با پایان یافتن دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران که با فراز و نشیب های تلخ و شیرین فراوانی همراه بود، بازار تحلیل های برآمده از نتایج این رویداد بزرگ سیاسی به شدت داغ شد. فارغ از همه تحلیل هایی در رابطه با ابعاد سیاسی این انتخابات و چرایی شکست اصولگرایان و پیروزی اصلاح طلبان در فضای رسانه ای مطرح می شود، موضوع مهمی که به نظر نیاز به بررسی جدی دارد، آثار و پیامدهای اجتماعی این رقابت سیاسی بر روی افراد جامعه است.
انتخابات دوازدهم به شدت رقابتی شد و در آن دو گفتمان اصلی موجود پا به پای هم برای جذب حداکثر آرای عمومی به بررسی و به کار گیری انواع ترفندهای انتخاباتی مشغول شدند؛ ترفندهایی که بعضاً خواسته یا ناخواسته اخلاقی نبود و ضمن تخریب گفتمان و شخصیت های رقیب بذر نا امیدی و دلزدگی عمومی از کلیت نظام را نشانه رفت.
اگرچه اصلاح طلبان سرمست از پیروزی خود سرگرم تحلیل چگونگی رسیدن به این برد و رجز خوانی درباره آن هستند و اصولگرایان به دنبال توجیه و تبیین علل دوم شدن خود می باشند، اما «تابناک» ضروری دانست فارغ از این جناح بندی های سیاسی به بعد دیگر و نگران کننده ای از این هماورد سیاسی بپردازد؛ بعدی که بنا دارد آثار و پیامدهای مخرب رقابت های انتخاباتی را بر روی امید و نگاه مردم به کلیت نظام و مسئولان اجرایی آن بررسی کند.
آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفت و گوی «تابناک» با «دکتر داود پرچمی» جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی است.
-آقای دکتر پرچمی با سلام، همانطور که مستحضرید، رقابت های تخریبی و تهدیدی نامزدها در دوره اخیر ریاست جمهوری به شدت زیاد بود و هر دو جریان رقیب مستقیم و غیر مستقیم تلاش کردند، همدیگر را در بین افکار عمومی تخریب کنند. لطفاً بفرمایید این روند مناظره چه اثری بر جامعه گذاشت؟
هم عرض سلام و ادب خدمت شما و همکاران و بازدید کنندگان از سایت تابناک دارم.
من عرائضم را با یک خاطره شروع می کنم. سال 88 بعد از شرکت در برنامه تبلیغاتی رئیس جمهور وقت در مصلی برای برگشت در ایستگاه اتوبوس نشسته بودم، مرد میانسالی با لهجه غلیظ و زیبای اصفهانی گفت: "دادا میگما تازه فهمیدیم تو این چندسال یه مشت دزد مملکت را اداره می کردند". این جمله که بیشتر طنزگونه بود برایم حزن آور شد که کنشگران سیاسی چگونه مشروعیت نظام را حراج و فکر نمی کنند که با فرض پیروزی پس از انتخابات، چطور می خواهند کشوری که مردمش نسبت به نظام سیاسی بی اعتماد شده اند را اداره کنند.
متاسفانه پس از انتخابات 88 این رویه که با زمینه فرهنگی اجتماعی ما نیز همخوانی دارد، روشی برای کسب رأی شد و نامزدها کسب محبوبیت را در نسبت مذموم درست یا نادرستِ بزرگ تر به دیگری، ولو به هزینه کاهش مشروعیت نظام جستجو می¬کنند. اینگونه رفتار بجای افزایش همبستگی ملی و وفاق اجتماعی در جهت عمیق¬تر نمودن شکاف¬های فرهنگی و اجتماعی، قومی و مذهبی و سیاسی و فراهم سازی زمینه تضادهای سیاسی عمل می¬کند. سخنانی بر زبان برخی نامزدهای ریاست جمهوری جاری می شود که دیگر نیازی به تبلیغ بیگانگان و دشمنان مردم، کشور و نظام وجود ندارد.
