هزارو ٦٣٦ نفر برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری که قرار است ٢٩ اردیبهشت ۹۶ برگزار شود ثبتنام کردند. از این تعداد تنها کمتر از ٣٠ نفر چهرههای شناختهشده حوزه سیاست هستند و حدود هزارو ٦٠٠ نفر دیگر را کمتر کسی میشناسد. او هم یکی از همین هزارو ٦٠٠ نفر بود، روز سوم نامنویسی، از روستای کوچکشان در استان کرمانشاه به تهران آمد و یکراست راهی وزارت کشور شد تا همگام با خیل جمعیت ثبتنامکنندگانی که سوژه خبرنگاران و دوربینهای عکاسی میشدند نامش را ثبت کند و مثل بقیه انگشت جوهری و شناسنامهاش را رو به آنها بگیرد، بعد هم لابد قرار بود برگردد روستایشان، اما انتشار یک فیلم کوتاه دودقیقهای از او در خبرگزاری فارس که خبرنگارش تلاش میکرد مثل همه دیگر ثبتنامکنندگان مشابه با سؤالات کنایهدار دستش بیندازد، اما حرفها و نظراتش خیلیها را به فکر فروبرد یا وادار به تحسینش کرد؛ فیلمی که خبرگزاری برای آن چنین تیتری زد: «کاندیدای ریاستجمهوری: برای سوژهخنده آمدهام!»
به گزارش شرق، صحبتهای مرد روستایی با کلاهی بر سر خطاب به خبرنگار اینطور شروع میشود: «شما دارین یه فیلم طنزی درست میکنین که همشهریام بهم بخندن! من با چهارم ابتدایی صلاحیت این کار را ندارم».
در ادامه فیلم، خبرنگار از او میپرسد پس چرا آمدی؟ و کسی دیگر از پشت دوربین میگوید آمده برای خنده. پاسخ او اما اینطور است: «من نماینده محیطزیستم در استان کرمانشاه، آمدم اینجا که شاید صدایم به جایی برسد که چرا ما محیط زیستمان را داریم به اسم انسانیت تخریب میکنیم؟ این شاید تلنگری باشد برای رئیسجمهور آینده که چرا فرهنگ روستانشینی باید از بین برود و این وعده را من میدهم که در جامعه بشری هیچگونه مشکل بیکاری ما نداریم، بلکه ما فرهنگ کارکردن را نداریم».
در ادامه این فیلم چند خبرنگار دیگر از جمله صداوسیما به سراغش میآیند و مرد دوباره حرفهایش را ادامه میدهد: «من خودم میدانم صلاحیت ریاستجمهوری را ندارم، فقط آمدهام بهعنوان نماینده محیطزیست و انجمن حمایت از حقوق حیوانات کرمانشاه که پیامم را برسانم، اینکه ما هنوز حقوق حیوانات را رعایت نمیکنیم چطور میخواهیم حقوق بشری را رعایت کنیم؟ عدالت اجتماعی یعنی گذاشتن هر چیز در جای خودش، باید فرهنگ روستانشینی حفظ شود، الان دامپروری در استان ما از بین رفته است، این زیادهخواهی و لذتطلبی و جاهطلبی که شکل گرفته باعث شده بشریت تمام محیط زیست را از بین ببرد...».
شرق در ادامه نوشت: انتشار این فیلم در شبکههای اجتماعی موجی از تحسین را به دنبال داشت. بااینحال هیچ ردی از او وجود نداشت، جز اینکه مردی میانسال و دوستدار محیط زیست از کرمانشاه است. به همین خاطر برای جستوجوی او دستبهدامن فعالان و مسئولان محیط زیست این استان شدم، در نهایت شماره تلفن و نامش معلوم شد؛ «علی جلیلیان» اهل روستایی نزدیک شهر کرمانشاه، شمارهاش را که گرفتم، صدای آشنای خودش پاسخ داد: من علی جلیلیان هستم، اهل روستای چشمهسفید در سهکیلومتری شهر کرمانشاه به سمت اسلامآباد غرب، تا چهارم ابتدایی بیشتر درس نخواندم و رزمنده و آزاده هم هستم، دوسالوچندماه در اسارت بودم و شغلم آزاد است، مدتها میوهفروشی و کارهای دیگر میکردم و الان هم بیکار هستم.
