روزنامههای شنبه ۲۴ تیرماه، دوسالگی برجام را هر یک از زاویهای نقد و بررسی کرده اند. اظهارات جواد ظریف در آمریکا و تأکید بر بازنگری آمریکا در برخورد با برجام نیز در بیشتر روزنامههای امروز منعکس شده است. محمدرضا عارف ـ که به تازگی اظهاراتش واکنشهای جنجالی در پی داشته ـ نیز در صفحات نخست برخی روزنامههای همسو و غیر همسوی با او، موضوع بحث و گزارش بوده است. نوشتهها درباره قتل دختر هفت ساله پس از چند روز از خاکسپاری و واکنشها به این اتفاق تلخ، همچنان در بعضی روزنامهها جریان دارد و سعی کرده اند در گزارش هایی عمیقتر به ریشههای این جنایت بپردازند. گزارشها و یادداشتها درباره گزینههای روی میز رئیس جمهور برای انتخاب وزرا در کابینه آینده نیز محوری است که همچنان در روزنامههای امروز جای گرفته است. کلید خوردن استیضاح ترامپ، دیگر خبری است که چند روزنامه ترجیح داده اند در صفحه نخست خود آن را برجسته کنند.
به گزارش «تابناک»، جمعه، ۲۳ تیر ۱۳۹۶ دومین سالروز توافق هستهای برجام بود. روزنامههای امروز سالگرد این اتفاق بین المللی را در صفحات نخست خود برجستهتر از دیگر موضوعات منعکس کنند. سالگرد امضای توافق برجام بین ایران و شش کشور، بهانهای بود تا موافقان و مخالفان آن در گزارشها و یادداشت هایی آن در ۷۳۰ ام روز امضای این سند مورد نقد و حلاجی قرار دهند.
روزنامههای اصلاح طلب و حامی دولت که از روز نخست امضای این سند نیز رویکردی مثبت به آن داشتند در شماره امروز خود سعی کردند با انتخاب تیترهایی مثبت از کارآمد بودن برجام برای اقتصاد و صلح پایدار جهانی و نیز روز به رسمیت شناخته شدن فعالیتهای هستهای ایران بنویسند و روزنامههای منتقد دولت نیز در ادامه خطی که از روز امضای برجام تاکنون پی میگرفتند، مدعی بی حاصل بودن آن شوند.
روزنامه کیهان با تیتری درشت، ضمن یادآوری دو ساله شدن برجام نوشته است: نوشتند فتح الفتوح، بخوانید تقریبا هیچ. این روزنامه پس زمینه این تیتر صفحه نخست خود را تصویر روزنامههای اصلاح طلب و حامی برجام دو سال قبل انتخاب کرده است. بعضی روزنامههای منتقد از جمله جوان و حمایت نیز به برجسته کردن این سخن ظریف که «آمریکا در عمل به روح برجام شکست خورده است» بسنده کرده اند.
اما روزنامههای اصلاح طلب یا به این موضوع به شکلی ویژه نپرداختند و ترجیح دادند، مسائل داخلی و درون گروهی اصلاح طلبان را در صفحه نخست خود برجسته کنند، یا مثل اعتماد پروندهای ویژه برای برجام و عملکرد محمدجواد ظریف در این چند سال تهیه کنند.
اعتماد در پروندهای با تیتر «ایستاده در طوفان ها» و تصویری از وزیر امورخارجه کشورمان دستاوردهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی برجام را به همراه چند یادداشت از صاحب نظران این حوزه تحلیل کرده است.
روزنامه ایران نیز در گزارشی با عنوان جهش اقتصاد ایران در پسابرجام کارنامه دوساله برجام را بررسی کرده است. روزنامه قانون هم در شماره امروز خود با درج تیتر نخست خود با عنوان پایداری برجام در گزارشی گریزی به دوران ماقبل برجام از تغییراتی که در این دو سال در حوزهها مختلف به وجود آمده نوشته است.
اما جز موارد یاد شده در صفحات مختلف روزنامههای امروز، عناوین و موضوعات دیگری نیز کار شده است که در ادامه برخی از آنها را مرور میکنیم.
