بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل، از علنی کردن روابط مخفیانه این رژیم با کشورهای عربی ابایی ندارد و آن را برای این رژیم پرثمر و برای سازش ادعایی وی در خاورمیانه مفید میداند. در حالی که نتانیاهو مدعی است، این روابط سرانجام از پرده بیرون خواهد آمد، پرسش مهم این است که روابط با آل سعود تا کجا پیش خواهد رفت و چه تأثیری بر ایران خواهد داشت؟
به گزارش «تابناک»؛ وبسایت نشنال اینترست در مطلبی به قلم یوئل گوزانسکی، تحلیلگر اسرائیلی در این باره نوشته است، دو طرف فعلا برای علنی کردن روابط خود محدودیتهایی دارند و این محدودیتها بر کیفیت روابط آنها نیز تأثیر میگذارد. دو عامل مهم دیگر وجود دارد که در تعیین آینده روابط سعودی و اسرائیل نقش خواهند داشت؛ نخست طرحی که دولت آمریکا مدعی است، برای ایجاد سازش میان اسرائیل و فلسطینیها در حال تهیه آن است و دوم استراتژی کلان منطقهای که دولت آمریکا برای مقابله با محور ایران در دست اقدام دارد.
گزارشهای زیادی وجود دارد که روابط اطلاعاتی میان اسرائیل و سعودیها ـ هرچند موضوع جدیدی نیست ـ به سطح بیسابقهای رسیده است. آنچه بیشتر از روابط مخفیانه دو طرف، موجب شگفتی است، فرایند عینی ایجاد شده در عربستان در خصوص عادیسازی گرم شدن روابط با اسرائیل است. تعدادی از مقامات غیررسمی سعودیها علنی در حال ملاقات با اسرائیلیها هستند.
این فرایند را در رسانههای حکومتی سعودی نیز میتوان دید. به تازگی رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل با روزنامه سعودی ایلاف مصاحبه کرده و علنی از تمایل خود برای همکاری اطلاعاتی با کشورهای عربی علیه ایران سخن گفته است. احتمالا یکی از دلایل این روند، تمایل حاکمیت سعودی برای عادیسازی رابطه با اسرائیل در ذهن مردم این کشور است. این در شرایطی است که در سال های گذشته، رسانهها و محتوای آموزشی در این کشور پر از مطالب ضداسرائیلی بوده است.
یکی از پرسش هایی که در اینجا مطرح خواهد شد اینکه آیا سعودیها به خاطر تهدید مشترکی که از سوی ایران احساس میکنند، حاضرند از برخی ملاحظات خود در خصوص مسأله فلسطین دست بکشند؟
این مسأله از دید دولت اسرائیل دارای اهمیت است، زیرا رویکرد این دولت این بوده که با برقراری روابط نزدیکتر با کشورهای عربی، دست خود را در فرایند سازش با فلسطینیها بازتر کند. عادل الجبیر، وزیر خارجه سعودی در این خصوص، سیگنالی دوپهلو برای اسرائیلیها ارسال کرده است. وی از سویی گفته که کشورش پیش از حل موضوع فلسطین با اسرائیل رابطه برقرار نخواهد کرد و پذیرش طرح عربی که در سال 2002 پیشنهاد شده است را پیشنیاز رابطه عربستان و اسرائیل دانسته، ولی از سوی دیگر، وی اظهار داشته است که مفاد طرح صلح میتواند با توجه به نظر فلسطینیها تغییر کند.
اوضاع داخلی در عربستان چه تأثیری بر روابط با اسرائیل دارد؟
عربستان سعودی اکنون در میانه تغییراتی از بالا به پایین در حوزههای اقتصادی و سیاسی است، ضمن این که تلاشی در جریان است که از سیاست خارجی محافظهکارانه پیشین این کشور نیز دست برداشته شود. در راستای تغییر در سیاست خارجی عربستان، ولیعهد فعلی این کشور اقداماتی جنجالی را در منطقه برای مقابله با ایران در دستور کار قرار داده است، ولی این تغییرات هنوز در موضوع رابطه با اسرائیل قابل توجه نبوده است.
به نظر میرسد، اقدامات عینیتر در روابط با اسرائیل، با مخالفتهای جدی هم در صحنه داخلی از سوی عموم مردم و علمای مذهبی و هم در سطح منطقهای از سوی کشورهایی مانند ایران و قطر مواجه شود. به علاوه، شرایط داخلی در عربستان بسیار حساس است و محمد بن سلمان در حال تحکیم موقعیت خود به سر میبرد و به همین دلیل در توانایی وی در برداشتن گامهای جدی به سوی اسرائیل تردید وجود دارد.
چه چیزهایی میتواند رفتار سعودیها را به نفع اسرائیل تغییر دهد؟ پیشرفت جدی در فرایند سازش و تعهد جدی ایالات متحده به افزایش فشار بر ایران که با اقدامات عملی هم همراه باشد.
ممکن است کسی بپرسد آیا امکان دارد که ولیعهد سعودی موضوع فلسطینیها را به نفع رابطه با اسرائیل کنار بگذارد؟ ممکن است سناریوهایی برای این احتمال وجود داشته باشد، مثلا اگر اسرائیلیها جدیت خود را برای همراهی با ولیعهد سعودی برای مقابله با ایران نشان دهند و یا این که اگر ایالات متحده برای پیروزی عربستان سعودی در یمن همکاری جدیتر به خرج دهد و یا این که ولیعهد سعودی احساس کند که هزینههای سیاسی برقراری رابطه با اسرائیل قابل تحمل خواهد بود. علاوه بر اینها باید توجه داشت، گاهی مقامات کشورها اقداماتی انجام میدهد که با معیارهای معمول هزینه و فایده همخوانی چندانی ندارد. ولیعهد سعودی هم نشان داده است که چندان قابل پیشبینی نیست.
