لازم الاجرا بودن نظر شورای نگهبان درباره «سپنتا نیکنام»، اظهارات سخنگوی دولت درباره گرا به دشمنان، دادگاه غیرعلنی بقایی و عدم حضور احمدی نژاد در آن، ماجرای دیوارکشی بین مجلس و مردم، عذرخواهی قرائتی از آقای دوربینی و یادداشت هایی پیرامون آن، کمک ۱۰ میلیارد ریالی رهبر انقلاب به آوارگان مسلمان میانمار، آزادی رقه و تحلیل هایی درباره آینده بازرانی در کنار تحلیل هایی درباره آینده برجام از محورهایی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۶ مهرماه در حالی بر پیشخوان مطبوعات کشور قرار گرفت که بر خلاف روزهای گذشته تیترها و تصاویر صفحات نخست آنها نسبت به روزهای قبل که متأثر از سخنرانی ضدایرانی ترامپ و واکنشها به آن بود از تنوع بیشتری برخوردار است. «چرا به دشمنان گرای خزانه را میدهید؟» این جمله محمدباقر نوبخت در نشست خبری روز گذشته سخنگوی دولت در تعدادی از روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفت. آرمان امروز که روزنامهای نزدیک به دولت محسوب میشود عکس و تیتر یک صفحه نخستش را به همین جمله سخنگوی دولت اختصاص داد. با وجود این، چند روزنامه منتقد دولت از جمله افکار، کیهان و وطن امروز نیز از همین جمله نوبخت برای انتقاد از دولت استفاده کردند.
وطن امروز در گزارشی با تیتر «کی بود کی بود» انتقاد نوبخت از کسانی که گرای وضعیت مالی کشور را به بیگانگان میدهند، متوجه خود دولت دانست و افکار با تیتر بزرگ «خودزنی در پاستور نوشت» به رغم اظهارات مکرر روحانی مبنی بر خالی بودن خزانه نوبخت گفت: چرا برخی گرا میدهند منابع مالی کم داریم؟
انتقاد رئیس کمیته امداد از سیاستهای اقتصادی دولت و توصیه او مبنی بر قطع یارانهها نیز در چندین روزنامه از جمله اعتماد و جهان صنعت قرار گرفت. اعتماد تیتر نخست خود را این جمله از فتاح انتخاب کرد که گفته است: «مسئولیت قطع یارانهها را میپذیرم» و جهان صنعت نیز به نقل از رئیس کمیته امداد عنوان «بساط یارانه را جمع کنید» تیتر اول خود انتخاب کرده است.
در ادامه تعدادی از گزارش ها، یادداشتها و سرمقالههای برگزیده روزنامههای امروز در موضوعات مختلف را مرور میکنیم.
تاوانی که آقای بارزانی باید بدهد
بهروز بهزادی روزنامهنگار در سرمقاله امروز اعتماد با عنوان «تاوانی که آقای بارزانی باید بدهد» تحولات اخیر شمال عراق را موضوع قرار داد و نوشت: گزارشهای رسیده از عراق نشان میدهد نیروهای عراقی دیروز و امروز حاکمیت دولت مرکزی عراق را بر دو شهر کرکوک و سنجار اعمال کردند.
گسیل نیروهای عراقی به این مناطق در حالی صورت میگیرد که بعد از همهپرسی استقلال کردستان، مسعود بارزانی، رییس اقلیم کردستان عراق گفته بود نمیخواهد بر سر مسأله استقلال کردستان وارد درگیری نظامی شود؛ اما در عین حال با کسانی که بخواهند با زور اسلحه بر سر کرکوک بجنگند، مقابله خواهد شد.
ورود نیروهای دولت مرکزی به کرکوک و سنجار و عقبنشینی نیروهای پیشمرگه نشان از آن دارد که مسعود بارزانی با اشتباه محاسباتی خود و اصرار بر همهپرسی استقلال کردستان عراق شرایطی را بر منطقه تحمیل کرد که جز شدت عمل نیروهای مرکزی عراق و بسته شدن مرزهای ایران و ترکیه بر روی اقلیم چارهای برای مخالفان این همهپرسی که فقط از طرف تلآویو حمایت میشد و حتی امریکا هم با آن مخالف بود، نمانده بود.