رمزگشایی از سخن جنجالی عارف
پس از اظهارات جنجالی اخیر عارف و واکنشهای بعضا تند به اظهارات او ـ که چند روزی فضای روزنامههای کشور را از آن خود کرد ـ روزنامه اعتماد در گزارشی از گفتههای عارف و واکنشها به آن با عنوان رمزگشایی از سخن جنجالی عارف نوشته است: «بعضیها پیروز میشوند یادشان میرود چه کسانی برایشان زحمت کشیدند و من این گله را دارم.» این جمله و همین طور «در انتخابات اردیبهشت هیچ شکی نیست که پیروزی روحانی مدیون اصلاحطلبان است. خواهش ما در آستانه تشکیل دولت دوازدهم همراهی و هماهنگی با فراکسیون امید است.» که از سوی محمدرضا عارف در «نشست هماندیشی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» بیان شد با واکنشهای بسیاری روبهرو شد. از واکنشهای منفی در فضای مجازی گرفته تا واکنش دولتیهایی که نسبت به اظهارات عارف انتقاد داشتند. در میان این اعتراضها، اما اعتراض حسامالدین آشنا از همه بیشتر به چشم آمد. رویارویی که درست در فضای مجازی همانجایی که این روزها بیشتر رویاروییها صورت میگیرد، رخ داد.
محمدرضا عارف که بعد از این مراسم در توییتی نوشته بود: «همراهی، هماهنگی و همدلی با جریان اصلاحات رمز موفقیت دولت دوازدهم است و گفتمان اصلاحات در این مسیر به دنبال سهمخواهی نیست»، با این پاسخ حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی رییسجمهور در همان فضای توییتر روبهرو شد: «درست است که گفتمان از جنس سهمخواهی نیست. اما امان از سهمخواهیهای افراد به اسم جریان». پاسخ حسامالدین آشنا از جمله پاسخهای تند و تیز او بود که در تمام ماههای اخیر اصولا مخاطبشان منتقدان دولت بودند، اینبار، اما محمدرضا عارف رییس فراکسیون امید مجلس دهم و رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بود که مخاطب آشنا قرار گرفت.
اما محمدرضا عارف کمی بعدتر در صفحه اینستاگرام خود پستی را به روز کرد که شاید به دنبال توضیح بیشتر در مورد اظهارات خود در آن بود. عنوان این پست «چگونه میشود هماهنگى و همدلى بین مجلس و دولت بدون سهمخواهى فراهم شود؟» بود. محمدرضا عارف نوشت: «پس از پیروزى جریان اصلاحات در انتخابات دوم خرداد ٧٦، نوبت به تشکیل کابینه دولت آقاى خاتمى بود و همزمان نگرانى از راى اعتماد وزراى پیشنهادى در مجلس پنجم وجود داشت. از یکسو آقاى خاتمى باید پاسخگوى مطالبات برخاسته از راى بیست میلیونى خود میبود و از طرف دیگر نمایندگان مردم که خود مستقیما با راى مردم انتخاب شده بودند، باید در انتخاب کابینه دولت همدل و همراه میشدند. پیش از معرفی کابینه، برخى گمانهزنىها حکایت از این داشت که به سختى میتوان از مجلس پنجم راى اعتماد گرفت و نقل قولهایی که در آن روزها مطرح میشد هم حکایت از همین رویه داشت. اما جریان اصلاحات که همواره به گفتوگو در ابعاد ملى قایل بوده است، پیشقدم شد و در جلسات منظمى با نمایندگان شریف مردم، در مجلس شوراى اسلامى گفتوگو و رایزنى کرد. نتیجه این تعامل و همدلى، نه سهمخواهى بود و نه مجادلات تند رسانهاى. بلکه محیطى را فراهم کرد که وزراى پیشنهادى دولت آقاى خاتمى که بنده هم یکى از آنها بودم با راى چشمگیرى موفق به کسب راى اعتماد شدند و تشکیل دولتى مطابق خواستهها و مطالبات مردم محقق شد.» توضیحاتی که عارف تلاش دارد تا در آن تاکید کند منظورش از انتظار برای رایزنی دولت با مجلس «سهم خواهی» نیست بلکه «رایزنی» برای تشکیل کابینهای بهتر در دولت دوازدهم است تا وزرای پیشنهادی حسن روحانی بتوانند رای بهتری را از مجلس دهم که البته اکثریت آن با اصلاحطلبان و اعتدالیون است بگیرند. رمزگشایی از اظهارات عارف نشان میدهد که مخاطب گله عارف، اعضای شورای شهر هستند و او از روحانی تنها توقع تعامل و هماهنگی با فراکسیون امید در تشکیل کابینه را دارد.