دوستی با عربستان سعودی، واقعا چقدر برای اسرائیل فایده دارد؟
البته مهم است که تحلیلی واقعبینانه از فایده روابط با سعودیها برای اسرائیل وجود داشته باشد. بسیاری در اسرائیل هستند که رفتارهای اخیر در سیاست خارجی عربستان را با اشتیاق دنبال میکنند، ولی باید توجه داشت که اقدامات سعودیها علیه ایران، قطر و حوثیهای یمن، محدودیت تواناییهای سعودیها را نشان داده است. به همین دلیل است که اسرائیلیها میدانند، نباید برآوردی غیرمنطقی از قدرت و نفوذ سعودیها در منطقه و یا میزان مفید بودن همراهی آنها در مقابله با ایران داشته باشند.
تا به حال توان تأثیر و نفوذ عربستان در میان کشورهای عربی و مسلمان ناشی از سه عامل یعنی داشتن عنوان خادم حرمین شریفین، قدرت مالی ناشی از بازیگری در بازار انرژی و همچنین پشتیبانی سیاسی و نظامی ایالات متحده بوده است که هر سه این عوامل در حال تضعیف است.
نهادهای مذهبی در عربستان سعودی با بحران مشروعیت مواجه شده که به طور ویژه تاثیرگذاری جهانی آن را تضعیف کرده است. حتی در داخل عربستان سعودی نیز علمایی که حقوقبگیر دولت نیستند موضوعاتی را مطرح میکنند که بیشتر از موضوعات دیکته شده از سوی مقامات رسمی سعودی، مورد توجه عموم مردم است.
به علاوه استراتژی سعودیها برای هزینه کردن میلیاردها دلار در کشورهای دیگر برای ترویج نگاه مذهبی مورد پسند سعودیها، نه به لحاظ سیاسی و نه به لحاظ مالی قابل ادامه دادن نیست. در واقع آتشی که عربستانیها در قالب تفکر وهابی در دنیا گستردهاند نه تنها دیگر در خدمت منافع آنها نخواهد بود بلکه گاهی در قالب گروههای جهادی مانند القاعده به سراغ خود آنها هم آمده است.
به علاوه دوره ثروت افسانهای عربستان نیز به پایان رسیده و این کشور در تغییر مسیر اقتصاد خود با مشکلات زیادی روبه روست که ممکن است در یک یا دو دهه آینده به وخامت انجامد. وضعیت اقتصادی فعلی عربستان نتیجه چندین عامل هشداردهنده است: ایجاد یک نظام رفاه غیر قابل تداوم، رشد جمعیت با نرخی بالا و کاهش درآمدها به دلیل وابستگی زیادی که اقتصاد عربستان به درآمدهای نفتی داشته است. ظاهرا ولیعهد سعودی در کوتاه مدت نمیتواند برای افزایش شدید جمعیت فکری بکند و به همین دلیل سراغ دو عامل دیگر رفته و امیدوار است، بتواند هزینهها را کاهش داده و با تنوع بخشیدن به اقتصاد، درآمدهای دولت را افزایش دهد.
از سوی دیگر، به نظر میرسد علیرغم تلاش دو طرف، پیوند میان عربستان سعودی و ایالات متحده در حال سست شدن است. ارزشها و فرهنگهای متفاوت و همچنین نقش عربستان در اقدامات تروریستی علیه آمریکا از جمله دلایل عدم محبوبیت عربستان در آمریکاست. در سوی دیگر، رفتار آمریکا در قبال تحولات کشورهای عربی مثلا در مصر و سوریه، اعتبار آمریکا نزد مقامات سعودی را خدشهدار کرده است. ممکن است روابط فعلی دو طرف تا زمانی ادامه پیدا کند که آنها بتوانند شرکای بهتری برای خود پیدا کنند.
عربستان و اسرائیل منافع مشترک زیادی دارند، ولی در مواردی هم منافع آنها در تضاد بوده است. مثلا فشار عربستان برای استعفای سعد حریری نخست وزیر لبنان میتوانست به افزایش بیثباتی در لبنان و احتمال درگیری اسرائیل در جنگ جدیدی در لبنان منجر شود.
رابطه با عربستان میتواند فرصتهای قابل توجهی برای اسرائیل ایجاد کند که دسترسی به منابع مالی سعودیها، نزدیک شدن به مرزهای ایران و امکان استفاده از نیروهای داخلی تحت نفوذ عربستان برای ایجاد درگیری در ایران از جمله این فرصتهاست، ولی وابستگی به حکومت ناپایداری مانند حکومت آل سعود خطرات خودش را نیز دارد. همین بیثباتی در عربستان ممکن است سبب شود که بعدا همه هزینه درگیری با ایران به گردن اسرائیل بیفتد.
مشکلات داخلی و محدودیتهای توان عربستان سعودی، سبب میشود که بتوان در این ادعا که رابطه با عربستان امتیاز استراتژیک بزرگی برای اسرائیل خواهد بود، تردید جدی کرد. به علاوه میان آل سعود و عامه مردم عربستان فاصله زیادی وجود دارد که میتواند منافع اسرائیل از دوستی با عربستان را به شدت محدود کند.