قرار نیست این گزارش یک متن فمنیستی یا تلاشی باشد برای احیای حقوق از دست رفته و یا حتی به رخ کشیدن موفقیت های نسبی زنان در نزدیک چهل سالی که از استقرار جمهوری اسلامی می گذرد. این گزارش نگاهی گذارست به میزان مشارکت زنان در فعالیت های مدنی و اجتماعی و سهمی که زنان به آن دست یافته اند و البته بررسی چرایی توسل چهره و گروه های سیاسی به مسائل زنان در ایام انتخابات و فراموشی تقریبی آن بعد از رسیدن به موفقیت!
به گزارش «تابناک»، زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و براساس نگرش دموکراتیک، تمامی افراد جامعه، بدون در نظر داشتن جنسیت و موقعیت اجتماعی، حق مساوی تصمیمگیری و دخالت در امور جمعی را دارند. در هر جامعه، زنان نیمی از پیکرهی جامعه را تشکیل میدهند، بعلاوهی اینکه نقش مهمی در ساماندهی زندگی خانوادگی و اجتماعی دارند.
شمار زنان پای صندوق ها رأی و مشارکت هایشان در راهپیمایی ها و حضورهای نمادینی که در روزهای مهم کشور به ثبت می رسد، گواه فعالیت و تمایل آنها به داشتن حضوری آگاهانه در عرصه سیاسی ـ اجتماعی کشور است.
زنان در عرصه علمی، فرهنگی و اجتماعی هم صاحب کرسی و رقیب مردان محسوب می شوند و آمارهای ارایه شده از سوی مسئولان مرتبط نیز گواه این ادعاست؛ اما همین که پای بحث به کرسی های اجرایی و تصمیم گیری باز می شود، بحث از زنان و نیمه دیگر جامعه به جنس دوم تغییر جهت می دهد. زنان به جنس دومی پس از مردان تعبیر و تفسیر می شوند که حضور و ابقایشان در فضای سیاسی ـ اجتماعی کشور، نیازمند حمایت رجال سیاسی قرار می گیرد و به نظر می رسد همین باعث شده است که به تازگی بحث سهمیه های جنسیتی در انتخابات از سوی زنان فعال در عرصه سیاست هر دو جناح اصلی کشور مطرح شود.
فرقی نمی کند انتخابات شوراهای شهر و روستا باشد یا انتخابات مجلس شورای اسلامی و حتی ریاست جمهوری. کارزار انتخابات که باشد، سهمیه زنان و حقی که باید به آنها داده شود، در لوای سهمیه احزاب به زنان برای حضورشان درکرسی های اجتماعی مطرح می شود.
فصل انتخابات که می رسد قاب های انتخاباتی احزاب فرقی نمی کند اصولگرا و یا اصلاح طلب، پر می شود از داعیه سپردن کرسی های اجرایی به زنان. زنان صاحب نظر احزاب میدان دار می شوند و مردان سیاسی پشت شعارهای کوبنده زنان هم طیفشان با مشت های گره کرده شعارهای انتخاباتی برای حضور زنان سر میدهند. این همه ماجراست و عایدی که از این تبلیغات می شود تغییر چندانی در آمار به ثبت رسیده – درمورد صاحب کرسی شدن زنان - ایجاد نمی کند.
حضور زنان در پاستور از دولت چهارم تا امروزحضور زنان در عرصه اجرایی کشور پس از انقلاب در دولت اول هاشمی رفسنجانی ـ که دیگر جنگ هشت ساله ایران و عراق هم پایان یافته بود ـ بیش از هر زمان دیگر خودنمایی کرد. هاشمی با گشایش دفتر همسر رئیس جمهوری در پاستور، باعث افزایش حضور زنان در نهاد ریاست جمهوری شد و سکانداری امور زنان وخانواده را به همسرش «عفت مرعشی» سپرد. در دوران ریاست جمهوری او به زنان میدان بیشتری داده شد. او در شعارهای انتخاباتی اش بر حضور زنان در کابینه به عنوان وزیر و یا معاونت ریاست تأکید می کرد، ولی آنچنان که نزدیکانش می گویند به دلیل مخالفت اعضای هیأت دولت بر حضور زنان در جلسات پاستور، تحقق این امر در دولت سازندگی مغفول ماند.
می گویند: هیأت وزرا و معاونان دولت های سازندگی به دلیل اینکه می خواستند در جلسات راحت باشند و به دلیل شوخی ها ورفتارهای مردانه شان، اسباب ناراحتی زنان و معذب شدن خودشان را فراهم نکنند، از سپردن کرسی اجرایی به زنان در دولت های هاشمی جلوگیری کرده اند.
دولت اصلاحات که بر سر کار آمد، طلسم حضور زنان در جلسات هیأت دولت شکسته و معاونت محیط زیست به «معصومه ابتکار» سپرده شد.
حضور زنان در جایگاه معاونت های گوناگون ریاست جمهوری در دولت ها ادامه یافت تا اینکه «محمود احمدی نژاد» در دولت دومش طلسم به وزارت رسیدن زنان را هم شکست و «مرضیه وحید دستجردی» را به عنوان اولین وزیر زن پس از انقلاب راهی ساختمان وزارت بهداشت و درمان کرد.
در دولت «حسن روحانی» شمار معاونت هایی که به زنان رسید به عدد چهار رسید و در این دولت برای نخستین بار سخنگویی وزارت امور خارجه به «مرضیه افخم» سپرده شد. او نزدیک دو سال این سمت را بر عهده داشت و درنهایت به عنوان اولین سفیر زن جمهوری اسلامی راهی مالزی شد.
