آمار خشونت و بزهکاری در جامعه از مرز بحران گذشته و به شرایط بسیار اسفناکی رسیده است. هر روز حادثه ای تلخ در یکی از نقاط جغرافیایی کشور رخ می دهد و با وجود فضای مجازی خیلی زود در میان کاربران این فضا منتشر می شود؛ حوادثی که بعضاً مجریان و یا قربانیان آن کودکان و نوجوانانی هستند که هنوز چند سالی از زندگی شان نگذشته است.
به گزارش «تابناک»، کاهش سن بزهکاری و رخ دادن برخی جنایت های هولناک توسط نوجوانانی که در شرایط عادی باید درگیر بازی ها و آموزش های دوران نوجوانی باشند، امروزه به یکی از عجیب ترین پدیده های اجتماعی کشور تبدیل شده و بسیاری از تحلیلگران حوزه های اجتماعی را از توصیف و تفسیر آن ناتوان کرده است.
فروردین ماه سال گذشته بود که «امیرحسین» 16 ساله ، نوجوان اهل ورامین دختر 6 ساله همسایه شان را دزدید و پس از اذیت و آزار جنسی به قتل رساند و با اسید سوزاند؛ حادثه ای که به دلیل تابعیت افغانی مقتول ابعاد بین المللی نیز به خود گرفت و در رسانه های داخلی و خارجی در مورد آن بسیار سخن گفته شد.
در هفته ای که گذشت نیز یک نوجوان 14 ساله در شهرستان هفتگل استان خوزستان دختر 8 ساله همسایه را دزدید و پس از اذیت آزار و سرقت طلاهایش به قتل رساند و در خرابه ای که در مجاورت خانه شان بود، دفن کرد.
هفته جاری نیز 4 نوجوان زیر 20 سال در شهرستان مهاباد یکی از دوستان خود را با پراید به بیرون از شهر بردند و به شکل بسیار هولناکی که قلم از نوشتن آن ناتوان است، با ساطور و چاقو مجروح کردند و پس از 12 ساعت با بنزین به آتش کشیدند.
اینکه چرا بزهکاری و جنایت به صورت کلی در کشور افزایش یافته و چرا سن این جنایت ها کاهش یافته است، مسئله بسیار مهم و حساسی است که «تابناک» برای بررسی علمی آن به سراغ دکتر محسن ایمانی دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه تربیت مدرس رفت و با وی به گفت و گو نشست.
آنچه در ادامه می خوانید، مشروح این گفت و گو است:
-با سلام، شما موافق این حقیقت هستید که سن بزهکاری در کشور ما کاهش یافته است؟
با کلیات مسئله ای که مطرح کردید موافقم و واقعیت این است که در کشور ما سن بزهکاری به شدت کاهش یافته است، اما این مسئله را نباید به صورت کلی دید و برای تبیین دلایل وقوعش به یک نگاه جزئی و دقیق نیاز است.
-برای بررسی جزئی این آسیب نگران کننده اجازه بدهید از شما در مورد نقش خانواده ها در بروز یا توقف آن سئوال کنم؟
مسئله کنترل خانواده و مدیریت صحیح محیط خانه از جمله مهم ترین مواردی است که در رابطه با چرایی کاهش سن بزهکاری در کشور باید به آن توجه کرد. در شرایط کنونی جامعه به گونه ای شده است که والدین بیش از اندازه درگیر مشکلات اقتصادی و اجتماعی هستند و چون خود نمی توانند وقت زیادی را در کنار فرزندان خود بگذرانند، تلاش می کنند به اشکال مختلف و بعضاً نامتعارف وقت فرزندان خود را پر کنند؛ موضوعی که کنترل والدین بر فرزندشان را کاهش می دهد و از یک سو آنها را در معرض آموزه های ناصحیح و از سویی در معرض تهدیدهای جدی قرار می دهد.
-حداقل در دو مورد از جنایت های هولناکی که نوجوانان کشور رقم زدند، یعنی قتل ستایش و ملیکا، هر دو قاتل به تأثیر پذیری از فضای مجازی اشاره کردند. شما این مسئله را چگونه می بینید؟
فضای مجازی یکی از مهم ترین موضوعاتی است که در دوران کنونی کودکان و نوجوانان را به شدت درگیر خود کرده است. والدین با تصور اینکه فرزندشان در شرایط امنی قرار دارد و مورد سوء قصد از سوی کسی قرار نمی گیرد او را در این فضا رها می کنند. این در حالی است که همین فضای مجازی با تنوع و گستردگی فراوانی که دارد به شدت می تواند آثار منفی به بار آورد و آموزه های نامناسب و خطرناکی را به کودکان و نوجوانان انتقال دهد.
