واکنش مقامهای بهداشتی دولت و مجلس به سفر شاهرودی، لاتها و لوطیها در کوچه سیاست، روحانی در آزمون آزادی، کشیده شدن سرنوشت بودجه به صحن، ورود مجلس به پرونده تخلفات قالیباف و پلاسکو پس از یک سال وعدههای بی فرجام از محورهایی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه سی ام دی ماه در حالی از چاپخانهها راهی پیشخوان مطبوعات کشور شدند که حمایت مجدد شورای امنیت سازمان ملل از برجام و تلاش آمریکا برای کشتن برجام از عناوین مرتبط با سیاست خارجه روزنامههای امروز است. روزنامهها همچنین در اولین سالگرد حادثه پلاسکو گزارشها و یادداشتهای متنوعی را درباره سرنوشت پلاسکو، وعدههای بی سرانجام داده شده و وضعیت ایمنی ساختمانها مشابه پلاسکو در تهران منتشر کرده اند. خبر دیگری که در صفحه نخست تعدادی از روزنامهها به چشم میخورد، ورود مجلس به پرونده تخلفات شهرداری گذشته تهران است.
روزنامه آفتاب یزد با چاپ تصویری از وزیر خارجه و معاون ترامپ از سفر این دو به خاورمیانه و اروپا خبر داد و عنوان گزارش خود را مأموریت برای کشتن برجام انتخاب کرد. روزنامه جمهوری اسلامی، اما خبر حمایت مجدد شورای امنیت سازمان ملل از برجام را برجسته کرد و در سرمقاله امروزش با عنوان سخنی با روحانیت از آنها خواست به ریشه یابی برخی نابسامانیها در حوزههای مختلف بپردازند.
روزنامه شرق با چاپ تصویری از آیت الله هاشمی شاهرودی ماجرای سفر درمانی او به خارج از کشور را بار دیگر برجسته کرد و اظهارات برخی مقامات وزارت بهداشت و درمان در رابطه با امکان درمان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در داخل کشور را منتشر کرد.
روزنامه اعتماد صفحه نخست شماره امروزش را به صدا وسیما و نقدهای وارد شده به آن اختصاص داد و در گفت وگویی با محمد هاشمی رئیس اسبق سازمان صدا و سیما با عنوان تک صدایی به بررسی جایگاه رسانه ملی و بایدهای آن پرداخت. این روزنامه همچنین سرمقاله امروزش به قلم محمد مهاجری با عنوان انتظارات نامعقول از صدا وسیما را به این موضوع اختصاص داده است.
اولین سالگرد حادثه پلاسکو نیز دیگر موضوعی است که مورد توجه روزنامهها قرار گرفته. تعدادی از آنها سعی کرده اند با چاپ تصویری از وضعیت گذشته و فعلی این ساختمان مسأله پلاسکو و قول و قرارهای مسئولین در رابطه با آن را برجسته کنند و بیشتر آنها طی یادداشتها و گزارشهایی از چرایی و چگونگی نافرجام ماندن وعدههای داده شده در رابطه با پلاسکو و نیز ایمن سازی سایر ساختمانهای در معرض خطر آتش سوزی نوشته اند.
روزنامه شهروند که بیشتر موضوعات اجتماعی را تیتر یک میکند، «سرگیجه پلاسکو» را انتخاب کرد و قانون عبارت «یک سال پس از فروپاشی» را در کنار طرحی مربوط به ساختمان پلاسکو در صفحه اول خود گنجاندند.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، سرمقالهها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
انتظار نامعقول از صداوسیما
محمد مهاجری فعال رسانهای اصولگرا در سرمقاله امروز روزنامه اعتماد موضوع را به صدا و سیما و انتقادات وارده بر رسانه ملی اختصاص داد و نوشت؛
۱- نه کسی میداند صداوسیما چه تعداد بیننده دارد، نه خودش. آمارهایی هم که از نظرسنجیهای خود صداوسیما در مورد خودش منتشر میشود، چون توسط نهادی بیطرف انجام نمیشود قاعدتا نمیتواند اعتمادآفرین باشد.
درآمدها و هزینههای صداوسیما هم همینجور است. نه کسی در بیرون صداوسیما از آن خبر دارد، نه خودش از آن مطلع است. هفته پیش خبری منتشر شد از درآمد نجومی که صداوسیما در قالب برنامهسازی برای سازمانهای مختلف دریافت میکند و معلوم نیست به جیب چه کسی میرود و حساب و کتابش با کیست؟
۲- صداوسیما به لطف قانون اساسی رقابتناپذیر است. امکانات فنی همه رسانههای کشور اعم از خبرگزاریها، مطبوعات، سایتها و شبکههای پیامرسان، به اندازه یکصدم صداوسیما هم نیست. نیروی انسانیاش هم همینطور. دخل و خرجش هم همینطور. اما این رقابتناپذیری در حوزه «نفوذ و تاثیر رسانهای» قابل مناقشه است.