سه هفته زمان تا روز تحلیف رییسجمهور دوازدهم فرصت باقی مانده است. حسن روحانی بنا بر آنچه که اطرافیانش اعلام کردهاند بنا دارد تا ابتکار سال ٩٢ خود یعنی معرفی کابینه در مراسم تحلیف را تکرار کند. در این میان، اما اسامیای که قرار است تحت عنوان «وزیر» به مجلس دهم معرفی شوند هنوز در مرحله «رایزنی» و «گمانهزنی» باقی مانده و راه سه هفتهای تا رسیدن به «قطعیت» دارند. مجلس دهم، اما از همان زمانی که ماندن حسن روحانی در پاستور با ٢٤ میلیون رای قطعی شد در جستوجوی راهی برای تشکیل کابینه بهتر دولت بود. در هفتههای اخیر هم اخباری در این مورد شنیده میشود؛ اخباری در این مورد که فراکسیون امید ماندن برخی از اعضای کابینه در دولت را درست نمیداند و خواهان تغییر آنها است. تا اینجای کار، اما اظهارات نمایندگان اصلاحطلب مجلس و از جمله محمدرضا عارف رییس این فراکسیون نشان میدهد که مشورتی میان مجلس و دولت در این مورد صورت نگرفته است. هرچند که دیدار هفته گذشته عارف با حسن روحانی هنوز نتایج روشنی نداشته است و مشخص نیست که با وجود آن دیدار چرا عارف از نتایج رایزنیها راضی نیست.
همچنین حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رییسجمهوری نیز در سه توییت مجزا و بدون آنکه اشاره مستقیمی به اظهارات محمدرضا عارف داشته باشد به صورت تلویحی هشدارهایی را داد و نوشت: «ره آورد وحدت در راه پیروزی، «آزادی، امنیت، آرامش و پیشرفت» بود؛ چه ضرورت دارد تبیین پیشاپیش نقش، پیشگویی ابرامی سهم و پیشبینی خیالی حضور؟» همچنین وی در ادامه نوشت: «سه چیز طیره قدرت است، به وقت پیروزی: سیاست بازی در زمان تعامل؛ سیاستسازی به وقت تفاهم؛ سیاستسوزی به گاه حکمرانی؛ او همچنین نوشت: «هشیار باشیم منشأ قدرت ملت است.»
تلاش ناشیانه برای تحریف تاریخ انقلاب اسلامی
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی انتقادی به یکی از برنامههای تلویزیون بی بی سی فارسی واکنش نشان داده و برای آن تعبیر تلاش ناشیانه در راستای تحریف تاریخ انقلاب اسلامی به کار برده است. جمهوری اسلامی در این یادداشت نوشته: شبکه استعماری بیبی سی، بوق تبلیغاتی دولت لندن در یک اقدام ناشیانه و مضحک تلاش کرد با تحریف واقعیتهای عینی و ملموس تاریخ معاصر انقلاب اسلامی به بازنویسی تاریخ به دلخواه خود و با اهداف استعماری بپردازد. بیبی سی در این به اصطلاح میزگرد به بهانه فیلمهای روایتگر تاریخ دوران اولیه انقلاب به طرز ناشیانهای به تحریف تاریخ پرداخت تا با جانبداری از گروهکهای محارب و جنایتکار تروریستی، آنها را مظلوم و بیگناه جلوه دهد! این میزگرد با حضور یکی از سرکردگان گروهک موسوم به چریکهای فدائی خلق و یک عنصر موسوم به ملی – مذهبی سعی شد مسئولیت فجایع تروریستی اوائل انقلاب را متوجه مسئولین نظام کند و چنین وانمود سازد که گویا مسئولین خواستار بهانه جوئی به هر قیمت ممکن برای توجیه مقابله گروهکها بودند. سرکرده این گروهک حتی پا را فراتر گذاشته و مدعی شد گویا به سوی محل تجمع فدائیان خلق نارنجکی پرتاب شده که آنها را تحریک به واکنش کند، ولی آنها صبر و متانت در پیش گرفتند!
تقریباً بدون استثنا تمامی ادعاهای مطروحه با همین هدف تکرار شد و سعی بر این بود که حداقل برای نسل جدید و مردمی که احیاناً در آن روزها در جریان مستقیم حوادث نبوده اند، سرپوشی بر خیانتهای آشکار و مستمر گروهکهای محارب کمونیستی بگذارند و به هر قیمت ممکن «مظلوم نمایی» کنند.
