«نوع مميزي پس از انقلاب تغيير کرد. پيش از انقلاب «چه نبايد» بود، پس از انقلاب اما به «چه بايد» تبديل شد.»
بهمن فرمان آرا که صبح ديروز رو در روي خبرنگاران درباره فعاليتهاي سينمايي آيندهاش در موسسه «کارنامه» حرف ميزد، اين مقدمه را گفت تا بگويد چرا دست کم تا چهار سال آتي فيلمي در ايران نخواهد ساخت.
به نوشته «اعتماد»، کارگردان «خاک آشنا» موارد مميزي پيش از انقلاب را برشمرد و از شيوه اعمال مميزي در دوران پس از انقلاب اسلامي ايران سخن گفت: «خاندان سلطنتي، قانون اساسي، نيروهاي سه گانه و دين مبين اسلام چهار موردي بود که انتقاد از آنها مجاز نبود. انقلاب که شد از «چه بايد»ها سخن به ميان آمد. ميگفتند چه چيزي بايد ساخته شود و براي اين کار با اعطاي انواع سوبسيدها کوشيدند روند فيلمسازي را به آن سو ببرند.»
به گفته فرمان آرا اين شيوه موفق نشد چون «اگر فيلمسازان به «چه بايد» گردن مينهادند، بايد با خلاقيت خداحافظي ميکردند.» فرمان آرا درباره اعمال همين شيوه در زمان کنوني حرف زد: «در دولت بعد از نهم موفق شدند اين نوع از مميزي را به کرسي بنشانند. انتخاب شمقدري و گروهش نشانه اين است که فيلمي توقيف شده که کارگردانش پنج سال پيش آن را به وزير اطلاعات تقديم کرده بود، آزاد ميشود و از همين الان اعلام ميشود اکران نوروزي خواهد داشت.»
از همين روست که فرمان آرا در ادامه سخنانش تاکيد ميکند «تصميمي براي فيلمسازي ندارد و از اينکه فيلمنامهاي را براي دريافت مجوز به وزارت ارشاد بدهد، راضي نيست.» فرمان آرا يک جمله ديگر ميگويد تا اين بخش از حرف هايش را تمام کند: «هيچ فيلمنامهاي را به وزارت ارشادي که معاونت سينمايي اش شمقدري باشد، ارائه نخواهم داد.»
فرمان آرا در ادامه به روند فيلمسازي و ارتباط آن با اتفاقهاي اجتماعي پرداخت: «سرعت اتفاقات اجتماعي بسيار سريع تر از سرعت فيلمسازي است که معمولاً پروسهاي دوساله دارد و اينچنين است که فيلمي که ساخته شده هيچ ارتباطي به روزگاري که در آن اکران ميشود، ندارد. من يک سال و نيم از آغاز انقلاب سه فيلمنامه تصويب شده داشتم، اما هيچ يک را نساختم چون هر روز اتفاق جديدي ميافتاد و معلوم نبود فيلمي که ساخته ميشود به درد اجتماعي که در آن اکران ميشود ميخورد يا نه.»
کارگردان «بوي کافور، عطر ياس» درباره فيلمنامه جديدش به نام «معلم» گفت: «به دليل شرايط فعلي ترجيح دادم، اين سناريوي کامل شده را کنار بگذارم اما از آنجا که هرگز بيکار نمينشينم و خود را به مردم و جوانان علاقه مند به سينما بدهکار ميدانم و معتقدم هرچه دارم از اين مملکت است، تصميم گرفتم دوره سه ماهه کارگاه فيلمسازي را برگزار کنم و تا حد امکان داشته هايم را به هنرجويان علاقه مند منتقل کنم.» ن
ويسنده و کارگردان «خاک آشنا» مهمترين دغدغه خود را مسائل اجتماعي و فرهنگي دانست: «اين دغدغه همواره در سالهاي پيش و پس از انقلاب در من وجود داشته است. فيلم «شازده احتجاب» را در اوج حکومت آن دوره ساختم و فيلم ديگرم «سايههاي بلند باد» که در هر دو دوره توقيف شد، محصول سال 56 است. بنابراين جنس فيلمسازيام را به خاطر تغيير نظام تغيير ندادم.»