این همهپرسی و تبلیغاتی که در کنار آن شد، بیش از همه بر کردهای عراقی آسیب وارد آورد که امروز باید هزینه جاهطلبیهای مسعود بارزانی را بدهند.
به هر حال اگر قرار باشد برای وضع موجود که میتوانست با هزینههای بیشتری ادامه یابد متهمی پیدا کنیم، این متهم آقای مسعود بارزانی، رییس اقلیم کردستان عراق است.
اینکه دولت مرکزی عراق با آقای بارزانی چگونه رفتار خواهد کرد؟ آیا او برکنار و محاکمه خواهد شد؟ پرسشهایی است که پاسخ آن در آینده روشن خواهد شد، ولی عجالتا در شرایطی که ایران مرزهای خود را با اقلیم بسته است، جمهوری اسلامی ایران میتواند بازگشایی آن را منوط به شرایطی کند که از جمله آنها میتوان به قطع شدن کامل حمایتهای مادی و معنوی اقلیم به گروهکهای پژاک و حزب دموکرات اشاره کرد. گرچه دولت ایران بارها به رئیس اقلیم در این زمینه اعتراض کرده بود ولی آنان با اعلام رسمی اینکه حمایتی از این گروهکها نمیکنند غیرمستقیم بر حمایت از آنها ادامه میدادند.
تقصیر آقای قرائتی نیست!
سیاست روز یادداشت محمدرضا زائری در باره ماجرای برخورد آقای قرائتی با آقای دوربینی را در شماره امروزش منتشر کرده که در آن نوشته است: سالها پیش به دیدار مدیر وقت شبکه یک سیما رفتم تا درباره برنامه ارزشمند و افتخارآمیز "درسهایی از قرآن" صحبت کنم. به ایشان گفتم این برنامه راسالها پیش به دیدار مدیر وقت شبکه یک سیما رفتم تا درباره برنامه ارزشمند و افتخارآمیز "درسهایی از قرآن" صحبت کنم. به ایشان گفتم این برنامه را در اوج پایان دهید و الگوی تازهای در تناسب با مخاطبان جدید و روزگار نو به جای جناب آقای قرائتی معرفی کنید. این مدیر محترم بدون آن که سخن من را درک کند به تاکتیکی متوسل شد که معمولا برای بستن دهان دیگران استفاده میشود و چیزی گفت که جلسه را پایان داد!
امروز که جناب آقای قرائتی در پخش مستقیم برنامه تلویزیونی عطر عاشقی ناراحت شده و برخورد تند و غیرقابل توجیه و نادرستی با یکی از حضار کردهاند به یاد آن داستان افتادم و روزهای اوج برنامه تلویزیونی ایشان.
اکنون همه به آقای قرائتی اعتراض میکنند و گاه حتى آزردگیها و عقدههای متراکم شده این سالها از روحانیت را بر سر ایشان فریاد میکنند.
اما فراموش نکنیم این مرد الگوی پرافتخار رسانه ملی در برنامههای دینی است که دهها سال به گردن همه ما حق دارد. این مرد کسی است که هرگز وسوسه نشد تا به مجلس و وزارت و ریاست مشغول شود و به برخی از مسایل دیگران آلوده نشد. این مرد کسی است که سالها بر خلاف همه آخوندها مردم را خنداند و به شادی حلال فکر کرد. این مرد کسی است که تا دیروز همه برای عکس گرفتن با او توی صف میایستادند. هرگز نوجوانی ارمنی را فراموش نمیکنم که فوتبال بچههای کوچه را رها کرد تا برود و برنامه آقای قرائتی را ببیند!
البته سن و سال که بالا برود حوصله آدم کمتر میشود. در پخش مستقیم هم اقتضائات و شرایطی است که آقای قرائتی به آن عادت ندارد. در همین ویدئو هم ایشان میگوید دوربین را نگه دارید! یعنی کاملا واضح است که ایشان تصور میکرده در یک برنامه ضبطی سخنرانی میکند!
آقای قرائتی مقصر نیست! ایراد از ما و رسانه ملی و فضای عمومی کشور است که یک ظرفیت را به جای حرمت نهادن و قدردانستن چنان میچلانیم و به آخر میرسانیم که این سرنوشت را پیدا کند!
اشکال از مدیران محترم رسانه ملی در آن سالهاست که برنامه زیبا و خاطرهانگیز آقای قرائتی را در اوج پایان ندادند و مثل خیلی موضوعات دیگر بدون مدیریت ى. تدبیر رهایش کردند!
