سرمایهگذاری در دریای خزر به دلیل وجود منابع نفت و گاز در بخشهای بسیار عمیق این دریا بسیار پرهزینه است و به دلیل هزینههای بالا و تکنولوژیهای جدید مورد نیاز، روند تولید نفت و گاز این دریا، بهویژه در بخش ایرانی آن بهکندی پیش میرود.
به گزارش شرق، ایلهام شابان، مدیر مرکزی مطالعات نفت خزر در جمهوری آذربایجان و کارشناس نشریه تخصصی natural gas world علاوه بر اینها، اعتقاد دارد بهترین راه تسریع تولید نفت و گاز ایران از دریای خزر توجه به سیاستهای کشورهای غربی، جذب سرمایهگذاری خارجی و مشارکت در طرحهای توسعهای با سایر کشورهای ساحلی خزر است.
اقدامات ایران برای بهرهبرداری از نفت و گاز دریای خزر را در دو دهه اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
راهبردیترین سیاست ایران در دو دهه اخیر، مبتنی بر رقابت با روسیه و تصاحب جایگاه آن کشور بهعنوان تولیدکننده بزرگ نفت و گاز بوده و این سیاستگذاری با توجه به فزونی ذخایر گاز ایران بر روسیه و ذخایر عظیم نفتی، ایران را مجاب کرده تا خودش را رقیب روسیه در منطقه قلمداد کند.
با توجه به این راهبرد، علت دستنیافتن این کشور به موقعیت مدنظر در دریای خزر چیست؟
از نظر من ایران در ارزیابی خود از طرحهای دریای خزر دچار اشتباهاتی شده است؛ به این معنا که برخی عوامل و فاکتورهای خارجی را از نظر دور داشته است. ایرانیان با ذهنیتی که از فروپاشی شوروی داشتند، تصور میکردند پس از فروپاشی، اوضاع بر همان منوال خواهد ماند و از اقدامات سایر کشورهای شریک مانند جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان غافل شدند. همچنین نقش غرب شامل کشورهای بزرگ اروپایی و آمریکایی را در مناسبات حاکم بر حوزه انرژی دریای خزر نادیده گرفتند که همین امر موجب شد تا آنطور که باید تحلیل مناسبی از مواضع و اقدامات روسیه پیدا نکنند. بهطور مثال، در سال ١٩٩٤ و هنگام انعقاد قرارداد مشارکت در تولید برای بزرگترین پروژه آن روزهای دریای خزر که مربوط به بلوک «آذری چراغ گونشلی» بود، جمهوری آذربایجان تحت تأثیر فشار واشنگتن، ایران را بهکلی از این پروژه کنار گذاشت. این اقدامات در حالی رقم خورد که دولت حیدر علیاف تلاشهای بیثمر زیادی برای حفظ شرکتهای ایرانی در این پروژه انجام داد.
با همه این محدودیتها، ایران چگونه در پروژه شاهدنیز مشارکت کرد؟
حیدر علیاف که بخش مهمی از پیشرفت پروژههای نفت و گاز خزر را منوط به مشارکت همسایهها میدید، در سال ١٩٩٦ وقتی قرارداد بزرگ گازی شاهدنیز خزر در جمهوری آذربایجان آغاز شد، قرارداد را به نحوی تنظیم کرد تا فرصت برای شرکتهای ایرانی و روسی مهیا شود تا به این ترتیب شرکت ایرانی «نیکو» و شرکت روسی هرکدام ١٠درصد از سهام این پروژه را تصاحب کنند که این مشارکت تاکنون هم وجود دارد.
وضعیت پروژه شاهدنیز که ایران هم در آن مشارکت دارد، چگونه است؟
از فاز اول این میدان در طرف جمهوري آذربایجان مقادیر قابلتوجهی گاز (٣٠ میلیون مترمکعب در روز) و میعانات گازی (٥٠ هزار بشکه در روز) استحصال شده و تولیدات آن صادر میشود. مشارکت ایران در این طرح حتی در سالهای بعد از ٢٠١٢ که تحریمهای جهانی علیه ایران تشدید شده بود هم متوقف نشد و تا امروز ادامه دارد. این استمرار در شرایطی بود که بر اساس تحریمهای جهانی، ادامه فعالیت ایران در میدان گازی دریای شمال که با بریتانیا شریک بود، به حال تعلیق درآمد.