روز ثبتنام گفتید که فقط آمدهام بهعنوان نماینده محیط زیست و انجمن حمایت از حقوق حیوانات کرمانشاه پیامم را برسانم، پیامتان را هم تا حدود زیادی رساندید و خیلیها آن را دیدند، دلیل این دلنگرانی شما برای محیط زیست و حقوق حیوانات چیست؟
از زمان اسارت در عراق این حس لزوم احترام به حقوق حیوانات در من به وجود آمد، بهخصوص برای الاغها که به نظر من، ما انسانها همیشه تاریخ در حق آنها بسیار ظلم کردهایم. این حیوان با وجودی که در طول تاریخ تمدن بشری بسیار به انسان خدمت کرده، اما همیشه مورد ظلم و بیعدالتی انسانها واقع شده، حتی از اسمش بهعنوان توهین و تحقیر استفاده میکنیم.
از بین همه حیوانات، چرا بیشتر از همه روی الاغ تأکید میکنید؟
چون بقیه حیوانات هرکدام به دلیلی کسانی هستند که نگرانشان باشند، حیوانات اهلی چون ارزش مالی دارند برای صاحبانشان مهم هستند، حیوانات وحشی هم که مورد توجه محیط زیست هستند، اما الاغها هیچکس را ندارند، از طرفی من نمیدانم چرا برای انسان متمدن باید حیوان درندهای مثل شیر بهعنوان نماد قدرت و ابهت و چیزهای خوب باشد و از آن الگو بگیریم، مگر ما جنگلی هستیم که شیر برایمان سلطان باشد؟ شیر چه ارجحیتی بر حیوان مهربان، صبور، زحمتکش و بیآزاری مثل الاغ دارد که ما انسانها آن یکی را نماد قدرت میدانیم و این یکی را نماد توهین و بیعقلی؟
برای این دغدغههای خودتان و برای حفظ حقوق همین حیوان آیا کاری هم کردهاید؟
بله، من چندینسال است که با هزینه و تلاش خودم، در فصل زمستان الاغهای رهاشده را که به امان خدا در طبیعت ول میکنند جمعآوری کرده و از آنها نگهداری میکنم، برایشان خوراکی و علوفه و... جمع میکنم تا زمستان تمام بشود، بعد دوباره آنها را رها میکنم، چون در بهار و تابستان برای تغذیه مشکلی ندارند. در این سالها هربار از تعدادی الاغ نگهداری کردهام؛ یک سال ٤٥ تا و همین زمستان گذشته سه رأس الاغ را، بین آنها حیواناتی که معیوب هستند و مشکل دارند هم هست؛ مثلا چند سال پیش از الاغی نگهداری میکردم که پایش از مچ قطع شده بود. البته در سالهای اخیر چون دوباره این حیوان ارزش مادی پیدا کرده خوشبختانه کمتر آنها را در طبیعت رها میکنند.
اینهمه دلنگرانی و زحمت برای حفاظت از الاغها کمی عجیب نیست، چرا اینقدر نگران این حیوان هستید؟
اشتباه نکنید، من نگران انسانها هستم؛ انسانهایی که قدرنشناس شدهاند، تا زمانی که این حیوان به دردشان میخورد از آن نگهداری میکردند و روی آن بار میکشیدند، اما حالا که به آن نیازی ندارند رهایش میکنند تا از بین برود، این ناسپاسی و قدرنشناسی برخلاف روحیه اخلاقی و انسانی است. اطرافیان و نزدیکانم هم به من میگویند تو دیوانه شدهای که اینهمه به فکر الاغها هستی، البته این مال قبلا بود، الان دیگر پذیرفتهاند، چون میدانند دغدغه من انسانی و اخلاقی است، ما تا زمانی که حقوق حیوانات را رعایت نکنیم نمیتوانیم حقوق انسانها را رعایت کنیم.
آنطور که علی جلیلیان، اهل روستای محروم چشمهسفید در کرمانشاه به «شرق» میگوید، او حتی یک کانال تلگرامی برای رساندن پیام خود درباره لزوم رعایت حقوق این حیوان هم راهاندازی کرده و در آن عکسها و مطالبی درباره کارهای خود و با محوریت حقوق حیوانات منتشر میکند.