تالابها یکی پس از دیگری به خاطره بدل میشوند؛ مراتع خشک میشود و جای آنها را زمینهای خشکی میگیرد که باید آنها را زادگاه ریزگردها خواند؛ شرق و غرب کشور فرقی نمیکند. در شرق کشور مرگ هامون زندگی را برای سیستان و بلوچستانیها تلخ کرده و در غرب کشور این داستان تلخ برای هور العظیم در حال تکرار شدن است.
به گزارش جام جم، کارشناسان در کنار تغییر اقلیم و مدیریت نامناسب منابع آب از نبود توجه مردان سیاست به دیپلماسی آب به عنوان عوامل دخیل این بحران یاد میکنند، شرایطی که سبب شده همسایههای شرقی و غربی کشور یعنی ترکیه و افغانستان حقآبه تالابهای کشورمان را نادیده بگیرند و با خشکاندن این چشمههای زندگی حیات را به کام ایرانیان تلخ کنند.
چند روز بیشتر از شروع به کار دولت دوازدهم نمیگذرد، دولتی که سکاندارش حدود چهار سال پیش با تاکید بر اولویتهای زیستمحیطی روی کار آمد و در چند سال گذشته بیان کرد زیستمحیطیترین دولت تاریخ ایران است. حسن روحانی در دولت یازدهم اولین مصوبهاش را به نام دریاچه ارومیه زد و تاکید کرد برای نجات دریاچه ارومیه از هیچ تلاشی فروگذار نیست.
هرچند این روزها دریاچه ارومیه هنوز به شرایط ایدهآل خود نرسیده و کارشناسان تاکید میکنند احیای این دریاچه زمان بر است، اما جای تردید نیست که شرایط زیستمحیطی کشور هر روز بحرانی تر میشود و کارشناسان تاکید میکنند برای پیشگیری از بحرانهای جدی زیستمحیطی باید تدابیر جامعی اندیشید.
خشکیده مانند تالاببیشتر تالابهای کشورمان به خاطرات خشکیدهای بدل شدهاند، زیرا حقآبه آنها از سوی مسئولان داخلی و خارجی کشور نادیده گرفته میشود. سدسازی مدتهاست بلای جان محیط زیست شده و نفس تالابها را یکی پس از دیگری میگیرد. فرقی نمیکند این سدها داخل کشور ساخته میشود یا خارج از کشور. کارشناسان تاکید میکنند تفکر سازهای سالهاست بلای جان محیط زیست شده است. به طور مثال برای ساخت سد شفارود در شمال کشور، درختان زیادی گردن زده شده و بیم آن میرود آبگیری این سد در سالهای آینده آسیب زیادی به حوضه پایین دست این سد وارد کند. در خارج از کشور نیز شرایط مناسب نیست. مثلا کارشناسان از سد سازیهای بیرویه ترکیه در غرب کشورمان گله دارند و ادعا میکنند با تکمیل پروژه گاپ ترکیه شرایط در حوضههای پایین دست بحرانیتر میشود و باید شاهد نفسهای آخر تالابی مانند هور العظیم بود. بروز این شرایط ناگوار، گواهی است بر این نکته که حفظ محیط زیست کشور آنچنان که باید در اولویت مدیران نیست، زیرا اگر غیر از این بود، حفظ محیط زیست از مقام شعار فراتر میرفت.
هامون آینه عبرتبرای پی بردن به پیامدهای بیتوجهی به تامین حقآبه تالابهای کشورمان، کافی است نگاهی به شرایط هامون و ساکنان جنوب شرق کشورمان انداخت.
چراکه سیاستهای نادرست افغانستان و بی توجهی برخی مدیران داخلی شرایط ناگواری را برای ساکنان این منطقه رقم زده و این نکته را گوشزد میکند که تاکنون به دیپلماسی آب، آن طور که باید در کشورمان پرداخته نشده است. آن طور که کارشناسان روایت میکنند، تنها در فاصله سالهای 90 تا 91 بالغ بر 35 هزار نفر کولهبار کوچ از سیستان را بستهاند، چون بیآبی امانشان را بریده و ادامه زندگی را برایشان ناممکن کرده است. برای پی بردن به این واقعیت تلخ، کافی است سری به جنوب شرق کشور زد؛ جایی که دیگر خبری از سفره هامون نیست و تا چشم کار میکند لبهای ترکخورده زمین به آسمان دوخته شده و تشنگی این منطقه و ساکنانش را فریاد میزند.
بیآبی در این منطقه کمر به نابودی زندگی بسته و خیلیها را ناچارکرده خانه و کاشانهشان را رها و به شهرهای دور و نزدیک کوچ کنند. براساس گفتههای کارشناسان، تا چند سال پیش ساکنان این منطقه حدود 90 هزار راس گاو بومی داشتند، اما بیآبی سبب شده تعداد گاوهای بومی آنها به کمتر از 30 هزار راس برسد. باورش شاید برای بسیاری از افراد مشکل باشد، اما زمانی که هامون پر از آب بود، ماهیگیران سیستانی سالانه حدود 12 هزار تن ماهی صید میکردند، این آماری است که شیلات نیز آن را تایید میکند. اما اگر این روزها به هامون نشینان سر بزنید، تنها چیزهایی که به چشم میآید قایقهایی است که دربیابان زیر توفان گرد و غبار در حال مدفون شدن هستند.
