عادت داریم هرسال و به مناسبت سالگرد اتفاقات گوناگون جنگ، بحث هایي تکراری را در فضای رسانه ای شاهد باشیم تا کسانی که ردای سیاست را پربهاتر از لباسِ مقدس دفاع از دين و مردم می پندارند، بنا به مقتضیات روز، شبهاتی ایجاد کرده و به سمت وارونگی وقایع تاریخی گام بردارند. متأسفانه امسال که تهمت پراکنی به نهادهای انقلابی همچون سپاه از طریق سنگر خودی ها افزایش یافته، تاریخ دفاع مقدس نیز بی نصیب نمانده است.
به گزارش «تابناک»، اگرچه برای رزمندگان و مردمی که جنگ را با پوست و گوشت خود حس کردهاند، این تحریفها راه بهجایی نمیبرد، اما این وارونه نشان دادن برای نسلی که جنگ را به چشم خود ندیدهاند، خطرناک مینماید.
روز گذشته و به مناسبت پذیرش قطعنامه 598 مستندی با عنوان «اتاق جنگ» از شبکه مستند سیما پخش گردید و قسمتهایی از این برنامه که مرتبط با سقوط فاو در مصاحبه با آقایان هاشمی، روحانی و رضایی بود، بهانه جدیدی برای طرفداران یک جریان سیاسی ایجاد کرد تا نسبت به نقلقول سخنان محسن رضایی از زبان هاشمی و روحانی در مورد وضعیت فاو، حملات گسترده رسانهای به فرمانده کل سپاه در دوران مقدس تؤام با شانتاژ اخبار دروغین در رسانههایشان ایجاد کنند.
در این کلیپ چند دقیقهای، تیغ انتقاد از آن جهت محسن رضایی را نشانه گرفته است که وی پشت تلفنی که امکان شنود توسط سازمانهای اطلاعاتی عراق و منافقین را داشته، وضعیت فاو را آرام قلمداد کرده و بیان داشته تنها با بمب اتم این منطقه سقوط میکند.
عقل سلیم و دوری از نگاه سیاسی، این جملات را از زبان فرماندهی که زیر آتش است و احتمال شنود دشمن را از طریق تماس غیرامن، ممکن میداند، طبیعی قلمداد میکند و نیازی نیست که تجربه کارهای اطلاعاتی و جنگی نیز داشته باشیم تا این واقعیت را بفهمیم.
اما بد نیست برای تهمت پراکنان نیز گریزی به خاطرات آن روزهای مرحوم آیتالله هاشمی زده و ببینیم در خاطرات وی در مورد فاو چه مطالبی ذکر شده است.
مرحوم هاشمی در خاطرات روز 28 فروردین 67 خود مینویسد: «از جبهه خبردادند که عراق در منطقه فاو حملات وسیعی را آغاز کرده و دو سه خط ما را شکسته است و نیاز به توپخانه و پشتیبانی هوایی داریم.... آقای کمال خرازی اطلاع داد که عراق برنامه رادیو را قطع کرده و حمله به فاو را با آبوتاب میدهد. آقای موسوی اردبیلی و آقای محسن رضایی از جبهه خواستند که از نیروهای ارتش هم به کمکشان برسیم و گفتند پیشرفت دشمن ادامه دارد...ظهر، خواب درستی نداشتم.»
هاشمی در ادامه خاطرات این روز مینویسد: «آقایان روحانی و آقامحمدی آمدند، وضعیت فاو را بررسی کردیم.کمکهای ممکن در حال انجام است ولی عقبنشینی زیاد است و ترمیم آن زیاد نیست.»
مرحوم هاشمی قید کرده که کمکهایی که در آن تاریخ ممکن بوده، انجامشده و از چیزی دریغ نشده است. هاشمی فردای آن روز که مصادف با روز نخست ماه رمضان سال 67 بوده است، پس از خوردن سحری در منزل، از تماس خود با جبهه فاو مینویسد و پاسخ میشنود که خط دفاع در سه کیلومتری شهر تشکیل و نیروهای تازهنفس نیز در راه فاو هستند و طبیعی میداند که عراق نیز نیروهای تازهنفس اعزام میکند. همینطور خبر میرسد که بمبهای شیمیایی زیادی توسط عراق به کار گرفتهشده است.
وی در خاطرات 29 فروردین ادامه میدهد که پس از خوردن سحری خوابیده و مجدد ساعت 7.15 از خواب برخاسته و وضعیت را بررسی میکند: «به مجلس رفتم، گزارشها خبر از فشار بیشتر نیروهای عراقی به نیروهای ما در فاو و نزدیک شدن آنها به شهر و قطع پل ارتباطی ما روی اروند میداد و حدود ظهر به ما اطلاع دادند که نیروهای ما تصمیم به عقبنشینی از فاو را گرفتهاند؛ خیلی متأثر شدم. چارهای نداشتیم. اگر دستور مقاومت بیشتر میدادم، تلفات بیشتری را بایستی بپذیریم که نتیجهای مطمئن هم نداشت.»
هاشمی صراحتاً تأکید میدارد چارهای بهجز عقبنشینی وجود نداشته و برآوردی که او را به این نتیجه رسانده، نه تماسهای تلفنی، بلکه حجم آتش و بمباران شیمیایی گسترده و دیوانهوار نیروهای بعثی در کنار حمایت آمریکاییها از عراق بوده است. مستند این سخن، پانویس خاطرات 29 فروردین هاشمی در مورد وضعیت نیروهای عراق و حمله به فاو است: «ارتش عراق در تاریخ 28/1/1367 با دو سپاه هفتم، و گارد و یگانهای نیروی دریایی خود شامل 10 لشکر و 26تیپ به منطقه عملیاتی والفجر 8 هجوم برد. همزمان با این حمله، نیروی دریایی آمریکا یک حرکت نظامی و در عین حال نمادین در خلیجفارس انجام داد و هلیکوپترهای آمریکایی به سکوهای نفتی خودی واقع در شمال خلیجفارس حمله بردند تا حمایت قطعی آمریکا از عراق در حمله به فاو را به نمایش گذارند. وسعت حملات شیمیایی به کار رفته در این عملیات قادر بود سه برابر منطقه عملیاتی فاو را در حد غیرقابلتحمل برای موجود زنده آلوده کند.»
با توجه به آنچه نقل شد ، نتیجهگیری و برداشت و ایراد اتهام بر اساس مشاهده کلیپهای چنددقیقهای شاید آسانترین راه برای کسانی باشد که مطالعهای در تاریخ دفاع مقدس نداشتهاند، اما جنگ ایران و عراق، وراي سیاستبازیهای جناحي است. موشکهای عراق هنگامیکه به سمت کشور پرتاب میشد، از مردمی که سقف خانههایشان را بر رویشان آوار میکرد، سؤال نمیکرد تو چپ هستی یا راست؟ موافق نظام هستی یا مخالف؟ مسلمانی یا غیرمسلمان؟ شیعه هستی یا سنی؟ کرد هستی یا لر؟ این جنگ علیه کشور و مردم ایران بود و تحریف واقعیات جنگ شاید بهطور مقطعی به تطهیر برخی افراد منجر شود اما آیا فردا پاسخی به کسانی که خونشان را در راه دفاع از کشور فدا کردهاند، خواهیم داشت؟
محمدعلی ناظری