تحرکات تازه آمریکا علیه ایران در خاورمیانه و تنش آفرینی در منطقه این پرسش را پیش آورده که ایالات متحده با چه انگیزه بلندمدتی و فرامنطقهای به دنبال حضور بلندمدت در خاورمیانه است؟ پرسشی که ده سال پیش یکی از چهرههایی که مدعی مزدوری اقتصادی برای سازمان امنیت آمریکاست، به آن پاسخ داده بود و اکنون این پاسخ قابلیت بازخوانی دارد.
به گزارش «تابناک»؛ پس از کشف و گسترش استخراج نفت شل که منجر به کاهش شدید قیمت نفت شد، این تحلیل مطرح بود که آمریکا انگیزه گذشته را برای سرمایه گذاری در راستای استقرار در خاورمیانه ندارد و سیاست نگاه به شرق و تمرکز بر چین در دستور کار ایالات متحده است و مهار جدیترین رقیب آمریکا در سالهای آینده که میتواند از هر نظر تهدیدی برای موقعیت ایالات متحده محسوب شود، در دستور کار قرار میگیرد.
با این حال، تحرکات تازه ایالات متحده پیام دیگری با خود همراه داشته که نشان میدهد آمریکا علاوه بر انگیزههای منطقهای، دارای انگیزههای فرامنطقهای برای سلطه بر خاورمیانه است؛ انگیزههایی فراتر از تأمین نفت کمپانیهای بزرگ غربی. جان پرکینز نویسنده و تحلیلگر آمریکایی، جزو اشخاصی است که مدعی همکاری با سازمان امنیت ملی آمریکا در سالهای دور است. او در بیش از یک دهه اخیر با طرح این موضوع که از فعالیتهای گذشتهاش پشیمان است، دست به افشاگری هایی زده است.
یکی از این افشاگریهای سال 2007 در قالب یک سخنرانی انجام شد که بازخوانی این سخنرانی همزمان با اتفاقات اخیر قابل تأمل است. جان پرکینز در آغاز این سخنرانی تأکید میکند: در اوایل دهه هفتاد، اوپک از آنچه ما در اسراییل مشغول انجامش بودیم ناخشنود بود؛بنابراین، فروش نفت را به ما قطع کردند. برخی از شما آن صفهای طولانی در پمپ بنزینها را به یاد آورید و ما ترس یک رکود اقتصادی دیگر داشتیم مانند رکود سال 1929.
این نویسنده آمریکایی ادامه میدهد: به همین دلیل از طرف وزارت خزانه داری آمریکا به نزد من و یک اقتصاددان دیگر آمدند و گفتند: «ما نمی توانیم بیش از این به اوپک اجازه دهیم که ما را در فشار قرار دهد، شما باید نقشهای طراحی کنید که این اتفاق دیگر نیفتد. ما میدانستیم این نقشه باید عربستان سعودی را در برگیرد، زیرا که بیش از هر کشور دیگری نفت داشت و همچنین خاندان سلطنتی سعود فاسد و فساد پذیر بود.»
پرکینز درباره توافق عربستان و آمریکا میگوید: باید همه درآمد به دست آمده از فروش نفت را به آمریکا به اسم سرمایه گذاری در اوراق بهادار دولتی آمریکا بازمیگرداند. وزارت خزانه داری آمریکا سود حاصل از این سرمایه گذاری ها را برداشت میکرد که پس از چند سال به چندین تریلیون دلار میرسید؛ وزارت خزانه داری با این سود شرکت های آمریکایی را استخدام کرد تا عربستان را براساس الگوهای غرب شکل دهند؛ ساخت مجتمع های پتروشیمی، کارخانه های آب شیرین کن، ایجاد شهرهایی در بیابان، مک دونالد وسایر چیزهایی که با فرهنگ غربی ما همسو می بود.
این تحلیلگر سابق سازمان امنیت ملی آمریکا تأکید کرد: خاندان سعودی همچنان پذیرفت که بهای نفت را در اندازه ای نگه دارد که برای شرکت های نفتی قابل قبول باشد، احتمالا برای من و شما قابل قبول نیست؛ اما برای شرکت های نفتی قابل قبول است. این خیلی خیلی مهم است آنها پذیرفتند که هرگز نفت را در قبال چیز دیگری بجز دلار آمریکا معامله نکنند، این در اوایل دهه هفتاد اتفاق افتاد.
او این توافق را همزمان با تغییر واحد اندازه گیری ارزش دلار از طلا به اعتبار بود و در این زمینه گفت: ما توانایی پرداخت بدهی هایمان به کشورهای اروپایی را بر مبنای طلا نداشتیم به همین خاطر نیکسون استاندارد طلا را حذف کرد. ما در موقعیتی گرفتار شده بود بودیم که چرا حتی یک نفر در جهان باید از دلار آمریکا برای دادوستد استفاده کند، خیلی زود ما نقشه ای طراحی کردیم که دلار را معیار سنجش بهای نفت و دادوستد آن قرار میداد. شما نمیتوانید در تمام جهان نفت بخرید در ازای چیزی به جز دلار آمریکا و این از نظر کورپروتاکرسی بسیار پراهمیت است.
