دریاچه ارومیه، مصداق مرغ عروسی و عزاست. در همان روزی که نمادی میشود نزد دولت برای تفاخر فعالیتهایش در راستای احیای آن، میتوان نقدهای تند و تیزی را هم شنید از بدتر شدن اوضاعش. در همان ایامی که رد بهبودش را در ترازهای بالارفته آب میتوان دید، حرفهای نمایندگان شهر ارومیه را هم میشود شنید که از سونامی نمک حرف میزنند. به نظر میرسد دریاچه ارومیه به شرایط مطلوب نرسد؛ زیرا خیلیها قصد دارند با نام و شرایط آن به اهداف سیاسی برسند.
به گزارش جام جم، وقتی دولت یازدهم اولین مصوبه خود را در هیات وزیران به موضوع احیای دریاچه ارومیه اختصاص داد، دوستداران محیط زیست و افکار عمومی از عزم جدی دولت در احیای این پارک ملی خشنود بودند؛ اما این روند به همین منوال ادامه نیافت تا آرام آرام صدای اعتراضها به گوش برسد.
حسن روحانی، تثبیت دریاچه ارومیه را یکی از افتخارات مهم دولت یازدهم و یک الگوی مهم زیستمحیطی برای منطقه و جهان دانست و معصومه ابتکار، رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست دولت یازدهم را منجی دریاچه ارومیه نامید. تشکیل کارگروههای مختلف و راهاندازی ستاد احیا هم انتظارات را بالا برد تا حالا که حدود 4 سال از آن وعدهها گذشته و دریاچه ارومیه همچنان وضعیت ناپایداری دارد.
سونامی نمک در راه است
آنچه واضح است اینکه وضعیت کنونی دریاچه فقط مربوط به دولت فعلی نیست. روند نزولی این دریاچه از سالها پیش آغاز شده و به نظر میرسد وضعیت روشنی هم در آینده نخواهد داشت.
روحالله حضرتپور طلاتپه، نماینده مردم ارومیه در مجلس به جامجم میگوید: چه دنبال مقصر باشیم چه بیتفاوت در یافتن آن، مشخص است بیتوجهی به دریاچه ارومیه، سونامی نمک را برای اهالی این منطقه به دنبال دارد.
او از وعدههای رئیسجمهور در احیای دریاچه هم گلایه دارد. این نماینده مجلس میگوید: ما انتظار داشتیم، در بودجه سال 96 ردیف بودجه مناسبی برای احیای دریاچه ارومیه در نظر گرفته میشود، اما متاسفانه این مهم با توجه به شرایط بحرانی دریاچه ارومیه عملیاتی نشده و از همین رو باید مسئولان ذی ربط، لایروبی رودخانهها و ساماندهی وضعیت چاههای غیرمجاز را نیز در دستور کار قرار دهند.
دریاچه دیگر رای ندارد
هر چند این نماینده مجلس روند آغاز خشکسالی دریاچه را مربوط به دو دهه پیش میداند، اما معتقد است دولت کنونی برخلاف وعدههایش دریاچه ارومیه را به حال خودش رها کرده است. او به جامجم میگوید: در حالی که احیای دریاچه ارومیه به نوعی ویترین آغاز به کار دولت آقای روحانی بود به نظر میرسد حالا این دریاچه را به حال خودش رها کردهاند. از وقتی آقای کلانتری به سازمان محیط زیست رفته دیگر نه به دریاچه سر میزند و نه حرفی از ما میشنود. به نظر میرسد دیگر این دریاچه قابلیت جمعآوری رای هم ندارد!
گلایههای او فقط مربوط به تخصیص نیافتن بودجه و بیتفاوتی مسئولان به وضعیت دریاچه نیست. حضرت پور از نبود کار کارشناسی درباره این دریاچه هم مثالهای فراوانی دارد؛ از کاشت 600 هکتار گیاه در اطراف این دریاچه گرفته تا عدم توجه مسئولان به جوامع محلی. نقدهای این نماینده مجلس وقتی تندتر میشود که میگوید موضوع دریاچه ارومیه به موضوعی سیاسی تبدیل شده که لاشه آن را هر روز به این طرف و آن طرف میکشند.
بهانه خوبی به نام تغییرات اقلیمی
هرچند حسن روحانی چند ماه پیش تثبیت دریاچه ارومیه را الگوی موفقی برای منطقه خواند، اما محمدرضا فاطمی، کارشناس محیط زیست دریایی بر این باور است تمرکز رئیسجمهور از ابتدا روی احیای دریاچه ارومیه چندان درست نبود. او به جامجم میگوید: دریاچه ارومیه در مدت یک پروسه 15 تا 20 ساله به وضعیت فعلی رسیده است و باید برای احیای آن مهندسی معکوس به کار گرفته شود و به واسطه همان عوامل شاید همین زمان برای احیای آن صرف شود.
تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگیها همواره یکی از متهمان اصلی وضعیت دریاچه ارومیه بوده است؛ اما فاطمی معتقد است بارندگیها فقط 20 درصد کاهش داشته، ولی آب دریاچه به همان نسبت کاهش نداشته و خیلی بیشتر بوده است. او میگوید: خشکسالی عامل اصلی وضعیت دریاچه ارومیه نیست هر چند عاملی است که مسئولان و مدیران براحتی میتوانند پشت آن پنهان شوند.
کارشناس اکوبیولوژی آب و دریا از تشکیل کارگروههای مرتبط میگوید. از زمانهایی که به باور او بیهوده صرف شد و به نتایجی نرسید. فاطمی میگوید: در روزهای روی کار آمدن دولت آقای روحانی کارگروهی هم در این رابطه شکل گرفت. دو سه سال زمان برد که این کارگروه به مجموعه راهکارهایی رسید که این راهکارها چهار سال پیش دوباره توسط یک کمیته ملی که در سازمان محیط زیست تشکیل شده بود، عنوان شد. به این مفهوم که بازهم یک زمان چهارساله را از دست دادیم که به همان راهکارهایی برسیم که پیش از این هم در اختیار داشتیم.