در این میزگرد کوچکترین اشارهای به کارنامه سیاه و غیرقابل دفاع گروهکهای محارب نشد و کمترین سخنی درباره غارت پادگانهای نظامی، مسلح کردن اعضای گروهکهای تروریستی، آتش زدن خرمنها، سرمایهگذاری سازمان یافته و خائنانه بر روی گسلهای قومی – مذهبی، تبدیل دانشگاهها به اتاقهای جنگ برای عضوگیری در جهت ایجاد کانون بحران در کردستان، گنبد و بلوچستان و... مطرح نگردید. بلکه به عکس، بوق تبلیغاتی استعمار انگلیس تلاش کرد چنین وانمود سازد که گویا گروهکهای محارب مظلوم بودهاند و مسئولین نظام، تعمداً آنها را به تقابل و درگیری مجبور کرده اند!
این روزها انگلیس به جزیرهای در آستانه انزوای مطلق تبدیل شده که حتی در اروپا هم فاقد وزن و اعتبار و آینده قابل ذکری است و هنوز بر سر دو راهی سرنوشت پرسه میزند، ولی شیطنتهای تاریخی و رسانهای استعمار سیاه را هم نباید نادیده گرفت. در واقع لندن به دنبال فرصتی برای عقده گشائی است و ناشیانه سعی دارد جای جنایتکاران و قربانیان حوادث تروریستی صدر انقلاب را عوض کند که البته بسیار ناتوانتر از آنست که چیزی را تغییر دهد. در بخشی از برنامه، سرکرده چریکهای به اصطلاح فدائی خلق مدعی شد گویا اساساً پیشتازان مبارزه در رژیم ستم شاهی، فقط همین جوجه کمونیستها بودهاند که نه تنها در جامعه، محافل دانشگاهی و سایر کانونهای فعال علیه رژیم شاه بلکه در کلیت حرکتهای گسترده علیه رژیم ستم شاهی، میدرخشیدهاند و میدانداری میکردهاند و اساساً فعالان مذهبی نقشی و جایگاهی نداشتهاند و مطرح نبوده اند!
در اینجا نکته ظریفی وجود دارد که از روی سیاستهای ساواک و حامیانش پرده بر میدارد و آن تلاش برای «بزرگ نمائی عمدی کمونیست ها» است که دقیقاً پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد، سرلوحه اهداف و برنامههای رژیم شاه قرار گرفت. این، سیاست رسمی ساواک بود که جامعه، فضای روشنفکری و به ویژه دانشگاهها را در «انحصار کمونیستها» جلوه دهد تا نزد جامعه مذهبی ایران و به ویژه در میان اندیشمندان مذهبی چنین وانمودشود که مبارزه علیه رژیم شاه نه تنها بیفایده بلکه «نقض غرض» است و همه چیز نهایتاً به نفع کمونیستها تمام خواهد شد. این همان طرح عوام فریبانهای بود که استخوان بندی تشدید میتینگهای سیاسی – اجتماعی کمونیستها در دوره مصدق را تشکیل میدهد و انصافاً جواب هم داده بود.
این بدان معناست که حتی آن قدرت نمائی دروغین جناح چپ کمونیستی در آن سالهای پرحادثه را هم نباید به حساب آنها گذاشت بلکه این شگرد سیاسی – تبلیغاتی ساواک و حامیان خارجی شاه بود که مردم و علما را مرعوب کنند که ایران دارد به حلقوم اتحاد شوروی میرود و کمونیست میشود. عصاره این تحلیل آن است که در ایران در طول تاریخ، هیچ قیامی بدون حضور و محوریت مذهبیها شکل نگرفته که دوامی داشته باشد. پس اگر ساواک و حامیانش تلاش کنند مذهبیها و علما را مرعوب کنند، بهترین و بیشترین دستاورد را خواهند داشت و جامعه مذهبی هم باور میکند که حتی اگر مذهبیها هم علیه رژیم ستم شاهی وارد عمل شوند، میوهاش انحصاراً، نصیب کمونیستها میشود و آنها «جاده صاف کن کمونیستها در ایران شاه» خواهند بود! اگر مطلب تا این اندازه واضح و آشکار است، پس چرا بوق تبلیغاتی انگلیس اینگونه عمل میکند و چگونه ممکن است چنین خطای آشکاری صورت گیرد و مشکل در کجاست؟ در واقع، این حتی یکطرفه به پیش قاضی رفتن هم نیست بلکه مسئله این است که «قضاوت» به خود «جنایتکار» محول شده و جای قاضی و جانی عوض شده است!