جمهوری آذربایجان در ازای اجازه ادامه فعالیت ایران در شاهدنیز چه درخواستی از طرف ایرانی داشت؟
جمهوری آذربایجان توقع داشت ایرانیها میدان «البرز» را که در محل آبهای مورد مناقشه واقع شده، در قالب یک تفاهم چندجانبه بررسی کنند و اقدامات لازم را برای توسعه آن انجام دهند. طرف ایرانی با وجود اعلام آمادگی جمهوری آذربایجان و شرکتهای غربی نظیر بیپی، اکسون موبایل و توتال تمایلی به مشارکت نشان نداد تا سرانجام شرکتهای متقاضی برای فعالیت در سال ٢٠١٥ از برنامههایشان عقبنشینی کنند. این مواضع محکم ایران به دلیل اصرار آن کشور بر «سهم ٢٠درصدی از دریای خزر» بوده و در قبال کشور ترکمنستان هم تکرار شده است که باعث شد شرکتهای روسی از چندین پروژه ترکمنستان خارج شوند.
وضع فعالیت ایران در منابع نفت و گاز آسیای میانه و قفقاز در قیاس با دیگران چگونه است؟
ایران در هیچیک از پروژههای نفتی و گازی آسیای میانه و قفقاز (بهجز شاهدنیز) مشارکت نداشته و این در حالی است که تولید نفت جمهوری آذربایجان از روزی ١٤٥هزار بشکه در دهه ٩٠ میلادی به حدود یکمیلیونو ١٠٠هزار بشکه (اندکی کمتر) در سالهای اخیر افزایش یافت و کشور قزاقستان هم تولید خود را با رشد حیرتانگیز ١١برابری، به رقم حدود یکمیلیونو ٦٢٠ هزار بشکه در روز رسانده است.
وضعیت صادرات گاز در کشورهای مجاور دریای خزر چگونه است؟
اگر ذخایر عظیم گازی ایران و تولید زیاد آن را در نظر بگیریم، با توجه به پتانسیل و زیرساختهای نهچندان مناسب، این کشور درحالحاضر صرفا میتواند مقدار محدودی گاز به ترکیه صادر کند. درحالیکه صادرات گازی کل جمهوري آذربایجان از ایران بیشتر است و ترکمنستان که قبلا کلا وابسته و متکی به بازار روسیه بود، در سال ٢٠٠٩ صادرات خود به چین را از طریق سه خط لوله بزرگ آغاز کرده و با دو خط لوله نیز به ایران گاز میرساند. ضمن اینکه پروژه عظیم انتقال گاز ترکمنستان، پاکستان و هند که موسوم به «تاپی» است نیز در آینده راهاندازی خواهد شد. در کنار اینها، ترکمنستان میتواند از پروژه «ترانس خزر» نیز بهعنوان یک پتانسیل در آینده استفاده کند.
سرمایهگذاری در نفت و گاز دریای خزر را چطور ارزیابی میکنید؟
بیشتر پروژههای بزرگ و موفق نفت و گاز خزر به لطف ورود شرکتهای بزرگ اروپایی و آمریکایی بهثمر نشسته است؛ بهطوریکه تا آوریل ٢٠١٧ مبلغی بالغ بر ٩٦ میلیارد دلار در صنعت نفت و گاز این دریا از سوی جمهوری آذربایجان سرمایهگذاری شده است که ٩٩ درصد این سرمایهگذاریها منشأ خارجی و غربی داشته است. این سرمایهگذاری در ترکمنستان از سوی شرکتهای غربی، عربی و چینی تأمین شد.
علاوهبراین ٢کشور، قزاقستان سرمایهای به ارزش ٢٠٠ میلیارد دلار را جذب کرده و توأمان بزرگترین پروژه نفتی جهان در ٤٠ سال گذشته را در دست تکمیل دارد که شامل توسعه ابرپروژه «کاشاقان» است. البته تأکید بر سهم ٢٠درصدی از دریای خزر نشان از انعطافنداشتن ایران و حساسیت آن است که موجب شده این کشور درحالیکه شرکتهای روس و چینی در کنار شرکتهای غربی حضور پررنگی در این دریا دارند، از پروژههای نفتی و گازی دریای خزر کنار بماند و بهجز شاهدنیز شاهد حضور ایران در هیچیک از طرحهای بزرگ این دریا نیستیم.