اگر یکصدم همین امکانات صداوسیما در اختیار رسانههای دیگر کشور- حتی آنها که وابسته به سازمانهای حاکمیت هستند- قرار گیرد، به دلیل اینکه در چنبره بازیهای بروکراسی نمیافتد، اثربخشیاش از الان بسیار بیشتر خواهد شد.
۳- توقعات احزاب، دولت، مجلس، قوه قضاییه و... خیلی زیاد است. آنها وقتی به بزرگی صداوسیما نگاه میکنند انتظاراتشان هم بزرگ میشود. دلیل این توقع، نشناختن شاکله صداوسیماست.
هم به لحاظ نتیجه خروجی برنامهها و هم به واسطه شناختی که از برخی چهرههای موثر این سازمان وجود دارد، میتوان ادعا کرد که سواد رسانهای، کیفیت نیروها و مدیریت حاکم بر صداوسیما از متوسط آنچه در سایر رسانههای کشور میبینیم کمتر است. با پذیرش این فرض، چرا باید منتظر شقالقمر از صداوسیما بود؟
۴- منتقدان صداوسیما دوست دارند روی نقطه ضعف این سازمان، در برنامههای سیاسی انگشت بگذارند. شاید این روش برای دعواهای جناحی کاربرد داشته باشد، اما مشکلی را حل نمیکند. اینکه دایما توی بوق میکنند که صداوسیما در دست یک اقلیت سیاسی است که فکر و دیدگاه خاصی دارد حتی اگر درست هم باشد، توصیف صداوسیما نیست. واقعیت این است که رسانه ملی تکلیفش در برنامههای سیاسی با خودش روشن نیست. نمیداند طرف چه کسی را بگیرد و با چه کسی دعوا کند.
۵- خیلی از بینندهها با برنامههایی مثل دورهمی و خندوانه و فلان سریال طنز با صداوسیما آشتیاند. رسانه ملی هم از این اتفاق سرخوش است. سالها پیش یکی از بزرگان به صداوسیما هشدار داده بود که مبادا مردم برنامههای سرگرمی شان را در تلویزیون خودمان جستوجو کنند و سیاست را در رسانههای بیرون. الحق که صداوسیما در عمل نکردن به این توصیه، قهرمان است.
۶- گسترش کمی صداوسیما کمک بزرگی به آن نکرده و چهرههای سیاسی چپ و راست همچنان از آن ناراضیاند. رسانه ملی هم هیچ تمایلی به آشتی کردن با چپ و راست ندارد. گاهی هم که مناظرهای و مباحثهای پخش میکند، انگار صدقهای به جناحها داده است. این برداشت نمیگذارد صداوسیما «ملی» شود و ناچار است توهین «میلی» بودن را به جان بخرد.
۷- اگر صداوسیما دنبال گسترش نفوذ و تاثیر است، همانگونه که در امکانات فنی دنبال تقلید از رسانههای آن سوی آب است، گاهی از روشهای حرفهای همان رسانهها هم تقلید کند. کار خوب را حتی از رسانه بد یاد گرفتن، خیلی بد نیست. رسانههای بد دارند افکار عمومی جامعه ما را بمباران میکنند.
علاوه برآن صداوسیما اگر چند کاسه از دانش رسانهای که هم الان در حوض رسانههای کشور هست، بردارد و بریزد توی حوض خودش، از وضع الان نجات پیدا میکند.
دولت همت کند هنوز فرصت هست
جعفر بلوری در بخشی از یادداشت روز روزنامه کیهان با عنوان «دولت همت کند هنوز فرصت هست» با اشاره حوادث و اعتراضات اخیر نوشت: زمان زیادی نگذشته؛ پس بعید است کسی فراموش کرده باشد. عدهای هرچند معدود، از اعتراضهای آرام و بحق مردم به ناکارآمدی اقتصادی دولت سوءاستفاده کرده و با حمله به عابران پیاده، خودروها، بانکها و چند کلانتری یا پاسگاه اقدام به کشتن، آتش زدن و سر دادن شعارهای براندازانه کردند. خوشبختانه تمام گزارشها، تصاویر و اقدامات ضد امنیت ملی این تفالههای داعش موجود است و هیچ کس نمیتواند آن را منکر شود. ربودن کامیون آتشنشانی در دورود، انتقال آن به خیابان، خلاص کردن و رها کردن آن به سمت خودروهایی که در حال رفت و آمد هستند، برخورد آن با یک خودروی حامل پدر و پسر و مرگ مظلومانه آنها، یا حمله به فلان کلانتری و پاسگاه برای ربودن سلاح و راهاندازی کشت و کشتار و... داستانسرایی و خیالبافی یک ذهن متوهم نیستند، حقایقی هستند که همین چند هفته پیش رخ داده و جان برخی از هموطنان عزیزمان را گرفته است. هدایت این آشوبها از کجا بود؟ آیا آن چند ده کانال تلگرامی که از آنسوی آبها هدایت میشوند، آموزش جنگ خیابانی و کشتن و آتش زدن نمیدادند؟ آیا ننوشتند، سلاح به دست بگیرید، به ادارات پلیس حمله کنید، ساختمانهای دولتی را آتش بزنید؟ آیا شعار مرگ بر روحانی ندادند؟ آیا این کانالهای تلگرامی به کمک سازمانهای اطلاعتی چند کشور معلومالحال و متخصصان جنگ روانی تلاش نکردند ضمن آموزش جنگ شهری، کشور را به خیال خامشان به سوریه تبدیل کنند؟! در حالی که اتفاق زیادی نیفتاده و بنا بر اخبار رسمی، پس از جدا شدن معترضان از اغتشاشگران حداکثر چند صد نفر در سراسر کشور تلاش میکردند با کشتهسازی و سروصدای شبکههای اجتماعی خود را «صدای مردم» جا بزنند، رهبران برخی کشورها مثل آمریکا ناشیانه وارد معرکه شدند و در حالی که تا همین چند ماه پیش مردم ایران را تروریست مینامیدند، به حمایت از آنها پرداختند!