مشکل اینجاست که استعمار روسیاه انگلیس هنوز هم حافظه تاریخی ملت بزرگ ایران را دستکم گرفته و اینگونه وقیحانه به «تطهیر داعشهای دیروز» پرداخته است. وجود ۱۷ هزار شهید ترور در ایران به خوبی نشان میدهد که ملت و انقلاب اسلامی قربانی ترور بوده است. اما آنچه به بیبی سی مربوط میشود این است که این رسانه استعماری مدتهاست در گرداب تحلیلهای وارونه غرق شده و نباید از فرورفتگان در چنین گردابی بیش از این انتظار داشت.
داعش به اعضای اروپایی خود فرمان حمله داد
کیهان در شماره امروز خود و در بخش سیاست خارجی از فرمان حمله داعش به اعضای اروپایی خود خبر داده و نویسد: عراق و سوریه دیگر جای ماندن تروریستها نیست و دیگر هیچ نیرویی نمیتواند اعضای داعش را در این دو کشور نگه دارد؛ یعنی همان کشورهایی که آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی برای داعش در نظر گرفته بودند و نام «داعش» (مخفف دولت اسلامی عراق و شام) بهترین سند این مدعاست.
به گزارش فارس، روزنامه انگلیسی «دیلی میرور»، اما در این باره نوشته که عناصر وابسته به داعش از افراد متعصب (که به این گروه گرایش دارند) در اروپا خواست، غیرنظامیان را هدف قرار دهند. براساس گزارش این روزنامه، تروریستها در قالب پیامهای ناشناس، از اقدامات تروریستی در اروپا حمایت کرده و به تروریستها راههای انجام عملیات را نیز مثل خارج کردن قطارها از ریل راهآهن، انفجار لولههای نفت و خرابکاری در باشگاههای ورزشی موسوم به «تورنومنت یورو» را یاد دادهاند.
داعش آن زمان که به وجود آمد، قرار بود که در دنیای اسلام شکاف ایجاد کند، ولی به نظر میرسد که مأموریت تاریخیاش، برخلاف خواسته جاعلانش، ضربه زدن بر پیکره بحرانزده اروپا و غرب شده است. رهبر انقلاب مدتها قبل پیشبینی کرده بودند داعش یک روز دامن صاحبانش را خواهد گرفت.
اروپا در برابر این بلای خودساخته نیز بسیار آسیبپذیر است؛ چرا که زیرساختهای این قاره و مجامع عمومی آن، هدف راحتی برای تروریستها محسوب میشوند و به علاوه، عناصر داعش خود بومی کشورهای اروپایی هستند و با دیگران اشتراک زبانی، فرهنگی و تابعیتی دارند و خبرهترین مأموران و کارآگاهان امنیتی هم به راحتی نمیتوانند این تروریستها را متوقف کنند.
به همان میزان که اروپا متزلزل است و از وحشت داعش به خود میلرزد، شرایط در منطقه غرب آسیا در حال متحول شدن از بیثباتی به سمت ثبات و آرامش است. این شرایط را حتی کشورهای معاند و حامی صددرصد داعش و تکفیریها در منطقه هم فهمیدهاند؛ اینکه قطر مقابل عربستان قرار میگیرد و اینکه سفیر ترکیه در این باره میگوید، آنکارا به تمامیت ارضی و حاکمیت سوریه احترام میگذارد و اینکه رژیم آلسعود پس از چند روز تأخیر، برای اینکه در مظان اتهام قرار نگیرد، مجبور میشود که آزادی موصل را به عراق تبریک بگوید و اینکه فرانسه میگوید دیگر به دنبال کنارهگیری اسد نیست همگی حاکی از چرخش اوضاع است.
به هر حال، با حال و روز امروز اروپا، این ضربالمثل کاملاً مطابقت میکند که «چاه کن، خود به ته چاه میافتد.»