او نقدهایی هم به راهکارهای ارائه شده دارد. او معتقد است راهکارهای ارائه شده درباره احیای خود تالاب بوده و در این میان اکوسیستم حاشیه تالاب فراموش شده است.
او میگوید: به عنوان مثال انحراف رودخانهها از جنوب دریاچه و انتقال آب آن به شمال باعث شد ما منطقه تالابی را که در جنوب دریاچه داشتیم از دست بدهیم؛ منطقهای که در تلطیف هوا، کنترل گرد و غبار،حمایت از پرندگان و تهیه آب شیرین برای اهالی منطقه تاثیر بسیاری داشت. چراکه ابتدا نگاه به این دریاچه نگرشی جامع و اکوسیستمی نبود و در مرحله بعدی بودجه کلانی که برای دریاچه در نظر گرفته شده بود با مدیریت صحیحی همسو نشد.
به باور او تا زمانی که در مورد عملکردها صادق نباشیم نمیتوانیم ارزیابی درستی از موقعیت کنونیمان در رابطه با دریاچه ارومیه داشته باشیم. این کارشناس محیط زیست دریایی میگوید: در دو سال اخیر ما دو بار بارندگی شدید در حوزه آبریز داشتیم که آب دریاچه 25 سانتیمتر بالا آمد و جالب این که دولتمردان این را به حساب فعالیتهای خودشان گذاشتند.
همه مشکلاتی که دریاچه با آن روبهروست
دریاچه ارومیه در شرایطی است که به لحاظ جغرافیایی کوچکترین تغییرات در بارش و دما اثرات خود را در آن بهشکل شدیدی نشان میدهد. به این دلیل که عمق دریاچه بسیار کم شده است. وقتی دریاچه به طور متوسط بیش از شش متر عمق داشت 30 درصد بارش کم یا زیاد خیلی در شرایط دریاچه تاثیری نمیگذاشت، ولی اکنون بهدلیل پایین بودن عمق دریاچه، کوچکترین تغییرات بارشی خود را به وضوح نشان میدهد. به باور کارشناسان این شرایط نامطلوبی است، چراکه دریاچه در وضعیت ناپایداری قرار میگیرد. دریاچه ارومیه حالا برای رسیدن به وضعیت مطلوب با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند، اما شاید بتوان تصویر واقعیتر را در گفتههای معاون دفتر زیستگاه و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست پیدا کرد. مسعود باقرزاده کریمی با اشاره به هدفگذاری دولت درباره احیای دریاچه ارومیه به جامجم میگوید: این هدفگذاری براساس ظرفیتهای اجرایی و منابع اعتباری پیشبینی شده قرار بود تا 1402 دریاچه به یک ارتفاع معینی برسد که حداقلهای کارکرد اکولوژیک خودش را داشته باشد.
اما این هدفگذاری به نتیجهای نرسید. باقرزاده دلایل مختلفی را برای نرسیدن به این هدف عنوان میکند؛ هر چند اولین عامل همان عامل تکراری در گفتههای اغلب مسئولان است؛ خشکسالی و کاهش بارش. ما امسال 30 درصد کاهش بارش داشتیم و این 30 درصد در میزان آب ورودی به دریاچه در حدود یکی دومیلیارد مترمکعب تاثیر گذاشت. تاثیری که در دستیابی به اهداف ما بسیار تاثیرگذار بود.
دومین عامل نرسیدن به وضعیت مطلوب هم کلیدواژه تکراری در گفتههای مسئولان است؛ میزان اعتبارات. معاون دفتر زیستگاه و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست در این باره میگوید: در این سه چهار سال تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه مجموع اعتباراتی که برای دستگاهها و اجرای طرحها و برنامههای مصوبشان در اختیارشان قرار گرفته کمتر از 30 درصد است. به این مفهوم که باید قبول کنیم در ایدهآلترین شرایط باید به 30 درصد اهدافمان دست پیدا میکردیم.
عامل بعدی مربوط میشود به نارساییهای اجرایی دستگاههای مسئول. نارساییهایی که طیف وسیعی از مسائل را از توان تخصصی لجستیکی گرفته تا میزان برنامهریزی و مدیریتی در برمیگیرد. باقرزادهکریمی برای مشکل عملکرد وزارت نیرو را مثال میزند و میگوید: وزارت نیرو در اجرای مصوباتش با همان اعتبارات 30 درصدی هم عملکرد رضایتبخشی نداشته است.
هرچند او معتقد است این مشکلات طبیعی است؛ چراکه طی سه چهار سال گذشته سیاستهای این نهادها به کلی تغییر پیدا کرده است، اما باید از تعداد و حجم این مشکلات کاسته شود.
عامل مهم بعدی به باور او میزان مشارکت جوامع بهرهبردار بویژه کشاورزان است. باقرزاده کریمی معتقد است این مشکلی است که نمیتوان آن را یکشبه حل کرد. این پروسهای است که ما همچنان در آن مسیر هستیم. هنوز نتوانستهایم توافق جمعی را در این مورد از این جوامع محلی به دست بیاوریم.
این در حالی است که فاطمی، کارشناس اکوبیولوژی آب و دریا به جامجم میگوید ما نتوانستهایم حتی جوامع محلی را درباره احیای دریاچه حساس کنیم. تصمیمات اتخاذ شده تا مردمی و از درون جامعه نباشد، نمیتواند به خوبی اجرایی شود.