فرمان آرا بر آن است دو پروژه سينمايي اش را در خارج از کشور پي بگيرد: «براي ساخت فيلم «از عباس کيارستمي متنفرم» در حال رايزني با کشورهاي ايتاليا، چک و بلغارستان هستم چون اين فيلم دکور بسيار بزرگي نياز دارد که در فضاي استوديو بايد ساخته شود و سرمايه در اين مساله بسيار دخيل است. البته فيلمبرداري ما تنها 12 روز زمان ميبرد و کرايه استوديويي که دکور در آن ساخته ميشود، مهم ترين مساله پروژه است.»
فيلمنامه «از عباس کيارستمي متنفرم» آخرين اثري بود که فرمان آرا به وزارت ارشاد داده و رد شده است: «حالا ترجيح ميدهم فيلمم را در خارج از کشور بسازم و فيلمنامه آن را به معاونت سينمايي فعلي ندهم. علاوه بر اين طرح ديگري دارم که کاري کمدي است و علاقه مندم آن را با حضور عليرضا خمسه و اکبر عبدي بسازم.» او درباره پروژه ديگرش «سفر به تاريکي» همچنين گفت: «چهار سال پيش اين فيلمنامه نوشته شد، اما شرايط ساخت آن فراهم نشد. حالا هم شخصاً در حال رايزني با شرکتهاي آلماني هستم که اگر شرايط فراهم شود اين فيلم با حضور دو بازيگر ايراني - هديه تهراني و رضا کيانيان- در برلين و به خاطر پيشينه تاريخي اين شهر ساخته ميشود.» قصه اين فيلم از ديد فرمان آرا ساده است: «زني ايراني با چادر و مقنعه سراغ شوهرش در آلمان ميرود که دارد دکتراي فلسفه ميگيرد اما آنجا متوجه ميشود او را کشتهاند. پايان تراژيکي هم دارد و به همين خاطر نام «سفر به تاريکي» گرفته است.»
بهمن فرمان آرا که دو نمايشنامه پيشنهادي اش «مردي براي تمام فصول» و «ظلمت در نيم روز» مجوز اجرا پيدا نکرده است، درباره سرانجام فعاليتهاي تئاتري اش نيز سخن گفت: «پيشنهاد اجراي دومين نمايشنامه همچون يک جوک بود. سيستمي که به نمايشنامه «مردي براي تمام فصول» که درباره مردي مذهبي و به قول امروزيها اصولگرا بود، اجازه اجرا نداد، مسلماً اجازه اجراي «ظلمت در نيمروز» را که درباره دادگاههاي استاليني در دهه 1930 است، نميدهد. ميخواستم توپ را به زمين آنها بيندازم.»
«نمي توانم بيکار بنشينم و چون تصميمي براي ساختن فيلم ندارم يک بار براي هميشه دوره سه ماهه فيلمسازي در همين موسسه «کارنامه» برگزار خواهم کرد.» فرمان آرا آينده حرفهاي خود در ايران را با گفتن اين جمله تشريح ميکند: «مي کوشم در اين دوره آموزشي تمام دانسته هايم را منتقل کنم. اين دوره از پنجم آبان شروع خواهد شد. از اقتصاد سينما تا جزييات فيلمسازي را درس خواهم داد. کارگاه با حضور 25 تا 30 هنرجو برگزار خواهد شد که به مقوله فيلمسازي آشنايي داشته باشند و فيلم کوتاه ساخته باشند. فرمان آرا براي ايجاد زيربناي فکري مشترک با هنرجويان، 10 فيلم، 10 داستان کوتاه و 10 رمان را معرفي خواهد کرد تا هنرجوها آثار را ببينند و بخوانند و زيربناي فکري مشترکي ايجاد شود. به گفته فرمان آرا اين کارگاه در قالب يک جلسه طولاني مدت در هفته از ساعت 9 صبح تا 5 بعدازظهر برگزار ميشود و طي آن تئوري کارگرداني، ايده پردازي، فيلمنامه نويسي، طراحي صحنه، کار با بازيگر، اقتصاد سينما، تبليغات سينما، ارتباط سينما با هنرهاي ديگر و مقوله کارگردان مولف که در ايران به درستي معرفي نشده، آموزش داده ميشوند.