مهم نیست که جناب آقای قرائتی چگونه عذرخواهی کند و چگونه به این موضوع خاتمه دهد. مهم این است که با ناشیگری ما یک سرمایه ملی چنین زخم و آسیب دیده و البته همه آن مدیران هم خود را کنار کشیدهاند تا این پیرمرد محترم تک و تنها وسط این میدان بماند!
این بلایی است که سیستم بیمار و معیوب ما بر سر امامان جمعهای میآورد که تپق میزنند، بر سر وزیرانی میآورد که توی جلسات رسمی مشغول چرت هستند، بر سر آیتاللههایی میآورد که به جای ابراز هوشیاری و اقتدار، تصویری منفعلانه و ضعیف به افکار عمومی منتقل میکنند!
تقصیر ماست که هوشمندی توقف در اوج را نداریم!
چند سؤال درباره گفتههای بابک زنجانی
غلامعلی ریاحی وکیل دادگستری در آرمان امروز با اشاره به نقل قولی منتشر شده از بابک زنجانی مبنی بر اینکه «پول دارم و نمیدهم» نوشت: در مطبوعات از قول قاضی مقیسه نقل شد: «بابک زنجانی گفت: پول دارم و یک ریال هم نمیدهم.» پرونده بابک زنجانی را از طریق مطبوعات پیگیری میکنم. در این پرونده ابتدا سهنفر حکم اعدام گرفتند. بعدا حکم اعدام بابک قطعی شد و دو نفر دیگر بعد از نقض دیوانعالی کشور درحال محاکمه هستند. بارها گفته شده است که پرونده برای افراد دیگری مفتوح است و در جریان مدافعات وکلا و متهمان نام حداقل چهار تن از کارگزاران ارشد دولتسابق به میان آمد، ولی اقدام خاص قضائی در مورد آنان رسانهای نشده تا امثال نگارنده آگاهی پیدا کند.
اظهارات فوق را قاضی پرونده نقل کرده است و از چند جهت جای تامل دارد. حفظ جان، واجبترین تکلیفی است که هر انسانی برعهده دارد. مال، زن، فرزند، پدر و مادر هیچیک با جان آدمی قابل مقایسه نیست. بابک چرا چنین میگوید؟ و در چه حالتی میگوید؟ آیا طول مدت بازداشت و حالت بلاتکلیفی او را وادار کرده است تا بهاصطلاح به سیم آخر بزند و اعدام خودش را جلو بیندازد؟ این نوع اظهارات هر شنوندهای را وامیدارد در مجموع نسبت به او نظر منفیتری پیدا کند. او متهم است چندهزارمیلیارد تومان ثروت کشور را به یغما برده؛ حالا هم آنگونه که قاضی میگوید «العُهدةُ علیَ الرّاوی» با گردنکشی حتی زیرتیغ اعدام میگوید که یکریال هم پس نمیدهم و نفرت ۸۰ میلیون ایرانی را نسبت به خود برمیانگیزد و این رفتار با قاعده عقلی حب جان و حفظ آن در تعارض است. زنجانی چرا باید پول را بر جان خودش مقدم بدارد؟ آیا پول واقعا در کنترل و تحتفرمان اوست؟ یا دیگران تحتعنوان شریک یا وکیل بر این ثروت چنگ انداختهاند و حالا هم با وعده و وعید زمان زندانیبودن بابک و بلاتکلیفی او را طولانی میکنند تا به ستوه بیاید و گفتار و رفتاری از خود بروز بدهد که با دست خودش اعدامش را پیش بیندازد و آنان که بر ثروت او سلطه یافتهاند و یا از اول این پولها در اختیارشان بوده و بابک فقط بازیگر روی صحنه و ویترین و رخ سناریو مجرمانه بوده، به هدف خود برسند. اظهاراتی از این دست افکارعمومی را علیه بابک بهشدت منفی میکند و مردم کوچه و بازار بیش از نفرت برحقی که نسبت به اعمال مجرمانه، آنهم در این سطح دارند، بیش از پیش برانگیخته میشوند و فضای جامعه اجرای سریعتر حکم اعدام را مطالبه میکند.