- با توجه به اینکه این رفتارها در مناظره ها شکل می گیرد برنامه مناظره ها را چطور ارزیابی می کنید؟
علی رغم زحمات زیادی که کشیده شد که جای قدردانی هم دارد، عملکرد صدا و سیما هم باید مورد بررسی قرارگیرد. الگو برداری خوب است اما باید آن را متناسب سازی هم کرد. این رویه که آنها سئوال طرح کنند و نامزدها بدون توجه به سئوالات هر مطلبی که می خواهند بگویند و هیچ کس نه کنترل کنندهِ پاسخ آنها باشد و نه ارزیابی کننده، روش مطلوبی نیست. اگر عده ای کارشناس بی طرف سئوالات را طرح کرده¬اند، همان ها بصورت آشکار و یا پنهان می توانستند، داوران ارزیابی کننده پاسخ¬ها باشند و نظراتشان را به مردم اعلام شود. حداقل مجری باید تذکر می داد که صحبتها متناسب با سئوالات باشد.
می توان درکنار این کمیته داوری، کمیته دیگری که بتواند همزمان درباره صحت و سقم ادعاهای نامزدها اظهار نظر کند و مدارک نفی و اثبات ادعاها را ارائه دهد، قرار داد تا با ارائه ارزیابی خود مردم را در تصمیم گیری مطلوب یاری نمایند. اشتباه بزرگتر صدا و سیما آن است که مناظره های زوجی که می توانست اطلاعات دقیق تری در اختیار مردم بگذارد را حذف نموده است. با رویه موجود نامزدهای همسو می توانند با تقسیم کار ، برخی زیر پوشش عملکرد دیگری پنهان و در ارزیابی خود را دگرگون جلوه دهند.
همچنین صدا و سیما می توانست همزمان بصورت زنده از مردم نظر خواهی نموده و نتیجه ارزیابی و واکنش مردم نسبت به مطالب و رویه های نامزدها را به اطلاع عموم می رساند. یکی از این سئوالات هم ارزیابی از میزان بی طرفی صدا و سیماست که می تواند به داوری مردم گذارده شود.
3- برخی ادعاها از جانب کاندیداهای ریاست جمهوری اشاره بر وجود و فعال بودن شکاف های اجتماعی داشت و آنها تلاش کردند تا با استفاده از این شکاف ها آراء را به سمت خودشان جلب کنند. شما چقدر با وجود شکاف های اینچنینی در جامعه موافقید آیا این ادعا ها می تواند موجب فعال شدن و شکلگیری شکاف های اجتماعی بیشتر شود؟
فضای انتخابات و رقابت های انتخاباتی همیشه با فراز و فرودها و چالش هایی روبرو است و پیامدهایی آشکار و پنهان و مثبت و منفی دارد. در حالی که مشارکت قریب 73 درصد واجدین شرایط در رای گیری می تواند یک رکورد بین المللی و نشانه برای مشروعیت نظام سیاسی تلقی شود. از سوی دیگر تحلیل جزیی تر این رأی حاکی از شرایطی است که نگران هایی را بوجود می آورد و واقعیت این است که یک دو قطبی سیاسی که برخاسته از شکاف های طبقاتی، فرهنگی و اجتماعی را پیش چشم ما قرار می دهد.
شکاف هایی که بر روی یک طیف از عمق و وسعت های مختلفی برخوردارند. یک طرف آن گرایش های دینی و مذهبی قویتر و قرائتی متعهدانه تر از اصول و مبانی انقلاب، با تعلق طبقاتی عمدتاً پایین و متوسط و بالای سنتی حضور دارد و در طرف دیگر از گرایش های سکولارتر، دینی و مذهبی ضعیف تر و قرائتی فاصله گرفته و دگرگون از اصول و مبانی انقلاب و با تعلق طبقاتی متوسط و بالای مدرن است. خاستگاه یک طرف بیشتر جمعیت سنتیِ شهری و جامعه روستایی و با میانگین سنی بالاتر است و در طرف مقابل آن جمعیت شهری مدرن با میانگین سنی پایین تر است.