جبههپایداری در حال تبدیل شدن به فراماسونری است
روزنامه قانون در شماره امروز خود با حسن بیادی یکی از چهرههای اصولگرا گفت وگویی انجام داده که در آن از عملکرد جبهه پایداری و جبهه مردمی نیروهای انقلاب انتقاد کرده است. در ادامه مقدمه این گفت وگو و گزیدهای از سخنان بیادی به انتخاب روزنامه قانون آمده است: اصولگرایانی که از کنار سفره احمدینژاد موفقیتهای چشمگیری را کسب کردند و به منافع فراوانی رسیدند، بعد از آنکه او را رو به افول دیدند، پشت وی را خالی کرده و کنار کشیدند. در این بین بودند افرادی که حتی پشت پا نیز به او زدند تا زودتر زمین بخورد! زیرا احمدینژاد را یک مهره سوخته میدانستند. آنها تا حدی پیش رفتند که بین شخصیت حقیقی و جایگاه حقوقی وی نیز، تفاوتی قایل نشدند. اصولگرایانی نیز هستند که از ابتدا با او ماندند و در ادامه، گرچه انتقادهای فراوانی به عملکرد دولت احمدینژاد داشتند ولی تا انتها از روحیه شخصی او دفاع کردند. حسنبیادی از شخصیتهای اصلی اصولگراست که در شهردارشدن و به ریاستجمهوری رسیدن احمدینژاد، نقش موثری داشت، اما نه تنها امروز از این حمایت، شانهخالی نمیکند بلکه هنوز با افتخار از آن دوران سخن میگوید. روحانی در دولت اول میترسید اشخاص مورد نظر خودش را به مجلس معرفی کند.
دولت دوازدهم باید پربرنامهتر و شایستهتر از قبل باشد تا بتواند در جهت کسب رضایت حداکثری جامعه گام بردارد.
کدام یک از اصولگرایان از دولت احمدی نژاد متنعم نشدند، هر کدام که بهرهمند نشدند بیایند اعلام کنند.
اصولگرایان در مقابل احمدینژاد دوگانه عمل کردند و همین موضوع موجب شد تا آنها امروز زمین بخورند.
اسفندیار رحیممشایی انسان شریف، متدین و آگاهی است و بنده او را بسیار دوست دارم.
اصولگرایان بسیار جامعه بزرگی هستند که متاسفانه اختیار فعالیت آنها به دست خودشان نیست.
به نظر من شهردار آینده نباید فرد تکنوکراتی باشد و باید کسی که در حوزههای علوم انسانی مهارت دارد روی کار بیاید.
یکی از مشکلات ما در عرصه سیاست کلان کشور این است که به صورت حذفی با افراد برخورد میکنیم.
بیشتر مسئولان ما صاحب تفکر جزیرهای هستند، زیرا دارای نظرات امپراطوری و دیکتاتوری هستند.
امروز جامعه سیاسی ما گرفتار باندهای متصل به قدرت و ثروت است.
اگر به کارگیری افراد در کابینه به صورت سهم خواهی نباشد هیچ اشکالی ندارد.
شورای شهر چهارم باید گفت: این دوره نتوانست ادامه دهنده خوبی برای شورای دوم و سوم باشد.
ما در دورهچهارم شورا بیشتر شاهد برخورد و نقدهای خصمانه با نگاه سیاسی و از روی دشمنی بودیم.
بنده از انتخاب محمود احمدی نژاد برای شهرداری تهران هیچگاه پشیمان نیستم.
در این دوران شهر تهران متحول و پیشرفتهاى چشمگیرى در زمان آقاى قالیباف داشت؛ اگرچه نقدهاى جدى نیز به مدیریت شهرى وارد است.
چه بخواهیم وچه نخواهیم تفکر احمدی نژاد طرفداران خاص خود را دارد و میزان هواداران خط فکری او قابل توجه هستند.
پایداری امروز در ایران در حال تبدیلشدن به یک فراماسونری است که اگر جلوی تندرویهای آن را نگیرند، در آینده برای کشور خطر ساز خواهد شد.
پشت پرده جمنا از طریق پنج نفر تمامیت خواه اداره و بقیه موارد مانند نشستها و جلسات آنها و انتخابات درون جبههای به صورت نمایشی برگزار میشد.
نقشه راه اصولگرایان در دولت آینده
سیاست روز سرمقاله امروز خود را به نقشه راه اصولگرایان در دولت دوازدهم اختصاص داده است؛ دولتی که رئیس آن در ۱۴ مرداد ماه پس از مراسم تحلیف کابینه اش را معرفی خواهد کرد. سرمقاله نویس سیاست روز نوشته است: وانفسای غریبی است. افق پیشروی جامعه به رغم قدرت فزاینده و غیرقابل ایران اسلامی هستهای... .
