مرگ ناگهانی بیماری که برای معالجه به بیمارستان مراجعه کرده است، آنقدر برای نزدیکان سنگین است که در ابتدای شنیدن خبر هر تصوری در مورد علت مرگ انجام می دهند. مثل احتمال قصور پزشکی که البته در بسیاری از موارد با حقیقت همخوانی ندارد. با این حال موارد فراوانی از مرگ بیمار نیز وجود دارد که به قصور پزشکی ارتباط دارد و حاصل یک احساس درونی نیست. مثل مرگ کودک دوساله تهرانی که بعد از دو سال بررسی، خطای پزشکان در معالجه اش تأیید شد.
به گزارش «تابناک»؛ حکایت پرونده های گشوده شده با نام قصور پزشکی در کشورمان آنقدر زیاد و دردناک است که بعید است هر کداممان چند نمونه از آنها را در پیرامونمان سراغ نداشته باشیم؛ حکایت هایی رنج آور که گاه رنج های مادام العمری را برای برخی به همراه میآورند و آنها را برای یک عمر با خبر غیر قابل باور از دست دادن عزیزانشان رو به رو می کند.
مثل کودک دو ساله تهرانی که با احساس درد در قفسه سینه و مشکل تنفسی به همراه پدر بزرگ و مادر بزرگ خود راهی بیمارستان شد، اما عدم تشخیص مشکل اصلی او و تجویز یک داروی بی ربط حال او را بدتر کرد؛ کودکی که روز بعد نیز به ناچار راهی بیمارستان شد اما بازهم تأخیر در اقدامات درمانی نصیبشان شد و این بار مرگ از راه رسید!
اکنون و بعد از دو سال که از ماجرا گذشت، نتیجه بررسی های قضایی و پزشکی قانونی قصور پزشکی را تأیید کرده است و دادگاه برای پزشکانی که در فرایند درمان این کودک مرتکب خطا شده اند، احکام جداگانه ای صادر کرده است؛ احکامی که اگرچه حاوی درصد خطا و مجازات قانونی است اما دیگر برای پدر و مادر این کودک، جای خالی اش را پر نخواهد کرد.
حقیقتی تلخ که به مانند اغلب پرونده های مشابه، ابتدا با انکار کادر درمانی مواجه شده و با اینکه دو سال زمان برده است تا به حکم نهایی برسد، ولی همین حالا نیز هیچ ضمانتی مبنی بر اجرای دقیق حکم وجود ندارد و البته این اقدام نیز چاره رفع مشکل و حذف نمونه های مشابه بعدی نیست.
مادر کودکی که از او سخن می گوییم در رابطه با جزئیات ماجرا به خبرنگار «تابناک»، گفت: حادثه فوت فرزندم به دو سال قبل باز می گردد و فرزندم به علت استفراغ و عدم توانايي خوردن غذا توسط پدر و مادرم به بيمارستان «نفت» برده شد. پزشک عمومي بيمارستان با تشخيص نوع بيماري (سرماخوردگي ويروسي) و به رغم اصرار ما براي ويزيت توسط متخصص اطفال، بيماري را جدي ندانست و ارجاع به پزشک اطفال را تجویز نکرد.
وی ادامه داد: پس از تزريق آمپول ضد تهوع به خانه بازگشتیم ولی کودک تا صبح فردا حال خوبی نداشت و به همین دلیل ساعت 7 صبح به دلیل بيحالي زياد و همچنين عدم توانايي در تنفس مناسب، به سرعت به بيمارستان «اقبال» منتقل شد. در این بیمارستان هم تنها آمپول ديازپام تجویز و اين آمپول که براي جلوگيري از تشنج مناسب است، بدون مشورت با ما به فرزندمان تزریق کردند و متاسفانه با توجه به خاصيت داروهاي آرام بخش، از نظر پزشک متخصص اطفال تشديد کننده عدم تنفس شد.
این مادر داغ دیده اضافه کرد: با تشدید مشکل دوباره فرزندم توسط آمبولانس به بيمارستان فوق تخصصي نفت انتقال داده شد و در اين بيمارستان، بيشتر از 2 ساعت در اورژانس منتظر حضور پزشک متخصص اطفال ماندیم و در این مدت تنها عمليات درماني صورت گرفته، استفاده از ماسک اکسيژن بود.