یکسوی آن عمدتاً مبتنی بر ارزش های سیاسی همگرایانه با نظام سیاسی و در سوی دیگر ارزش های سیاسی واگریانه تری را شاهدیم. این موارد گویای وجود تفاوت است. اگر این تفاوت ها خصلت هویت ساز برای پیروان خود داشته باشد می توانیم از شکاف اجتماعی صحبت کنیم.
-به نظر شما نقطه آغاز این شکاف اجتماعی برآمده از ارقابت های انتخاباتی چه زمانی است؟
آنچه پس از انتخابات 88 در کشور پیش آمده آن است که این تفاوت حداقل به شکاف اجتماعی تبدیل شود. شکاف اجتماعی به معنی دسته بندی یا گروه بندی براساس تفاوت های هویت ساز (هویت شده) است که برخی مواقع می تواند باعث سازماندهی و بروز درگیری شود. شکاف اجتماعی جدایی و دسته بندی افراد و گروه های اجتماعی دارای تفاوت از یکدیگر است. این تفاوت ها در منافع، ارزش ها و موقعیت آن ها ریشه دارد. اگر این تفکیک و جدایی به شکل گیری گروه ها و نیروهای اجتماعی متعارضی منجر شود که برای اعضای خود هویت جمعی ایجاد و خواسته های اجتماعی آن ها را ابراز کند شکاف اجتماعی شکل گرفته است و اگر شکاف اجتماعی دارای سازماندهی برای تقابل با هم شود – پدیده ای که متاسفانه بدست قدرت طلبان ثروتمند و ثروت طلبان قدرتمند و با همراهی نخبگان سیاسی و اجتماعی واگرا در حال شکل گیری است- می تواند به تضاد اجتماعی تبدیل شده و منجر به برخورد و رویارویی خشونت آمیز و حتی جنگ داخلی بین گروهها و افراد شود. شکافهای سیاسی رابطه قوی با شکافهای اجتماعی دارند و می توانیم بگوئیم تبلور آن می باشند.
-به نظر می رسد این شکاف اجتماعی که از آن صحبت می کنیم، برآمده از یک شکاف سیاسی به ویژه در میان نخبگان سیاسی کشور است، نظر شما چیست؟
تفاوت بین شکاف های سیاسی با شکاف های اجتماعی در این است که شکاف های اجتماعی عام تر و وسیع تر هستند و آن ها را می توان در عرصه های مختلف خانواده، نسل و جنس یافت. قاعده کلی جامعه شناسی سیاسی این است که زندگی سیاسی در هر کشوری به شیوه های گوناگون تحت تاثیر شکاف های اجتماعی خاص آن کشور و نحوه ی صورتبندی آن شکاف ها قرار می گیرد. شکاف سیاسی زمانی بروز می کند که گروه های اجتماعی تفاوت ها و اختلافات ناشی از آنها را بگونه ای درک کرده باشند که موجب تعلق آن ها به همفکران خود و جدایی آنها از دیگر گروه ها شوند.
لازم است که نخبگان سیاسی، احزاب و گروه ها در همه اوقات و احوال و بویژه در هنگامه انتخابات بگونه ای مراقبت کنند که عمق این شکاف ها و هویت های مکتسبه از آن ها در حدی نشود که هویت های بزرگتر آن مانند هویت ملی نادیده انگاشته شود. در این حالت در واقع منافع و ارزش های گروه بزرگتر کمرنگ و منافع و ارزش های گروه های کوچک تر مهم تر خواهد شد. متأسفانه کسانی که مسئول حفظ انسجام جامعه هستند بیشتر به عمیق سازی و گسترش این شکاف ها پرداختند و این شرایط نگران کننده است.
