دونالد ترامپ افزون بر تمام ویژگیهای عجیب و غریبش، حاملِ یک اندیشه اقتصادی خاص هم هست که وجود او را برای کلیت اقتصاد جهان خطرناک میکند: حمایتگرایی. این رویکرد اقتصادی اما تنها مختص به ترامپ نیست و دولت ایران هم مرتکب این اشتباه مهلک شده است. حمایتگرایی اما دقیقا به چه معنا است و چرا بد است؟
به گزارش
تجارتنیوز، حمایتگرایی (protectionism) رویکردی اقتصادی است که بنا به آن، با سد کردن دروازههای واردات به وسیله وضع تعرفههای گمرکیِ سنگین، از تولیدات داخلی حمایت میشود. این موضعی است که در سیاستهای اعلامی ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری در این کشور هم دیده میشد.
ترامپ معتقد بوده و هست که با وضع تعرفه، باید جلوی واردات کالا از کشورهایی مانند چین گرفته شود تا همین کالاها توسط کارگران آمریکایی تولید شوند و به این ترتیب سطح اشتغال و قدرت خرید خانوار آمریکایی بالا برود. بسیاری هستند که معتقدند چنین رویکردی بهرهوری و رشد اقتصادی آمریکا را پایین خواهد آورد، اما آیا این رویکرد تنها مختص ترامپ و آمریکاییها است؟
ایرانی، ایرانی بخر!
دادههای بسیاری در اقتصاد ایران وجود دارند که نشان میدهند -علیرغم تمام ادعاها- ایران هیچگاه نتوانسته صادرکننده موفقی باشد. عمده صادرات ما همواره کالای خام بوده و صادرات صنعتی و حتی کشاورزی، سهم ناچیزی از سبد صادراتی ایران داشتهاند.
یک راهحلِ «دمِ دستی» برای افزایش توان صادراتی ایران میتواند حمایتگرایی باشد و این راهحل البته در سالهای اخیر با قدرت اجرایی همراه شده است. دولت بارها و بارها در آییننامهها و بخشنامههای متعدد، از دستگاهها و نهادهای تابعه خود خواسته در صورت وجود کالاهای مشابه در داخل، تولیدات داخلی را بر تولیدات خارجی رجحان بدهند.
با این همه، آنهایی که با اقتصاد جهان آشنا هستند، میدانند که اصرار بر استفاده از تولیدات داخلی در جایی که واقعا تولید داخلی وجود ندارد، نتیجهای به غیر از موقعیتِ کنونی اقتصادی در ایران را به دنبال نخواهد داشت. تولید آناناس در ایران، به دلیل شرایط اقلیمی، بیمعنا است. تاکید بر اینکه بهتر است ما در زمینه تولید آناناس هم به خودکفایی برسیم اما بیمعناتر هم هست، چرا که به بیان فنی و اقتصادی، ایران در این زمینه «مزیت نسبی» ندارد.
ایران صادرات صنعتی چندانی ندارد و این یعنی توانایی تولید کالای قابل رقابت (حتی برای مصرف داخلی) را هم ندارد
این موضوع در مورد برخی کالاهای دیگر هم صدق میکند و با این همه، سالها تبلیغات نادرست، اذهان عمومی ما را به این سمت سوق داده که باید در تولید هر کالایی (اعم از صنعتی یا غیر صنعتی) خودکفا شویم. خودکفایی در تولید کالاهای صنعتی برای ارضای نیازهای داخلی، مادامی که صادرات صنعتی نداریم، به معنی آن است که کالای تولیدی داخلی کیفیتی هم ندارد، چرا که در غیر این صورت مشتری خارجی هم میداشت! اما اینکه از مصرفکننده داخلی بخواهیم کالای بیکیفیت داخلی بخرد و شکیبایی داشته باشد تا صنعت داخلی پا بگیرد، اجحاف در حق مصرفکننده است.
بخواهیم یا نخواهیم، ایران یک صادرکننده عمده مواد خام است
مصرفکننده از خود میپرسد چرا باید کالای ایرانیای بخرد که کیفیت قابل رقابتی با نمونههای مشابه خارجی ندارد و صبر کند تا کیفیت تولید ایرانی به کیفیت تولید خارجیِ مشابه برسد. به عبارت دیگر، دولت به چه مجوزی میتواند شهروندان را مجبور کند برای مدتی نامعلوم، از منفعت شخصیِ «امروزِ» خود به امید منفعتی در «فردا» بگذرند؟
مصرفکننده ایرانی از خود میپرسد چرا باید کالایی را بخرد که کیفیتی کمتر از مشابه خارجیاش دارد؟
چرا ایران نباید در تولید گندم خودکفا شود؟
موضوع حمایتگرایی در مورد کالاهای کشاورزی در کشورِ خشکی مانند ایران مصداق ملموستری هم پیدا میکند. همین چند وقت پیش بود که عیسی کلانتری، رییس تازه سازمان حفاظت محیطزیست، هشدارهای تکاندهندهای راجع به وضعیت آب و نسبت آن با اصرار بر خودکفایی در زمینه کشاورزی در ایران به زبان آورد.
