شلاقهاي ريزگردها گاهي از زندگي سير ميشوند ولي هنوز ميگوييم كه حل اين معضل زمان بر است و بخشي از آن ناشي از خارج مرزهاست! واقعيت اصلي و تاثيرگذار و تعيينكننده آن است كه جامعه و دولت در اولويتبندي مسائل گاهي از ضرورتها غفلت ميكنند و در تخصيص بودجهها قاطعانه و مدبرانه و مسوولانه عمل نميكنند. اگر دولت بودجه و اعتبار لازم براي مقابله با ريزگردها و سيلها و بهمنها و تلفات جادهاي و مقاومسازي ساختمانها را دارد چرا ما هنوز در اين زمينه در ابتداي راه هستيم؟ اگر بودجه لازم در اين مسائل وجود ندارد پس به كدام دليل خرجها و هزينههاي فانتزي در لوايح بودجه جولان ميدهند و گويا در هيچ شرايط اضطراري هم امكان حذف آنها به نفع مسائل فوري و فوتي نيست؟ در كشوري كه با اين همه تهديد طبيعي روبهرو است نهتنها بايد حداكثر صرفهجويي خصوصا در بخشهاي دولتي صورت گيرد و براي هزينه كرد يك ريال وسواس شود بلكه حركت كلي كشور در سياستهاي اساسي روي محور رفع خطرها و پيشگيري از آنها و آمادگي در مقابل حوادث تنظيم شود. ما هنگامي به امنيت بالا ومستحكم دست پيدا ميكنيم كه در درون هم به رفع خطرها و آسيبها اقدام كرده باشيم. تصور اينكه بخشي از استان نفت خيز كشور زير سيطره ريز گردها ساعتها بلكه روزها فاقد برق و آب باشد تكاندهنده است. اگر اين بليه به هر دليل در تابستان پنجاه درجهاي هم اتفاق بيفتد و قطع برق خداي ناكرده طولاني شود واقعا نگرانكننده و خطر ساز خواهد بود. ما هيچ راهي نداريم جز اينكه با واقعگرايي و تدبير و همت و تلاش و اولويتبندي مسائل كشور رفاه و آسايش و ايمني مردم خود را در صدر مسائل و در كانون توجهها و تصميمها قرار دهيم كه در اين صورت تهديدهاي خارجي هم به صورت اساسي و نه شعاري رنگ خواهند باخت.