- بررسی های میدانی نشان می دهد پس از پایان رقابت ها موجی از نا امیدی که حاصل برخوردهای رو در روی نامزدها بود، در میان مردم آنهم نسبت به حقایق پشت پرده زندگی خصوصی مسئولان ایجاد شد و این موج در کل به آسیبی جدی بر افکار عمومی جامعه منجر شد، نظر شما در این باره چیست؟ اساساً با این نظر موافق هستید؟
این نوع رفتار نامزدها برای جامعه پیامدهای نامطلوب متعدد و فراوانی دارد. یکی از آن ها نا امیدی است. یکی از مهمترین پیامدهای آن دامن زدن به صورت گرایی و سطحی نگری در جامعه است که ریشه در نگاه آنان به مردم دارد. متاسفانه رفتارهای غیر اخلاقی و متهم سازی همانند صحنه های فیلم اکشن برای جلب رای، آنچنان بر مناظره ها سایه انداخته بود که توجه مخاطبان را از نکات اصلی دور می کرد. این رویه عموماٌ از سوی نامزدهایی بکار می رفت که می دانند در شرایط عادی و با وجود فضای آرامش و نظم جامعه ارزیابی خوبی از مردم دریافت نخواهند کرد، لذا به متشنج کردن فضای مناظره ها می پرداختند. و پس از آن با فرمان های مستقیم و غیرمستقیم، پیاده نظام خود را به اردوکشی خیابانی عینی و مجازی فرا خوانده و به تبع فضای عمومی جامعه را نیز متشنج می کردند.
-آقای دکتر فکر نمی کنید ما در این انتخابات به نوعی با تقابل نظام مردم سالار و سرمایه داری رو به رو شدیم؟
اجازه بدهید نکته مهمی را در این رابطه عرض کنم. اساساً دموکراسی و سرمایه داری که هر دو از مبانی انسان شناسی مشترکی برخوردارند و با هم مرتبط هستند. دموکراسی بهترین نظام سیاسی حافظ نظام سرمایه داری است. زیرا چنین القاء می کند که آنچه در آن واقع می شود انتخاب اکثریت و مردم خودشان دست به انتخاب زده اند. در حالی که در واقع قدرتمندان و ثروتمندانی که توان در اختیار گرفتن و مدیریت افکار عمومی و جریان انتخابات را دارند تعیین کننده های اصلی و مردم عادی کنشگرانی هستند که در چارچوب ساختاری که آنها برایشان می سازند دست به انتخاب می زنند.
با این وصف این رویه و قواعد آن برای ما قانونمند شده است و منتخب اکثریت امکان بدست گرفتن اداره کشور و یا قانون گذاری آن را پیدا می کند. اما باید توجه داشت که همیشه انتخاب اکثریت انتخاب اصلح نیست و در مواقع بسیاری اکثریت انتخابی کرده اند که پس از مدتی از آنتخاب خود پشیمان شده اندو انتخاب بنی صدر نمونه ای از آن است.
-فکر نمی کنید تا حدودی افکار عمومی جامعه نسبت به نامزدهای انتخاباتی و شعارهای آنها بی اعتماد شده اند؟
این حرف تا حدودی درست است. پس از این مناظره ها در موقعیت های عمومی که قرار می گیرید مثلاً در اتوبوس و تاکسی، مترو جملاتی از مردم می شنوید که اثر این رفتارها را نشان میدهد. وقتی کسی می گوید "اقا دلت خوشه، اینها همه شون مثل هم هستند، فقط به فکر خودشانند،... به این حرفا شون نگاه نکن همشون باهم هستند و...، هر کدوم بیاین برای ما فرقی نمی کنه، وضع ما از اینکه هست بدتر میشه که بهتر نمیشه " و امثال این ها بیانگر نگرش مردم نسبت به مسئولین کشور و بازتاب عملکرد آنها در زندگی مردم است.
-به نظر شما پیامدهای این بی اعتمادی چیست؟
به دنبال این بی اعتمادی همه اداره کنندگان کشور مقبولیت و مشروعیت شان نزد مردم کاهش می باید. مردم از نظام نا امید می شوند. از اصلاح امور نا امید می شوند. از امکان دستیابی به زندگی خوب و رفاه از طریق کار و تلاش و کار سالم نا امید می شوند، پایبندی اخلاقی و سیاسی نزد همه اقشار جامعه کاهش می یابد. به دنبال راههای جبرانی نامشروع و خلاف قانون خواهند رفت. کاهش پایبندی به سایر هنجارها و قواعد اجاتماعی را نیز درپی خواهد داشت. قبح شکنی عبور از مرزهای اخلاقی را در پی دارد. امکان و احتمال ازدیاد و گسترش فساد مالی و اداری را افزایش می دهد.