البته در مورد فضای مجازی نباید این موضوع را منکر شویم که این فضا دارای محاسن و فرصت های مغتنمی نیز هست که نباید از آن چشم پوشید. بسیاری از مجلات و کتاب های علمی و معتبر در فضای مجازی قابل دسترسی است که کودکان و نوجوانان می توانند از آنها استفاده مفید داشته باشند.
-همانطور که اشاره کردید، در زمان حاضر والدین به ناچار کنترل خود را در مورد کودکان و نوجوانان کاهش داده اند. اگر نظارت کنترل در حد قابل قبول باقی بماند، چه محاسنی خواهد داشت؟
متأسفانه درگیری های اقتصادی والدین یکی دیگر از مسائل مهم است که از آنها اجازه تربیت صحیح فرزند و گذراندن اوقات بیشتر با آنها را گرفته است. این مسئله هم کودکان را در معرض آسیب قرار داده است و هم بسیاری از آموزه های ناپسند را متوجه آنها کرده است.
قطعاً نظارت و کنترل والدین بر کنش های فرزندان محاسن زیادی دارد، اما حداقل حسن کنترل کودکان و نوجوانان این است که می توان ابعاد شخصیتی آن ها را مورد ارزیابی قرار داد و احتمال هایی که در مورد برخی مشکلات نظیر تکانه های بدون فکر و هوش هیجانی در آنها وجود دارد شناسایی کرد؛ موضوعاتی که قابل مدیریت و آموزش است و البته در صورت بی توجهی می تواند به مشکلات بزرگی تبدیل شود.
به نظر من والدین در شرایط کنونی که آسیب های فراوانی تحت تأثیر زندگی های هسته ای و فضاهای بسته مجازی کودکان و نوجوانان را تهدید می کند، باید به دنبال فراهم سازی تفریح های سالم برای فرزندان خود باشند؛ تفریحاتی که الزاماً در فضای مجازی و رایانه خلاصه نمی شود، اما فشارهای زندگی چنین موضوعی را دامن زده است.
-اجازه بدهید به موضوع آموزش و پرورش و نقش آن در کاهش آسیب های اجتماعی و جلوگیری از کاهش سن بزهکاری اشاره کنیم. به نظر شما آموزش و پرورش رسالت خود را در این فضا به خوبی انجام می دهد؟
در مورد نقش آموزش و پرورش در کاهش آمار بزهکاری باید به این مسئله دقت کنیم که بر اساس مطالعات و بررسی های انجام شده، بیش از 75 درصد اوقات فرزندان در خانواده سپری می شود و تعطیلات تابستانی، آخر هفته و شبانه آنقدر زیاد است که بیشترین وقت فرزندان با خانواده است. از سویی نیز مدارس به دلیل رسالتی که در آموزش مفاهیم و دروسی مثل ریاضی، فیزیک، فارسی و... دارند، فرصت چندانی برای مسائل اخلاقی و پرورشی باقی ندارند.
البته منکر این موضوع نیستیم که در مدارس می توان تأکید بیشتری به مسائل پرورشی و اخلاقی کرد و تا حدود زیادی دانش آموزان را از زیر فشار دروس حفظی و خشک خارج کرد. نوجوانان ما بعضاً استعدادهایی دارند که در مدارس می توان آنها را مورد شناسایی قرار داد و آنها را پرورش داد.
-مسائل اعتقادی و دینی را چگونه می بینید؟ فکر نمی کنید جامعه کنونی ما به نسبت دهه های گذشته از تعالیم دینی فاصله گرفته و این موضوع در بروز چنین حوادثی موثر بوده است؟
یکی از انتقادهای اصلی به فضای کنونی خانواده ها فاصله گرفتن آنها از مسائل دینی و مذهبی است. در مطالعاتی که داشته ام، به شخصه دیده ام فرزندانی که با مباحث دینی و اخلاقی ارتباط دارند، کم تر در معرض خطر هستند. در دوران حاضر رفت و آمد برخی خانواده های جوان به مساجد و مراکز دینی کم تر شده است و تحت همین عامل فرزندان آنها نیز کم تر در معرض آموزه های دینی هستند؛ موضوعی که به نظر من در افزایش گرایش آنها به بزهکاری موثر است.