نگارنده از جزئیات پرونده بیخبر است، اما آیا نمیتوان تصور کرد که علاوه بر مسئولان رسمی دستگاههای ذیربط ممکن است گروهی هم باشند که بهعنوان افراد موثر در سایه، بهصورت ظاهری دوستی و حمایت خود را از بابک ابراز میکنند، وعده و وعید پول میدهند و این وعدهها را اجرا نمیکنند تا به هدف خود برسند؛ یعنی اعدام بابک؟ اعدام مجازاتی است که قابلجبران نیست. اگر فرض بالا درست باشد، یعنی عدهای منتظر اجرای حکم باشند، با اجرای حکم برای همیشه خیالشان آسوده میشود و هرگز این وجوه به خزانه برنمیگردد. وانگهی اگر قرار است که بابک شریک یا معاون جرمی داشته باشد (پروندههای مفتوح) و محاکمهای برای آنان برگزار شود، دیگر او زنده نخواهد بود که در آن دور از محاکمات از اطلاعاتش استفاده شود. این پرونده با پرونده فساد بانکی تفاوتهایی دارد. متهم آن پرونده هرچه گرفته بود، در داخل بود. ولی وجوه پرونده فساد نفتی به خارج انتقال پیدا کرده و کل دارایی داخل کشور متهم یکپنجم رقم مورد ادعای کیفرخواست و وزارت نفت را هم پوشش نمیدهد. این ملاحظات تیزبینی خاصی را میطلبد. مبادا افراد سایه و پیرامونیان بابک در داخل یا خارج از کشور مقاصد سوء خود را بر روند عادی و فرازونشیبهای این پرونده تحمیل کرده و بهره خود را بجویند.
آینده برجام و ایران با اروپا چه بکند؟
محمد سعید احدیان در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه خراسان پیشنهادهایی برای دوره پس از اظهارات اخیر ترامپ و فضای ایجاد شده درباره برجام مطرح کرد و نوشت: ایران در قبال این بدعهدی آشکار چه باید بکند؟ پاسخ به این سوال کمی پیچیده است. چون همان گونه که پیش از این مبسوط توضیح داده شده بود، اگر رهاورد این ماجرا شکاف بین اروپا و آمریکا در قبال ایران باشد، ما از کل فرایند، نتیجه بسیار خوبی گرفته ایم، اما از طرف دیگر اگر بخواهیم به امید این شکاف، صرفا به صورت یک طرفه تعهدات خود را در برجام رعایت کنیم، اما از منافع برجام بهره کامل نبریم، دچار خسارت محض میشویم. پس چه باید کرد؟ آیا باید از برجام یک طرفه خارج شویم یا همچنان به مسیر یک طرفه فعلی ادامه دهیم؟
برای جواب به این پرسش باید دو احتمال تصویب شدن یا نشدن طرح دولت در کنگره را بررسی کنیم. احتمال اول این که کنگره طرح دولت آمریکا را تصویب کند. تصویب این طرح به معنای بیرون آمدن رسمی و حقوقی از برجام است. در این صورت آمریکا مقصر لغو برجام محسوب میشود و ایران بلافاصله میتواند همه اقدامات داوطلبانه خود را کنار بگذارد و بهترین کار این است که اجرانشدن پروتکل الحاقی، اعلام رسمی پایان نظارتهای فراپروتکلی و حرکت صرفا در چارچوب ان پی تی را اعلام کند و فعالیتهای صلح آمیز خود را شتاب بیشتری دهد و در کنار این اقدامات که در چارچوب فعالیتهای صلح آمیز هستهای محسوب میشود، در تفاهمی کلی با اروپا (نه قراردادی جدید) در قبال ادامه توقف تحریمها توسط اروپا، فعالیت هایی که در چارچوب تولید سلاح هستهای برداشت میشود مانند غنی سازی ۲۰ درصدی بیش از نیاز و... را آغاز نکند. در این صورت با شکافی که بین اروپا و آمریکا روی داده است، تحریمها به زمان قبل از برجام بر نمیگردد و تحریمهای آمریکا نیز در عین حالی که بر اقتصاد ایران قطعا تاثیرگذاراست، نمیتواند مسیر تعاملات اقتصادی ایران با دنیا را به طور کامل ببندد.