که مردم می بینند مسئولین آنقدر به یکدیگر اتهام می زنند به تدریج فساد و بی اخلاقی برایشان هنجار و عادی می شود. هنگامی که مردم ببیند از اعتقادشان سوء استفاده شده بی اعتقاد می شوند. بی اخلاقی ها و برچسب زنی ها باعث شده قبح این کار در بین مردم عادی نیز تا حد زیادی شکسته شود.
- اکنون که رقابت ها پایان یافته و آثار اجتماعی آن باقی مانده است، به نظر شما برای خروج از آسیب های ملی آن و دمیدن دوباره امید به جامعه باید چه اقدام هایی باید در دستور کار قرار داد؟
حال که رقابتهای انتخاباتی تمام شده، اکثریت و اقلیت باید بپذیرند که نتیجه انتخابات، تعیین کننده اداره کنندگان کشور است. رئیس جمهور منتخب رئیس جمهور کشور است و همه اعم از اکثریت و اقلیت باید ایشان را رئیس جمهور خود بدانند. ایشان نیز باید خود را رئیس جمهور کشور اعم از موافق و مخالف خود بداند و این امر در عمل نیز ملاک باشد.
اگر هم برخی شبهات در مورد وقوع برخی تخلفات انتخاباتی هست، باید آن را به دستگاه های ذیربط انتقال و از مراجع قانونی پیگیری کرد. اگر رئیس جمهور منتخب واقعاً دموکراسی را باور دارد. از ارکان دموکراسی توجه به نظر اقلیت در کنار نظرات اکثریت است. در یک نظام دموکراتیک اقلیت نادیده انگاشته نمی شود. اقلیتی نجیب که علیرغم احتمال برخی تخلفات همچون گذشته نجابت و شعور سیاسی خود را نشان دهد و از تکرار وقایعی همچون سال 88 که لطمه آن به همه جامعه خورده و از مهمترین تأثیر آن یعنی دو دستگی در حال نهادینه شدن و یا شکاف های اجتماعی که در هر انتخابات عمیق تر و ظرفیت تبدیل شدن به تضاد اجتماعی را دارند در جامعه جلوگیری نمایند.
امید است آقای روحانی و همکارانش در عمل و نه در حرف، برای خدمت به مردم کمر همت بندند و به واقع خدمتگزار همه مردم باشند. از تاریخ درس عبرت بگیرند و به اسلاف خود بنگرند در این دوره پیش رو از نسبت دادن های ناروا به منتقدین خودداری و خود را رئیس جمهور کشور اعم از موافق و مخالف خود بداند.
روند حاکم بر جهان روند پذیرش سیطره نظام سرمایه داری است. ایستادگی در برابر آن سخت و هزینه آور است. باید شرایط لازم ایستادگی در برابر آن در کشور فراهم شود. این نظام مدل توسعه خود را طلب می کند. مدلی که رفاه، آسایش و آرامش مردم را در کنار اعتلاء معنوی آنان محقق کند و نابرابری و آسیبهای اجتماعی در آن را به حداقل برساند.
امروز جامعه بیش از پیش نیاز کشور به قدرت اجتماعی برآمده از اتحاد و همبستگی همه آحاد جامعه که بتواند در مقابل دشمنان خارجی مقاومت کند و مانع از پذیرش شروط ظالمانه آنها شود از مهمترین ضرورتهای حفظ وحدت خواهد بود. پرهیز از دوگانه سازیهایی که عموما در انتخابات شکل می گیرد، و تلاش در جهت همبستگی مردم بایکدیگر و با دولت ضرورتی است که دولت آینده باید به آن توجه کند.
در عرصه اجتماعی و تنظیم روابط افراد و گروه های اجتماعی لازم است بین حریم خصوصی افراد و عرصه عمومی تفکیک قائل شوند. همانطور که باید حریم خصوصی افراد امن و مصون از هرگونه تعرض و تجسس باشد، لازم است در عرصه عمومی نیز برمبنای قانون عمل شود و با متعرضین به حریم عمومی جامعه براساس قانون رفتار شود. هم سختگیری غیر قانونی رفع گردد و هم نقض قوانین در عرصه عمومی مورد توجه باشد.