نگاهی به سهم زنان در مجلس شورای اسلامی شمار زنان از مجلس اول تا مجلس چهارم به انگشت یکدست هم نمی رسید، صاحب نظران علت را روزهای انقلابی و همچنین وقوع جنگ تحمیلی می دانستند. جنگ که تمام شد، این شمار در مجلس پنجم دستخوش تغییر قابل توجهی شد. در پی شعارهایی که در فضای سیاسی کشور داده می شد، یکباره شمار زنان به 14 تن رسید؛ رقمی که در چهار دوره مستمر دیگر مجلس شورای اسلامی بی رقیب بود و در نهایت در مجلس دهم شکسته شد. نکته دیگر آنکه حضور زنان در هیأترئیسه مجلس اول تا نهم فقط یک بار اتفاق افتاده است، تا مجلس پنجم به دلیل پایین بودن تعداد آنان در مجلس، هیچ گونه نماینده زنی در هیأترئیسه مجلس حضور نداشت، ولی برای اولینبار، «سهیلا جلودارزاده» (نماینده دوره پنجم، ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی) منشی هیأترئیسه مجلس ششم شد که در هر چهار اجلاسیه این دوره از مجلس حضور داشت.
نکته قابل توجه دیگر درباره حضور زنان در مجلس اینکه 9 دوره گذشته مجلس شورای اسلامی تنها 50 زن توانستهاند به پارلمان راه پیدا کنند، چون 28 نماینده از 78 نماینده زن، تکراری در مجلس حضور داشتهاند. در این میان، 27 نماینده (بدون محاسبه تکرار حضور در دورههای مختلف)، از حوزه انتخابیه تهران بودهاند. ارزیابیها نشان میدهند بیشترین حضور نمایندگان زن مجلس شورای اسلامی از کلانشهر تهران بوده و حضور نمایندگان زن مجلس از سایر کلانشهرها کمتر بوده است. این سهم در شهرهای بزرگ و کوچک گاهی به صفر میرسد و برخی شهرهای بزرگ کشور در 9 دوره مجلس هیچ نماینده زنی نداشتهاند، که از این پدیده با عنوان مشارکت سیاسی کانونی نام میبرند.
زمزمه های سپردن کاندیداتوری جبهه اصولگرایان به یک زن
نزدیک به دو سال از برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و افزایش حضور زنان در بهارستان می گذرد و حالا که زمان انتخابات ریاست جمهوری رسیده، زمزمه ها برای سپردن و شاید اعلام حمایت از یک کاندیدای زن از سوی جبهه اصولگرایان مطرح شد؛ موضوعی که هرچند خیلی زود توسط دستجردی و برخی دیگر از اصولگرایان تکذیب شد، برای زنان یک موفقیت نسبی به شمار می رود، چون طرح نام یک زن به عنوان کاندیدای احتمالی و مورد اقبال یک طیف سیاسی هم تاکنون بی سابقه بوده است.
«مرضیه وحید دستجردی» گزینه ای است که نامش به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی این جریان به گوش رسید؛ هرچند او این احتمال را تکذیب می کند. البته در این میان، یک ابهام قانونی برای حضور کاندیداهای زن در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد. به گفته «عباسعلی کدخدایی»، سخنگوی شورای نگهبان صلاحیت زنان برای ریاست جمهوری محل تردید است و تاکنون شورای نگهبان در این باره جمع بندی دقیقی نداشته است.
نگاه احزاب و گروه های سیاسی در رقابت های انتخاباتی پیش روی به زن، بیش از هر زمان دیگری محسوس است به ویژه اینکه این نگاه در جبهه اصولگرایان پررنگتر خودنمایی می کند، آنچنان که آنها هم سخن از حمایت از کاندیداتوری یک زن به میان می آورند و هم سخنگویی جبهه مردمی نیروهای انقلاب را به یک زن سپرده اند.
سهم خواهی زنان اصلاح طلب در انتخابات شهر و روستااین روزها بازار رقابت های شورای های شهر و روستا همگام با انتخابات ریاست جمهوری داغ است، شاید این انتخابات در سایه انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته باشد، اما برگزاری نشست ها و گردهمایی های شهر خبر از حضور جدی احزاب در این رقابت ها می دهد؛ رقابت هایی که زنان شانس بیشتری برای تصاحب کرسی هایش دارند؛ هرچند باز هم سهمشان در فهرست های انتخاباتی با رقبای مردشان برابری نمی کند.
موارد نامبردده سیر گذار و اجمالی حضور زنان در عرصه سیاست و تصاحب کرسی های اجرایی و نمایندگی است، حال اینکه در انتخابات اردیبهشت ماه ـ که قرار است دو انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و پنجمین دوره انتخابات شهر و روستا برگزار شود ـ باید منتظر ماند و دید، در پس شعارهای انتخاباتی اخیر احزاب اصولگرا و اصلاح طلب، سهم زنان در این کارزار چه تغییری خواهد کرد.
هرچند حضور زنان در کارزارهای رقابتی به ژست های انتخاباتی تعبیر و توصیف می شود، انتخابات فرصت خوبی است که زنان بتوانند توسط آن آرمانها و خواستهای حقوقی و سیاسی خویش را بروز دهند و حمایتشان را از طریق رأی و سهمگیری فعال و با تشخیص ضروریات و نیازهایشان به جهت و موضع سیاسی معطوف کرده و بر آن تمرکز کنند که منتج به تغییر وضعیت و بهبودی شرایط زنان شود.