شاید شما در نقد این ادعای من مثالی بیاورید که یک نوجوان منتسب به والدین مذهبی دچار قتل یا جرم دیگری شده باشد، اما باید به این نکته توجه کنیم که مجرمان در کل به دو دسته اتفاقی و حرفه ای تقسیم می شوند.
برخی مجرمان در اثر یک اتفاق و مورد خاص دچار مشکل شده اند که حساب این افراد با مجرمان حرفه ای متفاوت است. برای مثال ممکن است نوجوانی در هنگام رانندگی با اتومبیل پدر در شرایطی که گواهینامه ندارد مرتکب قتلی شود که این مسئله نمی تواند در دسته مجرمان حرفه ای تعریف شود.
-شما نقش شبکه های ماهواره ای و تلفیق فرهنگ ایرانی اسلامی با فرهنگ غربی را کاهش سن بزکاری و در کل افزایش آسیب های اجتماعی چگونه می بینید؟
شبکه های ماهواره ای و فرهنگ غیر بومی وارد شده به کشور را نیز نمی توان در این فضا بی تأثیر دانست. تحت تأثیر افزایش استفاده از شبکه های مجازی و ماهواره ای بسیاری از آموزه های غربی وارد فرهنگ داخلی شده است و کودکان و نوجوانان را در معرض آموزه هایی قرار داده که پیشتر وجود نداشت. اصطلاحاً می گوییم جا به جایی فرهنگی در کشور رخ داده است؛ اتفاقی که حتی خود والدین هم در مصداق هایی مثل آرایش مو و لباس از آن تبعیت می کنند.
-در دنیای غرب و کشورهایی که تعالیم دینی در آنها وجود ندارد و در حقیقت منبع تغییر فرهنگ ایرانی هستند، برای برخورد با چنین آسیب هایی چه می کنند؟
کشورهای اروپایی و آمریکا هم این نگرانی ها را دارند و به شدت در این فضا برای مراقبت از کودکان و نوجوانان خود فعال هستند. در این کشورها صراحتاً به فرزندان مسائلی تحت عنوان خویشتن بانی آموزش داده می شود و به آنها گفته می شود که چه کسانی حق دارند آنها را نوازش کنند، چه کسانی حق دارد آنها را ببوسند و... . ضمن اینکه در این کشورها شماره تلفنی تحت عنوان بحران وجود دارد و در صورتی که برای یک کودک یا نوجوان اتفاقی بیافتد، نهادهای مسئول به سرعت وارد عمل می شوند.
-شما برای برون رفت از چنین آسیب های نگران کننده ای چه پیشنهادی می دهید؟
به نظر می رسد ما باید نحوه صحیح تصمیم گیری را به کودکانمان آموزش دهیم. به فرهنگ بومی کشور تأکید کنیم و مراقب فرهنگ های خارجی وارد شده باشیم. والدین باید رابطه خود را با فرزندانشان تقویت کنند و تحت هیچ شرایطی نباید فرزندشان را از خود برانند. والدین باید برای فرزندشان نقش پناه را داشته باشند.
در مدارس باید آموزش های کاربردی و مهارتی بیشتری به دانش آموزان متناسب با علاقه و استعداد آنها داده شود. در مدارس فقط نباید روی ذهن دانش آموزان کار کنیم و تلاش ما باید این باشد با آموزش مهارت های کاربردی به آنها ضمن آماده سازی کودکان و نوجوانان برای ورود به جامعه و بازار کار خلاهای زمانی آنها را به شکل صحیح پر کنیم؛ اتفاقی که اکنون دیده نمی شود و در مدارس صرفاً دانش آموزان را خسته می کنند.
کنترل های اجتماعی و ابزارهای موجود در این فضا را باید تقویت کنیم و به کودکان و نوجوانان نحوه تماس سریع و راحت با نهادهای حمایتی را آموزش دهیم. توصیه من به خانواده ها این است حتماً برای یک بار هم که شده به کانون اصلاح و تربیت های کشور مراجعه کنند و از نزدیک شرایط کودکان و نوجوانانی که دچار مشکل شدند را مشاهده کنند؛ موضوعی که می تواند جنبه آموزشی داشته باشد و سبب شود آنها برخی نکات را در مورد فرزندان خود بیشتر رعایت کنند.