نزدیک سه سال و هفت ماه از عمر دولت یازدهم گذشته و حالا که تا انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم چند قدم مانده، این زمان فرصت مناسبی برای بررسی کارنامه «حسن روحانی»، رئیس قوه مجریه است.
به گزارش «تابناک»، هرچند دولت در برخي حوزه ها به موفقيت هايي دست يافته، واقعیت این است که مردم بايد احساس كنند دولت در آن مسيري كه وعده داده، گام برمي دارد؛ چه در حوزه ها اقتصادی و چه درحوزه های سیاسی ـ اجتماعی. بارها اعلام شده که مردم مطالبات جدي در عرصه اقتصادي دارند و با مشكلات زيادي در اين حوزه روبه رو هستند و لذا انتظاراتي از دولت داشتند كه به نحو مطلوب محقق نشده است.
مثلا اینکه منتقدان می گویند که دولت روحانی در دستیابی به دستاوردهای اقتصادی قابل توجه ناموفق بوده است. روحانی در رقابت های انتخاباتی گفته بود که زندگی مردم باید بهبود یابد. از دید او لغو تحریم های اقتصادی می توانست به این وضع کمک کند. در این میان، حامیان او نیز ناامید شده اند، چون اثرات ملموس ناشی از برجام را به آهستگی مشاهده می کنند.
نظام بانکی بین المللی همچنین در مورد برخورد با ایران دقت و سخت گیری دارد. سرمایه گذاری بین المللی عمده در زیرساخت های ایران همچنان دست نیافتنی به نظر می رسد.
شايد بخشي از دلايل اين امر به اين موضوع برمي گردد كه دولت از نيروهاي داراي توان لازم استفاده نكرده است. در حوزه سياسي نيز هرچند بعضا گشايشي پدید آمده و فعاليت احزاب و تشكل هاي مدني بسيار بهتر از زمان دولت پيشين است، همچنان دولت مي تواند و باید تلاش کند بسيار بيش از آنچه هست از اختيارات خود براي بهبود اين حوزه بهره بگيرد.
در کنار این نقدها، نکته با اهمیت دیگر اینکه مدتی است، برخی شایعات مثل اینکه" حسن روحانی ، رئیس جمهور یک دوره ایست" یا"اصلاح طلبان و دولت با هم اختلافات جدی دارند"،" روحانی دیگر کاندیدای اصلاح طلبان نیست "و... در فضای مجازی دست به دست می شوند؛ اینکه "چرا جمعی سعی می کنند هفته های پایانی عمر دولت یازدهم را با چالش های جدیدی روبه رو کنند؟" پرسشی است که مدام تحلیلگران سیاسی به ویژه چهره های اصلاح طلب درباره آن به صحبت نشسته اند.
به رغم شفاف سازی حامیان اصلاح طلب و مستقل حسن روحانی و دولتش، تیم رسانه ای و مشاوران و معاونان رسانه ای دولت آن طور که باید و شاید میدان داری نکرده اند. آنها نوبت نقش آفرینی شان را یا به سکوت گذرانده و یا خیلی در لفافه آمده اند و موج تخریبی که علیه دولتشان است، پاسخ گفته اند.
مهمترین کاری که دولت یازدهم برای سامان دادن آن باید چاره جویی کند، حفظ ارتباط با مردم است. اگر دولت می خواهد در عرصه رقابت های انتخاباتی سال 96 حرفی برای گفتن داشته باشد، نباید اجازه دهد که ذهنیت مردم نسبت به «حسن روحانی» و مدیرانش تغییر کند. دولت باید فکری جدی برای ارتباط با بدنه اجتماعی اش بکند؛ آن هم دولت هایی چون دولت یازدهم که براساس مطالبات مردم شکل می گیرند.
در همین راستا، هم مصطفی درایتی، از تحلیلگران مسائل سیاسی کشور می گوید: «متأسفانه ارتباط روحانی با بدنه اجتماعی اش ضعیف است. شاید دولتمردان بگویند، حسن روحانی در سفرهای استانی اش به دنبال ارتباط با بدنه اجتماعی است؛ اما به عقیده من، از آنجا که در سفرهای استانی ارتباط غالبا یک طرفه است و این دولتمردان هستند که بیشتر بهره می برند نمی توان آن را مثبت دانست، چون واقعا آن انتظاری که مردم از دولتمردان دارند در این سفرهای بر آورده نمی شود، دولتمردان وظیفه دارند این ارتباط را بازسازی کنند و برای رفع شکافی که بین مردم و دولت ایجاد شده چاره جویی کنند. این سکوت بعضا به غفلت روحانی از سیاست داخلی کشور تعبیر شده است، چرا که تندورها با انتقادات مکررشان و تریبون های ویژه و پر سر و صدایی که در اختیار دارند موفق شده اند بخشی از افکار عمومی را به سمت خودشان متوجه کنند، که بخشی از آن می تواند فقدان سامانه اطلاع رسانی بروز و قوی دولت باشد و دلیل دوم هم انفعال دولت در مسائل اقتصادی و معیشتی مردم است».
به زعم درایت دولت بری برقراری ارتباط مثبت با بدنه اجتماعی اش، باید اقدامی مثبت انجام داده و به مردم نشان دهد بر سر وعده هایش هست و خود را همچنان برخاسته از حضور مردم می داند و به این حضور نیاز دارد. همچنین از آنجا که رقبای دولت رسانه های تأثیرگذار بیشتری دارند و همانطور که رئیس جمهور بارها گلایه کرده، تریبون های بزرگ و تاثیرگذار در اختیار رقبای دولت است. دولت باید رسانه های حامی و هوادارش را از روزنامه و خبرگزاری ها گرفته تا سایت های خبری تقویت کند تا د راین رقابت میدان را به فضا سازی رقبایش نبازد. دولت باید به دنبال یک عدالت جدی در زمینه اطلاع رسانی باشد.
صاحب نظران همواره تأکید می کنند، جامعه ایران جامعه قابل پیش بینی نیست؛ جامعه ای است با مختصات خاص خودش که هیچ گاه نمی شود در مورد آن با قاطعیت پیش بینی کرد. به همین دلیل هم به روحانی توصیه می شود، اگر می خواهد همچنان ریاست جمهوری را در اختیار داشته باشد باید به برخی امور داخلی کشور بپردازد که از او انتظار می رفت انجام دهد؛ اما همچنان مغفول مانده است؛ مثلا اینکه باید برخی مهره های دولتش را که یادگار دولت قبلی هستند، تغییر دهد.
از سوی دیگر با توجه به اینکه مردم واقعا با مشکلات معیشتی بزرگی دست و پنجه نرم می کنند، این دو عامل (مشکلات معیشتی در کنار تبلیغات بدون حد و مرز مخالفان دولت) سبب آسیب دیدن پشتوانه اجتماعی روحانی خواهد شد.
به هر روی، انتخابات ریاست جمهوری سال آینده قطعا آزمون بزرگی برای حسن روحانی است. او نزدیک چهار سال پیش در انتخابات پیروز شد؛ اما حالا نقدها و مخالفت ها با دولتش روز به روز در حال رشد است، به ویژه از سال 94 به این سو که توافق هسته ای حاصل شد. حالا پرسش این است که آیا روحانی می تواند برای دور دوم نیز در انتخابات پیروز شود و به دوران ریاست جمهوری خود ادامه دهد؟