وانفسای غریبی است. افق پیشروی جامعه به رغم قدرت فزاینده و غیرقابل ایران اسلامی هستهای در تعاملات منطقهای و جهانی، از منظر داخلی نگرانکننده به نظر میرسد.
از یکسو آقای رئیسجمهور با گذشت هفتهها و ماهها از انتخابات ۹۶ در حال و هوای انتخاباتی قدم میزند و اگرچه از سرعت عمل در سفرهای استانی و افتتاح طرحها و پروژههای بعضاً تکراری نیز خبری نیست، اما همچنان به زبان طعنه و کنایه با جبهه منتقدان عملکرد خود، سخن میگوید. از دیگر سو برخی از دولتمردان نیز با استراتژی «ناز و کرشمه» برای خدمت به صاحبان آرای عمومی شرط تعیین میکنند و تضمین میخواهند تا همه در برابر رفتار و گفتار آنان سکوت اختیار کنند!
اینگونه رفتارها و گفتارها با توجه به شرایط پیشروی داخلی و خارجی نگرانکننده است. جامعه امروز ایران نیازمند برنامه و مدیران معتقد به برنامه، کارآمد، خلاق و ایدهپرداز است، اما افکار عمومی و صاحبان آرای تعیین کننده، کمتر از طراحیها، برنامهریزیها و سازوکار متناسب با «صدای مردم در شور و حال انتخابات» میشنوند و میخوانند.
به راستی سیاست آینده دولت از یکسو و شیوه پایش، رصد و پیگیری مطالبات مردم و وعدههای انتخاباتی از سوی جریانهای فعال سیاسی از دیگر سو چگونه خواهد بود؟
رفتار و گفتار دولت و دولتمردان – که خود را جریان اعتدال معرفی میکنند- و جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا را میتوان به اجمال در سه ضلع اینگونه توصیف کرد: در ضلع نخست، دولتمردان کنونی قرار دارند. آنان در آستانه انتخابات ۹۶ و دوران پسا انتخابات با رفتار و گفتار خود از آنچه «اعتدالیون» مینامیدند، فاصله گرفتهاند. آنان اکنون برای «مصادره به مطلوب» اقتدار و توانمندیها و تواناییهای بالقوه و بالفعل جامعه و ارکان قدرتساز جامعه تقلا میکنند و همچنان به سند زدن موفقیتهای ماههای اخیر به نام خود اصرار دارند و طبعا در این حالت تنها به انجام برخی امور جاری مانند سرکشی به برخی از طرحها و پروژهها و شرکت در همایشها و نشستها، بسنده کردهاند.
اعتدالیون در پساانتخابات در مواجهه با سهمطلبیها و سهمخواهیهای اصلاحطلبان انحصارطلب مجادله سختی در پیش دارند که بخشی از اندیشه و توان آنان را تحتالشعاع قرار داده و میدهد.
ضلع دیگر را اصلاحطلبان سرمست از پیروزی – تردیدآمیز- در انتخابات به خود اختصاص میدهند. اینان – که افکارعمومی از انحصارطلبیها و سهمخواهیهای از انقلاب و نظام خاطراتی تلخ بر ذهن دارد- با سؤاستفاده از فضای موجود برای کسب قدرت با یکدیگر مجادله میکنند. سروصدای این مجادلات به گونهای است که برخی از عوامل نشان دار اصلاحات نیز با نگران از شکلگیری و تقویت روحیه دیکتاتوری صدای اعتراض خود را بلند کرده و میکنند و البته بخشی از این قیل و قالها ناخواسته در فضای رسانهای بازتاب مییابد و خاطره تلخ دوره اول و دوم شورای شهر تهران را در اذهان عمومی تداعی میکند! آینده شهر تهران چگونه خواهد شد؟! قیل وقالها گواه این واقعیت است که پرداختن به نیازهای مردم در اولویتهای دستچندم این جریان قرار دارد!
اصولگرایان ضلع سوم را تشکیل میدهند. رفتار و گفتار جریان اصولگرایی نیز قابل نقد جدی است. رفتار و گفتار بعضاً ناهماهنگ برخی از عناصر فعال و شناخته شده این جریان این شبهه را به ذهن متبادر میسازد که با گذشت هفتهها و ماهها از برگزاری انتخابات ۹۶ همچنان در شوک ناشی از شکست انتخاباتی قرار دارند که این تصویر زیبنده اصولگرایان نیست. بازسازی تشکیلاتی و احیای اتاقهای فکر و اندیشه متناسب به نیازهای امروز و فردای جامعه از منظر داخلی و خارجی باید در اولویت نخست این جریان ریشه دار و اصیل قرار گیرد.