حرکت پیش دستانه خروج از برجام قبل از تصمیم کنگره، چندان منطقی به نظر نمیرسد، اما باید توجه کنیم که احتمال رای آوردن طرح دولت آمریکا در کنگره به این دلیل که نیاز به ۶۰ رای دارد و جمهوری خواهان فقط ۵۲ رای دارند، چندان زیاد نیست بنابراین منطقی نیست این مدت را صرفا به اعتراض و انتظار بگذرانیم بلکه باید فرصت ایجاد شده مبنی بر اجماع جهانی علیه موضع دولت ترامپ را غنیمت بشماریم. ترامپ بهترین فرصت را به ما داد که اروپا را به صورت رسمی تحت فشار بگذاریم تا عافیت طلبی را کنار بگذارد و حاضر شود برای رفع تحریمها هزینه بپردازد. ایران باید اروپا را تهدید کند حال که آمریکا با فضاسازی رسانهای برجام را نقض کرده است و اجازه بهره برداری از منافع برجام را به ایران نمیدهد، تهران در صورتی در برابر نقض آمریکا مقابله به مثل نمیکند و تعهدات هستهای خود را اجرا میکند که اروپا از ظرفیتهای خود استفاده کند و با تضمینهای لازم به بنگاههای بزرگ اقتصادی اروپا، چند قرارداد بزرگ را به مرحله عمل برساند تا از تاثیرات نمادین آن، رفع تحریمها و برجام تقویت شود.
پیگیری این پیشنهاد چند فایده دارد؛ اول این که ایران از انفعال دیپلماتیک فعلی درمی آید و ابتکار عمل را به دست میگیرد و با در آمدن از موضع انفعال آب پاکی را روی دست همه کشورهایی میریزد که فکر میکنند میتوانند با فشار بیشتر ما را به مذاکره بر سر منافع کلان ملی خود در تقویت قدرت دفاعی مجبور کنند. دوم این که این پیشنهاد به خصوص در شرایط فعلی به اندازه کافی منطق شفافی دارد و اجرایی شدن آن نیز توسط اروپا کاملا شدنی است وسنگ بزرگی محسوب نمیشود. سوم این که در صورت موافقت نکردن اروپا، روشن میشود که نمیتوان چندان روی اروپای پس از لغو احتمالی برجام حساب کرد بنابراین میتوان برای سناریوی بدون همراهی اروپا برنامه ریزی کرد. چهارم این که عملیاتی شدن این قراردادها تاثیر نمادین بسیار زیادی بر رفع عملی تحریمها میگذارد و به اقتصاد دنیا این پیام را صادر میکند که راهبرد اروپا مقابله با زیاده خواهیهای ترامپ و آمریکاست و بهترین پادزهر برای سم فضاسازی آمریکا علیه رفع تحریمها محسوب میشود و پنجم این که برای حاکمیت آمریکا روشن میکند که هزینه زیاده خواهیها سنگین خواهد بودو آنها را سوق میدهد به این که نگاه خود را در اجرای کامل برجام تغییر دهند.
استفساریهای برای «سپنتا»
ابتکار در گزارشی ضمن اعلام این خبر که نمایندگان مجلس در واکنش به تعلیق عضو شورای شهر یزد وارد عمل میشوند، نوشت: روز گذشته بهرام پارسایی، عضو هیات مرکزی نظارت بر انتخابات شوراهای شهر و روستا با بیان اینکه «از نظر این هیات حضور سپنتا نیکنام، عضو زرتشتی شورای شهر یزد در این شورا منع قانونی ندارد» از احتمال طرح استفساریهای در مجلس برای حل مشکل عضو زرتشتی شورای شهر یزد خبر داد.» همچنین این نماینده اصلاح طلب مجلس با بیان اینکه در زمان بررسی صلاحیت کاندیداهای انتخابات شوراها، سپنتا نیکنام با تایید هیات مرکزی نظارت بر انتخابات شورای شهر توانست در انتخابات شرکت کند، درگفت وگو با «ابتکار» تصریح کرد: «از نظر هیأت مرکزی منعی برای حضور اقلیتهای دینی در شوراهای شهر و روستا وجود ندارد. این قانون چندین سال پیش تصویب شده و چند دوره انتخابات شوراها براساس آن برگزار شده است.» پارسایی با تاکید بر اینکه «در قانون شرایط ثبت نام کنندگان و صلاحیت افراد تعیین شده است و طبق همان ضوابط هیاتهای نظارت در استان و مرکز، افراد واجد شرایط را تایید کردهاند و هیاتهای اجرایی و نظارت این افراد را تایید کردهاند، افزود: «مردم هم طبق همان ضوابط در انتخابات شرکت کرده و به افراد تایید شده رای داده اند. آقای سپنتا نیکنام از طرف مردم رای لازم برای حضور در شورای شهر یزد به دست آورده است و باید به این انتخاب و نظر مردم احترام گذاشت.» بهانهای که دیوان عدالت اداری با استناد به آن جلوی فعالیت عضو شورای شهر یزد را هرچند به صورت موقت، گرفته است دلیل غیر قانونی و غیرمنطقی است که پارسایی نسبت به آن انتقاداتی را بیان میکند.