ایرانِ بعد از انقلاب دستکم دو مرتبه جشن خودکفایی در تولید گندم برگزار کرده است و حالا زمزمههایی هم به گوش میرسد که جشن سومی هم در راه است. گندم استراتژیکترین محصول کشاورزی در کشورهایی مانند ایران است، چرا که همچنان قوتِ غالب مردم را شامل میشود. عدم وابستگی به کشورهای دیگر هم یکی از اصول اساسیِ امنیت غذایی و امنیت ملی است و بر این اساس، اصرار بر خودکفایی توجیهپذیر به نظر میرسد.
با این همه، آب کالایی به مراتب استراتژیک تر از گندم است، چرا که واقعا هیچ جایگزین دیگری ندارد. اگر نفت تمام شود میتوان به سراغ انرژیهای نو رفت، اگر گندم تولید نکنیم میتوانیم آن را وارد کنیم اما هیچ طرحی برای واردات گسترده آب از کشورهای دیگر وجود ندارد که صرفه اقتصادی داشته باشد.
اصرار به خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی، یکی از اصلیترین عوامل شکلگیری بحران آب در ایران بوده است
جانِ کلام سخنان کلانتری این بود که ایران نباید بر خودکفایی در زمینه کشاورزی اصرار داشته باشد. ایران نه فقط باید تولید محصولات آببری مانند هندوانه یا برنج را متوقف کند، که اساسا باید به یک واردکننده محصولات کشاورزی هم بدل شود. کشورهای بسیاری واردکننده محصولات کشاورزی هستند و البته امنیت ملی آنها هم خدشهدار نشده است.
تعرفههایی که گرانی میآورند
رییس کنفدراسیون صادرات ایران معتقد است تعرفههای وارداتی در ایران، عملا گرانی به بار میآورند. به عبارت سادهتر، حمایتگرایی در عمل به ضرر تولیدکننده و مصرفکننده داخلی خواهد بود. به گزارش ایسنا، محمد لاهوتی گفت: «کشور ما بالاترین میزان تعرفه را در واردات دارد، یعنی تعرفه موثر واردات کالا حدود ۲۰ درصد است که بالاترین میزان تعرفه واردات در دنیا به حساب میآید.»
وی ادامه داد: «منظور از این سیاست هم حمایت از تولید است؛ یعنی به این ترتیب میخواهند اجازه واردات کالا به کشور داده نشود تا در مقابل واحدهای تولیدی داخل بتوانند فعالیت کنند. با این همه، وقتی به سمت تولید محصول در واحدهای تولیدی میرویم چون بخشی از کالاها وارداتی است و تعرفه ۲۰ درصدی به طور متوسط پرداخت شده است، قیمت تمام شده بالاتر میرود و این باعث میشود قدرت رقابت از دست برود.»
فحوای کلام لاهوتی به طور خلاصه این است: ایران حتی اگر تولیدات صنعتی هم داشته باشد، این تولیدات در بسیاری زمینهها به واردات مواد اولیه از خارج وابستهاند و وضع تعرفه بر واردات، کالای تولید داخل را گرانتر خواهد کرد. به همین دلیل باید با حمایتگرایی مقابله کرد.
به این ترتیب، دولت با وضع تعرفه بر واردات پول خوبی به جیب میزند اما تولیدکننده و مصرفکننده داخلی به اندازه دولت سود نمیبرند. تولیدکننده به دلیل گرانتر تمام شدن کالای تولیدی خود توان رقابت را محصولات مشابه خارجی را از دست میدهد و مصرفکننده هم مجبور است محصول داخلیِ گرانتری را خریداری کند که معلوم نیست به اندازه محصول مشابه خارجی کیفیت داشته باشد یا نه.
نظریه اقتصادی نئوکلاسیک -که میتوانیم آن را بپسندیم یا نپسندیم- میگوید باید به جریان سرمایه اجازه بدهیم به جایی برود که بیشترین استفاده و بالاترین بهرهوری از آن ممکن باشد. این یعنی اگر چینیها کالایی را بهتر و ارزانتر از ایرانیها تولید میکنند، اصرار بر اینکه این کالا در ایران تولید بشود و نه در چین، به هدررفت سرمایه میانجامد.
حمایتگرایی به ضرر اقتصاد ایران است، چرا که وضع تعرفههای واردات و اخذ حق گمرکِ بسیار سنگین (که به عنوان مثال در مورد واردات خودروهای خارجی به ۱۰۰ درصد میرسد) درآمدهای دولت را افزایش میدهد اما همزمان راه دسترسی مصرفکننده به مطلوبیت مورد نظرش را نیز سد میکند.