وی در ادامه با اشاره به برخی کاستی های دیگر افزود: در نهایت در ساعت 17 و پس از بارها احياء فرزندم جان خود را از دست داد.
این مادر رنجور در مورد آنچه که در این دو سال بر او و جریان پرونده رفت، گفت: فوت فرزندم به ویژه به دلیل آنکه علت مرگ او مشخص نبود، برایمان خیلی سخت بود. در این دو سال جلسات متمادی برای مشخص کردن وضعیت پرونده و علت مرگ برگزار و در نهایت 30 درصد علت مرگ متوجه پزشکان و کادر درمانی شد؛ اتفاقی که نه تنها درد جبران ناپذیر ما را چاره نمی کند، بلکه به همین حکم نیز انتقادهای فراوانی وارد است.
وی با تأکید بر این مهم که امیداورم اینگونه خطا و سهل انگاری ها برای کسی تکرار نشود، تأکید کرد: حکم نهایی دادگاه، اشاره به قتل غیر عمد دارد و پزشکان مقصر هر کدام به یک سال حبس قابل تبدیل و جمعاً پرداخت 30 درصد دیه کامل محکوم شدند.
بر اساس آنچه که در حکم قضایی پرونده مرگ این کودک قید شده است، قتل غیر عمد رخ داده و در این اتفاق پزشکان و کادرهای درمانی جمعاً به میزان 30 درصد مقصر هستند و یک سال حبس قابل تبدیل نیز برای آنها صادر شده است؛ پزشکانی که بررسی های بیشتر حکایت از آن دارد که از بیمارستان های محل خدمت اخراج شدند اما چون حکم نظام پزشکی آنها فعال است، مشکلی برای طبابت در سایر مراکز درمانی ندارند.
ذکر این مهم ضروری است که خطا، سهل انگاری و از این دست رخداد ها بخش اجتناب ناپذیر زندگی و فعالیت هر انسانی است و پزشکان نیز از این مهم مستثنی نیستند، اما آنچه ناراحت کننده است، مقاومت بی اساس و فرار افراد از خطاهایی است که در فرایند کار حرفه ای خود مرتکب میشوند و حاضر به پذیرششان نیستند؛ اتفاقی که اگر رخ می داد و پزشکان این حادثه از خانواده کودک فوت شده دلجویی می کردند، شاید بخش اندکی از گلایه و آلام این مادر و سایر اعضای خانواده اش نیز کم می شد؛ موضوع مهمی که از مادر کودک فوت شده پرسیدیم و گویا داغ دلش با این سئوال تازه شد.
او در جواب سئوالی که در مورد دلجویی و عذرخواهی پزشکان مقصر پرسیده شد، گفت: در جلسات دادگاه اصلاً هم دیگر را ندیدیم. چون اول ما می رفتیم داخل جلسه بعد نوبت دفاعیات آنها می شد و آنها میرفتند. ولی در سالن که هم دیگر را می دیدیم، کاملاً بی تفاوت بودند و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است. تازه یکی از آنها در جلسه آخر به من گفت ما کارمان را انجام دادیم. همان دکتری که دو ساعت دیر رسید و آخرین شانس های زنده ماندن را هم از کودکم گرفت.
با این حال آنچه که مهم است، تلاش و ضرورت افزایش دقت در تشخیص صحیح بیماری به هر نحوی ممکن است. به گونه ای که یک بیمار با مجموعه اقدامات درمانی صحیح و به موقع از خطرهایی که سلامت او را تهدید می کند رهایی یابد، موضوعی که اگر در سرلوحه کار تیم های پزشکی باشد گزارش های اینچنینی به حداقل و چه بسا به صفر می رسد.
تفاسیر و نمونه بالا انکار کننده زحمات بیش از حد و متعهدانه اکثر پزشکان دلسوز جامعه نیست. اما به هرحال باید پذیرفت خطا و قصور در هر صنفی ممکن و برخورد قانونی با آن برای احقاق حق و کاهش نمونه های مشابه اجتناب ناپذیر است.