او با استناد به ماده ۲۶ قانون اساسی میگوید: «پس از تعریف قانونی ماده ۲۶ در تبصره یک برای اقلیتهای مذهبی توضیحاتی اضافه شده است و در آن تبصره توضیح داده شده است که التزام آنها به دین خودشان کفایت میکند و التزام به دین اسلام شرط نیست. مسئلهای که در حکم دیوان عدالت اداری نادیده گرفته شده است.» بنابراین طبق قانون اساسی هرگونه تغییر، اصلاح، حذف یا اضافه کردن بندی قانونی باید توسط مجلس شورای اسلامی انجام شود و هیچ نهاد دیگری اجازه انجام این کار را ندارد. موضوعی که با اعتراض این عضو هیات مرکزی نظارت بر انتخابات شوراهای شهر و روستا مواجه شده است. پارسایی دراین رابطه معتقد است: «این قانون چندین سال پیش در مجلس شورای اسلامی به تصویب نمایندگان رسیده است و چند دوره انتخابات شوراها براساس آن برگزار شده است؛ بنابراین اگر قانون نیاز به اصلاح داشته باشد، مجلس باید برای اصلاح آن ورود کند و مرجع دیگری نمیتواند در قوانین مصوب مجلس که به تایید شورای نگهبان هم رسیده است، دخل و تصرفی داشته باشد. دیوان عدالت اداری هم برای صدور حکم در مورد سپنتا نیکنام باید به مصوبات مجلس استناد میکرد. چرا که هیچ مستندی برای جلوگیری از حضور اقلیتهای دینی در شوراهای شهر وجود ندارد.» پارسایی اعتقاد دارد که این عضو اقلیت شورای شهر یزد باید در دادگاه تجدیدنظر به تبصره یک ماده ۲۶ قانون اساسی استناد کند و اگر باز هم این امر محقق نشد، مجلس درباره آن ورود میکند و ناچارا درباره این قانون در صحن علنی مجلس استفساریه میگیرد.»
نکته قابل توجه اینکه با توجه به حساسیت بالای مجلس درباره اقلیتهای مذهبی قطعا نمایندگان به این طرح استفساریه رای خواهد داد. موضوعی که مورد تاکید پارسایی قرار گرفته است و میگوید: «البته این امر نیاز به هوش و ذکاوت و درایت بیشتری دارد و وقتی فردی این شرایط را طی کرد و مردم منطقه اش به او اعتماد کردند و به او رای دادند، بهتر است ما هم به رای و نظرمردم و انتخابشان اعتماد کنیم و احترام بگذاریم.» گفتنی است؛ تعلیق عضو زرتشتی شورای شهر یزد پس از آن صورت گرفت که شورای نگهبان عضویت اعضای غیرمسلمان در مناطقی که اکثریت با شهروندان مسلمان است را ممنوع اعلام کرده است. مسألهای که از نظر پارسایی در شرایطی که کشور نیاز به اتحاد و انسجام و وحدت ملی بیشتری در برابر تهدیدات خارجی دارد نباید با پرداختن به این مبحث حاشیهای آن را در متن توجه قرار دهیم.
گفتنی است، سپنتا نیکنام، در دوره چهارم شورای شهر یزد عضو این شورا بوده است و با توجه به جمعیت حدود ۶ هزار نفری زرتشتیان یزد، بخش قابل توجهی از مسلمانان این شهر در انتخابات به او رأی داده اند؛ بنابراین باید طبق قانون به رای و انتخاب مردم احترام گذاشت و اجازه نداد همان اتفاقی که در انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی برای منتخب سوم مردم اصفهان افتاد بار دیگر و به شکلی دیگر به دلیل اقلیت مذهبی بودن برای این عضو شورای شهر یزد تکرار شود