آیا سرمایهگذاری جمهوری آذربایجان در نفت دریای خزر با میزان تولید آن متناسب بوده است؟
در سه سال آینده فاز دوم پروژه شاهدنیز که با هزینهای بالغ بر ٤٠ میلیارد دلار تکمیل میشود و در جمهوري آذربایجان افتتاح خواهد شد و خط لوله کریدور جنوبی (یعنی خط لولهای که گاز جمهوري آذربایجان را به اروپا منتقل میکند) هم به بهرهبرداری خواهد رسید که در سال اول گاز جمهوري آذربایجان به ترکیه رسیده و در سال سوم این طرح بخشی از نیاز گاز اروپا را تأمین میکند.
ظرفیت فاز دوم در مرحله اول ١٦ میلیارد مترمکعب خواهد بود که با تکمیل پروژه، ظرفیت انتقال بخشی از گاز قزاقستان و ترکمنستان به اروپا، تا ٣١ میلیارد مترمکعب هم خواهد رسید که از اهمیتی استراتژیک برای اروپا برخوردار است و قابلیت ترانزیت نفت و گاز این کشور را برجستهتر میکند؛ تجربهای که نظیر آن در انتقال گاز به گرجستان اتفاق افتاد و در آینده در بخشی از اروپا -کشورهای بالکان- تکرار خواهد شد.
با توجه به اجماعنداشتن همسایههای خزر بر سر رژیم حقوقی این دریا، آیا عزمی در راستای توافق میبینید؟
ازآنجایی که روسیه، قزاقستان و جمهوري آذربایجان بر اساس قراردادهای سهجانبه در حال توسعه صنعت نفت و گاز خود در بخشهای ساحلی ادعاشده خود هستند، بنابراین عزمی برای حصول توافق کامل بین کشورها مشاهده نمیشود.
با توجه به گذشته و وضعیت امروز ایران و سایر کشورهای مجاور دریای خزر، اقدامات قبل و آینده ایران در این دریا را در قیاس با سایر کشورها چگونه ارزیابی میکنید؟
همانطور که میدانید، اقدامات در بخش ایرانی دریای خزر از دهه ٦٠ میلادی با عملیات اکتشاف آغاز و در فاصله سالهای ١٩٩٥ تا ١٩٩٦ نیز فعالیتهای مشابهی نظیر حفر چاه در آبهای به عمق صد متر انجام گرفت که هیچکدام منجر به یافتن مخازن نفت و گاز نشد و آن بخش از اکتشافهای موفق در بخش ایرانی مانند میدان سردار جنگل، در اعماق بسیار زیاد نیز به دلیل نیازمندی به سکوهای ویژه -سکوهای حفاری نسل ششم- و تکنولوژیهای گرانقیمت بهکندی پیش میرود.
بهعنوان سؤال آخر، میزان دقیق تولیدات نفت و گاز کشورهای جمهوری آذربایجان، روسیه، قزاقستان و ترکمنستان را اعلام میکنید؟
درحالحاضر، تولید نفت جمهوري آذربایجان ٨٤٠ هزار بشکه در روز است که چیزی حدود ٩٧ درصد آن از منابع دریای خزر تأمین میشود. همچنین برآورد میشود از برنامه تولید یکمیلیونو ٦٢٠ هزار بشکه در روز قزاقستان، حدود ٩٠هزار بشکه در روز آن، اولین بار از میدان «کشاگان» در دریای خزر تأمین شود که پیشبینیها حاکی از افزایش تولیدات این میدان تا مرز سالانه ٤٥٠ هزار بشکه در روز است. در کنار اینها، از ٢٦٥ هزار بشکه در روز تولید نفت و میعانات سالانه ترکمنستان، میزان حدود ١٠٢هزار بشکه آن از دریای خزر استحصال میشود و کشور روسیه هم روزی حدود ٢٢هزار بشکه از منابع دریای خزر نفت تولید میکند.