هر چه به روزهای پایانی عمر شورای چهارم تهران و دوران طولانی شهرداری قالیباف نزدیک می شویم، بحث بر سر گزینههای احتمالی جانشینی وی داغتر میشود؛ آنقدر داغ که حتی وزیری که نامش برای شهرداری تهران مطرح است، هم اسبش را برای تصدی این پست زین کرده!
به گزارش «تابناک»، با پایان یافتن انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا و نتایجی که رقم خورد، هر چند رئیس جمهور مستقر برای چهار سال دیگر تمدید شد، شوراهای بسیار از شهرها دستخوش تغییراتی وسیع شدند تا جایی که همگان چشم انتظار سونامی تغییر شهرداران در گوشه و کنار کشورند.
از جمله این شهرداران، محمدباقر قالیباف است که با تغییر شدید ترکیب اعضای شورای تهران و گرایش سیاسی متفاوتی که در این نهاد حاکم شده، به زودی از شهرداری تهران جدا خواهد شد تا رکورد دوازده ساله شهردار بودنش متوقف شود؛ دورانی که گاه کاندیدای اخیر انتخابات ریاست جمهوری تا آستانه از دست دادن سمت شهردار هم پیش رفت، ولی سرانجام شهردار ماند تا تغییر ترکیب شورا وی را به درب خروجی هدایت کند.
اتفاقی که موجب قطار شدن گزینه های فراوان تصدی این پست شده است؛ گزینه هایی اغلب نام آشنا که یکی از ایشان، عباس آخوندی، وزیر فعلی راه و شهرسازی دولت یازدهم است؛ وزیری که برخی احتمال میدهند جایی در دولت دوازدهم نخواهد داشت و از این روی، مطرح شدن نام وی به عنوان گزینه احتمالی شهرداری تهران عجیب نیست.
این در حالی است که علاوه بر آخوندی، نام یکی از معاونان وی نیز برای تصدی شهرداری تهران مطرح است که نشان از هدف گذاری دولتمردان برای پر کردن جای قالیباف دارد؛ تصمیمی که میتوان در اظهارنظرهای این روز آخوندی نیز آثارش را به وضوح دید؛ در گفتوگو با رسانه ها پیرامون شهرداری تهران، نقد عملکرد شهردار فعلی و ضرورت ها و شرایطی که گزینه های جایگزینی این پست باید داشته باشند.
نمونه شاخص این اظهارنظرهای عجیب را میتوان در گفتوگوی تفصیلی وزیر حاشیه ساز دولت با روزنامه اعتماد با تیتر «انتخاب شهردار سیاسی از چاله به چاه افتادن است» دید که اگر از سمت و سوی مشخص شده در آن برای اعضای شورای پنجم صرف نظر کنیم، از این بابت که اظهار نظر وزیر راه و شهرسازی درباره انتخاب شهردار یکی از هزارانش شهر کشورمان است، بسیار تأمل برانگیز و ابهام آفرین به نظر میرسد.
اظهار نظری که هرچند نمونه های مشابه آن را از آخوندی به یاد میآوریم (مثل تأکید وی بر بیمه بودن جان باختگان حادثه خونین برخورد دو قطار در سمنان)، اما بیان آن در روزهایی که گزینه های جانشینی قالیباف معرفی میشوند، مجابمان خواهد کرد که این وزیر نیم نگاهی (یا حتی بیشتر!) به در اختیار گرفتن این پست کلیدی دارد؛ اما همان گونه که در مواجهه با مردم معترض در فرودگاه شتاب زده عمل کرد و پاسخ های نامناسبی به ایشان داد یا به همان شکل که در مواجهه با سؤال تکراریِ خبرنگار رسانه ملی از کوره در رفت و میکروفن وی را گرفت و به سمت دیگری پرت کرد، این بار نیز شتاب زده و نامناسب عمل کرده است.
آنقدر شتاب زده که فراموش کرده اگر قرار باشد فردی عملگرا، اجرایی و غیرسیاسی گزینه شهرداری تهران باشد، هرگز چنین جایگاهی به امثال وی نخواهد رسید، چون حضور چهار ساله وی در رأس وزارت خانه راه و شهرسازی، نه به راه سازی خاصی منجر شده و نه در حوزه شهرسازی اتفاق ویژه ای را سبب شده و از همه مهم تر، چیزی جز سیاست در حضور آخوندی در این پست کلیدی نقش نداشته است.
وزیری که میداند چگونه پس از حادثه خونین و مرگبار تصادف قطار از اهالی آذربایجان عذرخواهی کرده و با معرفی اصل و نسب خود، همشهری بودنش با جان باختگان را واسطه آرام سازی ایشان قرار دهد. او یکی از موثرترین افراد در ثمره چینی از برجام با ورود هواپیماها و انعقاد قرارداد با اروپایی ها و آمریکایی ها در این زمینه است، ولی در نهایت چیزی بیشتر از یک مدیر سیاسی نیست؛ مدیری که گزاره های مورد نیاز برای شهردار تهران شدن را معرفی میکند اما تنها به این دلیل حرفش شنیده میشد که سمت بسیار بالای سیاسی دارد و بس!