پرکینز درباره تعهد آمریکا به عربستان در جریان این توافق گفته بود: بخش مربوط به ما این بود که پذیرفتیم که خاندان سعود را در رأس قدرت نگه داریم این یک توافق شگفت انگیز بود، توافق تاریخ ساز قرن بود توافق بسیار قدرتمندی که ما با عربستان سعودی بستیم قراردادی که به گفته سازمان سیا برگشت منفی است و عواقب ناخواستهای به همراه دارد؛ مثلا یکی از چیزهایی که بن لادن را خیلی عصبانی میکرد، محاصره مکه و مدینه توسط مک دونالد و کارخانه های پتروشیمی و آب شیرین کن بود و همچنین مسلمانان زیادی را در تمام نقاط جهان عصبانی می کند و اینها برخی از برگشت های منفی قرارداد بودند اما از نظر کلی کورپروتاکرسی به این قرارداد به عنوان یک موفقیت باورنکردنی می نگریست.
او افزود: من کار خودم را انجام داده بودم؛ ما متفکرین اقتصادی کار بزرگی را انجام دادیم. ما تصمیم گرفتیم صدام حسین هم یک همچین قراردادی را بپذیرد. احتمالا خیلی از شما می دونید که صدام برای مدت خیلی زیادی آدم ما بود. ممکنه شما عبدالکریم قاسم را به یاد داشته باشید که در اوایل دهه شصت رئیس جمهور عراق بود. قاسم یک باور خیلی ویژهای داشت او می گفت که سود و منفعت نفت عراق باید برای مردم عراق باشد. چه ایده ی نو و تازه ای! اما ما این رو خیلی دوست نداشتیم.
پرکینز در ادامه مدعی شد: او شروع کرد به مالیات گرفتن از شرکت های نفتی بطور خاص شرکت نفت بریتانیا و چند شرکت آمریکایی و تهدید به ملی کردن شرکت های نفتی ما کرد و ما تصمیم گرفتیم که او باید برود و سازمان سیا یک تیم آدم کشی حرفهای فرستاد به عراق؛ آن تیم توسط یک مرد عراقی که هنوز به دبیرستان میرفت هدایت میشد. آنها خودرو قاسم را در خیابانی در بغداد گلوله باران کردند اما قاسم کشته نشد. سردسته تیم آدمکشی زخمی شد و به سوریه فرار کرد. نام او صدام حسین بود؛ او مامور سازمان سیا بود. در آن زمان و برای ما آدم کشی میکرد. او در این عملیات موفق نشد.
او این ادعا را این گونه ادامه میدهد: سپس سازمان سیا مستقیم وارد شد و تصاویر کشته شدن قاسم در تلویزیون عراق پخش شد. آنها دایی صدام را در رأس قدرت گذاشتند و صدام معاون ریاست جمهوری و مسئول امنیت کشور و در نهایت رئیس جمهور عراق شد. او آدم ما بود، ما بسیاری تانک و سلاح و کارخانههای شیمیایی به او دادیم. ما می دانستیم که اون تجهیزات استفاده می شد برای ساخت گاز خردل و دیگر سلاحهای شیمیایی و آنها علیه کردها و ایرانی ها استفاده میشد.
پرکینز گفته بود: ما آگاه بودیم از این مسأله، اما این چیزها رو به آنها میفروختیم و در دهه هشتاد ما تصمیم گرفتیم که صدام حسین هم یک قراردادی مشابه قرارداد با عربستان سعودی را بپذیرد، زیرا که در نهایت چیزی که ما به دنبالش هستیم، کنترل خاورمیانه و کنترل نفت خاورمیانه است. برای آن دسته از شما که فکر می کنند هدف از ایجاد اسراییل ساخت سرزمین مادری برای یهودیان است، شما به اندازه آنها فریب خورده اید.
او افزود: شاید اندکی به این دلیل هم باشد اما هدف اصلی ساخت یک دژ و قلعه جایگزین در مرکز خاورمیانه است. اسراییلیها دارند استفاده میشوند، مانند ارتش باستان که کشتیها را در خط اول ارتش حرکت میدادند آنها دژ هستند. رهبران آنها این را میدانند اما بیشتر اسراییلی ها نمیدانند.
پرکینز خاطرنشان کرد: آنها فکر میکنند هدف ساخت سرزمین مادری آنها بوده است این موقعیت بسیار غم انگیزی است و لبنانیها و فلسطینیها در مرکز این مسأله هستند و عراق هم بخشی از آن. ما باید به یاد داشته باشیم که نفت خاورمیانه توسط اروپا، چین و ژاپن استفاده میشود. اگر ما خاورمیانه و نفت را کنترل کنیم در واقع ما بزرگترین رقبای خود چین، ژاپن و اروپا را کنترل میکنیم.