اکنون با تصویر پیشروی، درباره آینده تحلیلی نزدیکتر به واقعیت میتوان ارائه داد. رفتار و گفتار ماههای اخیر آقای رئیسجمهور و بعضاً دولتمردان واقعیتی را آشکار میسازد که دولت آینده بیش و پیش از آن که به تحقق وعدهها و پیگیری مطالبات مردمی بیندیشد به چگونگی مجادلات سیاسی با جریان منتقد خود میاندیشد و در این حالت کمتر فرصت اندیشهکرد درباره تحرکات و شیطنتها و توطئههای جدید نظام سلطه علیه قدرت و قدرتمندی ایران هستهای اسلامی، پدید میآید.
دولت آینده روحانی در مقایسه با دولت اول، بهانههای کمتحرکی و ناتوانی نسبت به تحقق وعدههای انتخاباتی را از دست میدهد. دولت آینده پیامد دولت قبلی است و دیگر نمیتوان دولت قبلی را مستمسکی برای عبور از دالان انتقادات قرار داد!
از منظر دیگر، خوشخیالی دولت، زمینه جسارت و زیادهخواهیهای نظام سلطه را نیز گسترش داده و آنگونه که امروز نیز شاهد آنیم، «تحریم» ایران و ایرانی همچنان ادامه دارد. گزینهای که آقای رئیسجمهور و دولتمردان کابینه وی در «پسابرجام» با قطعیت و صدای بلند از تریبونهای مختلف درباره حذف قطعی آن وعده داده بودند! آیا به راستی آنگونه که حجتالاسلام روحانی در پیامی پس از توافق برجام در روز ۲۷ دیماه ۹۴ تاکید کرد «طومار تحریم درهم پیچیده شد»! قطعا اینچنین نبوده و نیست. خوی استکباری نظام سلطه گواه این واقعیت است.
ادامه مرگهای مشکوک مخالفان هیلاری
وطن امروز با چاپ گزارشی کوتاه به نقل از منابع آمریکایی از ادامه مرگهای مشکوک مخالفان هیلاری کیلینتون رقیب ترامپ در انتخابات گذشته آمریکا مینویسد: ماجرای رسوایی ایمیلهای هکشده هیلاری کلینتون یک مرگ مشکوک دیگر در پی داشت. به گزارش شیکاگوتریبون، طبق اسناد پلیس «پیتر دبیلواسمیت» ۸۱ ساله از حامیان مالی حزب جمهوریخواه روز ۱۴ مه در هتلی در شهر «راچستر» ایالت مینهسوتا خودکشی کرده است. بنا به این گزارش، اسمیت چند روز پیش از خودکشی در گفتوگو با روزنامه والاستریتژورنال گفته بود تلاش زیادی کرده تا ایمیلهای هکشده هیلاری کلینتون را از هکرهای روسی به دست آورد. او ضمن اعلام همکاری با مایکل فلین، مشاور امنیت ملی اخراجشده دونالد ترامپ تصریح کرده تیم ویژهای را تشکیل داده تا ایمیلهایی که هکرهای روسی از سرور شخصی هیلاری کلینتون به سرقت بردهاند به دست آورد.
به نوشته والاستریتژورنال، پیتر اسمیت در پی به دست آوردن ۳۰ هزار ایمیلی بود که هیلاری کلینتون مدعی شده شخصا حذف کرده، چرا که ایمیلهای شخصی بودهاند. پیش از انتخابات ریاستجمهوری نوامبر سال پیش نیز یک عضو برجسته حزب دموکرات، تنها چند روز پس از افشای ایمیلهای هک شدهای که تبانی مقامات ارشد حزب برای حذف برنی سندرز، نامزد دموکراتها به نفع هیلاری کلینتون را نشان میداد درگذشته بود. علت مرگ او در رسانهها طبیعی گزارش شده بود، اما مخالفان کلینتون در حزب دموکرات مرگ او را قتل و خفه کردن یک صدای مخالف هیلاری تلقی کردند، چرا که بر اثر افشاگریهای او «دبی واسرمن شولتز» رئیس کمیته ملی دموکراتیک حزب دموکرات مجبور به اعلام کنارهگیری شده بود.