درست در لحظاتی که صدا و سیما باید میداندار باشد؛ دارد چیپس و پفک میخورد و شاید شاید تماشا میکند!
امروز دو حادثه در دو جای تهران اتفاق افتاد که از همان لحظات نخست ایرانیان را به تعقیب واداشت. اغلب مردم دنبال خبر موثق و معتبر بودند و هستند و تعدادی هم در پی مدیریت خبری حادثه. برخی از این مدیریتکنندگان به اقتضای حرفۀ خود به این کار اقدام کردند؛ یعنی رسانهها و خبرنگاران مستقل. و تعداد بسیار اندکی از مسئولان مربوط هم تاکنون نشان دادهاند که امر اطلاعرسانی برایشان مهم است. منتها تعداد بسیار اندکی. گویی متولیان ما برای برخورد رسانهای با حوادثی از این دست آموزش ندیدهاند و واقعاً نمی-دانند چه اقداماتی باید انجام دهند. و شاید گمان میکنند اگر در این زمینه محتوایی تولید نکنند، هیچ تصویری از این حادثه در ذهن عموم مخاطبان، یعنی جامعۀ نگران ایران، شکل نخواهد گرفت. این در حالی است که بیتردید منابع غیرمعتبر، و گاه مغرض و شاید همدست با حادثهآفرینان، به ارائۀ این تصویر و مهندسی اذهان عمومی خواهد پرداخت.
از سوی دیگر، رسانههای رسمی هم بیش از حد انتظار غیرفعال عمل کردهاند و نشان نمیدهند که در مدار خبر قرار دارند؛ چه رسد به این که در محور آن باشند. این در حالی است که وظیفۀ آنان در این زمینه از همۀ رسانهها بیشتر است و امکانات مادی و ارتباطی آنها برای تولید خبر هم با رسانههای دیگر قابل مقایسه نیست. ظاهراً دولتی بودن، فقط صنعت و اقتصاد را از حرکت درست و طبیعی باز نداشته؛ بلکه رسانههای ما را هم قفل کرده است. طولانی و زمانبر بودنِ پروسۀ تصمیمگیری و تعدد مراجع موثر و تصمیمگیر، عملاً، صدا و سیما را از گرفتن تصمیم درست و سریع بازداشته است. از سوی دیگر، معمولاً مدیران در این سازمانها بابت انجام درست کاری تشویق نمیشوند؛ اما بابت کوچکترین خطایی ممکن است توبیخشان عبارت باشد از دست دادن صندلی مدیریت، اعتبار شغلی و حرفهای و شاید مختل شدن معاش. بنا بر این، کمتر مدیری حاضر میشود خود را بابت انجام کاری که ضروری می داند به خطر بیندازد.
در حالی که سازمان بزرگ رسانهای کشور کُند و بسیار محتاط است، تعدد امکانات خبردهی و خبرگیری دارد این سازمان را به حاشیه میبرد و از مدار خبررسانی موثر خارج میکند و اگر نبودند رسانههایِ چابکِ مستقل و یا نیمهحکومتی، مدیریت خبری حوادث امروز به دست حادثهآفرینان میافتاد و خود زمینهای میشد برای گسترش یکی ـ دو حادثه به سراسر کشور.
تأمل در مدیریت خبری حوادث امروز به ما میگوید که: 1. نیروهای امنیتی، علاوه بر آموزشهایی که میبینند باید در امر خبررسانی در مواقع بحرانی هم آموزش ببیند و نهاد سخنگویی در این نیروها باید ایجاد یا تقویت شود؛2. در روابط عمومیها کارشناسان خبرۀ خبر در ماقع بحران وجود داشته باشد؛ 3. فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری و اقدام خبری در صدا و سیما و رسانه های دولتی کوتاهتر و سریعتر شود؛ 4. رسانههای مستقل موجود برای رشد کیفی و گسترش حوزههای اطلاعرسانی حمایت شوند؛ 5. رقبای جدی برای صدا و سیما به وجود آید شاید این سازمان به تحرک واداشته شود. 6. حکومت، شبکهها و امکانات جدید رسانهای و ارتباطی را بیش از پیش جدی بگیرد و دریابد.
باور کنیم دوران بیخیالانه به مدیریتِ خبریِ حوادث نگاه کردن گذشته است!