حال و روز صاحبان این قایقها ناگوارتر است، بسیاری از آنها در خانههایشان را گل گرفته و آواره زیستمحیطی لقب گرفتهاند، این افراد در جستوجوی درآمد و گذران زندگی روانه کلانشهرهای دور و نزدیک شدهاند. آنهایی نیز که در این منطقه ماندهاند، میگویند پای رفتن ندارند.
شمارش معکوس برای انفجار بمب مهاجرتبیتوجهی به از بین رفتن منابع آب بحرانهای زیادی را پیش روی کشور گذاشته است، یکی از این بحرانها سیل مهاجرت ساکنان این مناطق است. براساس پیشبینی برخی کارشناسان اگر شرایط به این شکل ادامه پیدا کند، تا چند سال دیگر ساکنان مناطق جنوب البرز و شرق زاگرس ناچار به کوچ خواهند شد، زیرا آنها دیگر به منابع آب قابل شرب دسترسی نخواهند داشت.
آن طور که کارشناسان هشدار میدهند، خیلی زمان نمیبرد که دشتهای این مناطق دچار فرونشست میشود و آبهای زیرزمینی نیز شور خواهند شد و ساکنان این مناطق دیگر قادر به کشاورزی نخواهند بود.
این در حالی است که تامین آب شرب این افراد نیز با مشکلات زیادی روبهروست، چراکه شیرین کردن آب چاه یا دریا برای هر مترمکعب آب حدود 10 هزار تومان هزینه دارد.
به گفته عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست ایران، چنانچه شرایط و نحوه مدیریت منابع آب تغییر نکند، ساکنان این مناطق که جمعیتشان حدود 50 میلیون نفر تخمین زده میشود، ناچار هستند به کوچ تن بدهند، کوچی که هزینه زیادی به کشور تحمیل خواهد کرد.
هرچند مدتی پیش بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه در گفتوگو با جامجم از فعال شدن کارگروه دیپلماسی آب در وزارت امور خارجه خبر داد، اما به نظر میرسد تلاشهای این کارگروه تاکنون راه به جایی نبرده است؛ زیرا اگر غیر از این بود، باید تغییر رفتاری در سیاستهای کشورهای همسایه مانند افغانستان یا ترکیه اتفاق میافتاد و آنها به حقآبه تالابهای کشورمان توجه میکردند. به همین دلیل در روزهای ابتدایی شروع به کار دولت دوازدهم که خود را زیستمحیطیترین دولت میداند، باید یاد آور شد اعضای تازهنفس کابینه برای اثبات این ادعا و عملی کردن این شعار بهتر است راهکاری مناسب را در نظر بگیرند تا حقآبه تالابهایی مانند هامون و هورالعظیم تامین شود و اندکی از بار مشکلات زیستمحیطی کشور کاسته شود.
آتش غفلت بر منابع آبرئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور تنها مقام مسئولی نیست که نسبت به شدت گرفتن مهاجرت به دلیل خشکسالی هشدار میدهد. رئیس کنونی سازمان حفاظت محیط زیست نیز مدتی پیش در گفتوگو با جامجم از حقیقت تلخی پرده برداشت که باید تنها راهکار آن را مدیریت درست منابع آب و فعال شدن دیپلماسی آب دانست.
آن طور که عیسی کلانتری هشدار میدهد، چیزی از منابع آب کشور باقی نمانده است؛ چراکه طبق اطلاعات وزارت نیرو میزان تجدیدپذیری آبهای زیرزمینی کشور حدود 33 میلیارد مترمکعب برآورد میشود، اما هر سال حدود دو برابر این میزان از آبهای زیر زمینی برداشت میشود.
این در حالی است که شرایط آبهای فسیلی (آبهایی که طی میلیونها سال ذخیره شدهاند) نیز بحرانی است، زیرا به گفته او براساس آمار ، حجم این آبها در کشورمان حدود 500 میلیارد مترمکعب است، اما از این حجم میزان آب شیرین تنها حدود 200 میلیارد مترمکعب است. نگرانکنندهتر این که طی سالهای گذشته حدود 170 میلیارد مترمکعب از آبهای فسیلی کشور نیز مصرف شده است.
تالاب سابق، زادگاه گرد و غبار امروزخشک شدن تالابها فقط زندگی بومیان این مناطق را تهدید نمیکند، زیرا وقتی کشاورزان و بومیان مناطق تالابی ناچار به کوچ شوند، زمینهای رها شده در این مناطق به کانونی برای ریزگردها بدل میشود. آن طور که خداکرم جلالی، رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیز داری کشور به جامجم میگوید در سالهای اخیر خشک شدن تالابهای کشور سبب شده حدود یک میلیون هکتار از اراضی تالابی کشور به محلی برای طغیان ریزگردها بدل شود.
به گفته او، این شرایط نامناسب در مناطقی مانند کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی بیش از سایر نقاط کشور مشهود است. این در حالی است که باید یاد آور شد ساکنان این مناطق ناچار شدهاند به کلانشهرها کوچ کنند؛ به همین سبب نبود توجه به دیپلماسی آب را باید جزو یکی از دلایل افزایش حاشیهنشینی به حساب آورد. جلالی در این باره میافزاید: کم نیستند حاشیهنشینانی که به دلیل خشکسالی یعنی خشکیدن قنات، چاه و تالابها به کلانشهرها مهاجرت کردهاند.