حالا هیجانها خوابیده و ماجرا به لطف هوشیاری مردم و حماقت دشمن خیلی زود تمام شده است. به قول امام سجاد (ع)، الحمد لله الذی جعل أعدائنا من الحمقاء... خدا را شکر که دشمنان ما را از احمقها آفرید.
اما آیا آنچه باعث آن موج سواریها شد هم تمام شده؟ شعار معترضان و مردم در آن تجمعهای آرام چه بود؟ غیر از مسائل معیشتی و اقتصادی؟ آیا مردم حق ندارند از دولتی که نزدیک به ۵ سال است تمام امکانات را در اختیار دارد و وعده داده کاری کند که مردم دیگر نیازی به یارانه پیدا نکنند، بپرسند، نتیجه آن وعدهها چه شد؟ مگر قرار نبود تمام تحریمها بالمره برداشته شوند؟ آیا همانطور که وعده داده بودند، مشکل بیکاری و فقر حل شد؟ پاسخ این سؤالها هم روشن است. آنچه باعث اعتراض بخشی از مردم شد، مشکلات اقتصادی بود. تعطیلی یک به یک کارخانهها، افزایش کارگران بیکار در کنار حل نشدن مشکل مسکن و به طور کلی بر زمین ماندن وعدهها بود. برمیگردیم به جمله اول این پاراگراف. شبکههای اجتماعی خارجی به ویژه تلگرام هنوز فعال هستند و ۲۴ ساعته در حال دینستیزی، دروغپراکنی، گسترش فساد و نفرت و اعتیاد، اختلافافکنی، موجسازی و موجسواری و دروغپراکنیاند. مشکل اقتصادی و بیکاری هم که سر جایش قرار دارد؛ نوع برخورد دولت محترم با این معضلات هم نشان میدهد، اراده غالب، بهرهبرداری سیاسی از این مشکلات است تا حل آن. (البته اگر ناتوانی و بیبرنامگی دولت را فاکتور بگیریم) نتیجه: روز از نو و روزی از نو! دشمن با سوءاستفاده از شبکههای اجتماعی جنگ نرم تمام عیاری را برایمان تدارک دیده، دولت هم گویا قصد سروسامان دادن به شبکههای اجتماعی را مانند آنچه کشورهای دنیا انجام میدهند، ندارد. دشمن تستی زد و نتیجه را دید؛ اگر چه از ملت سیلی خورد اما، نقاط ضعف و قوت را شناخت؛ قطعا دست از شیطنت بر نخواهد داشت و این بار با تجربه دیماه باز خواهد گشت. سرو سامان دادن به شبکههای اجتماعی به معنای بستن و تعطیل کردن آنها نیست. دولت محترم، درست مثل همان کشورهایی که آنها را «جامعه جهانی» میداند! با سروسامان دادن به این مهم و صدالبته خیز جدی برای انجام وعدههای اقتصادی و ایجاد شبکههای پیامرسان خودی میتواند این توطئه را به راحتی خنثی کند.
روحانیت درباره ریشه نابسامانیها تحقیق کنند
روزنامه جمهوری اسلامی خود ضمن گزارشی از سخنان اخیر حسن روحانی و نقدهای وارده به آن درباره نقد و معصومیت ائمه در بخشی از سرمقاله امروز خود با عنوان سخنی با روحانیت نوشت: وقتی رئیسجمهور میگوید معصومین هم اجازه نقد به خودشان را میدادند، روشن است که معصوم بودن آنان را قبول دارد و لوازم عصمت را هم میداند و به همین دلیل باید سخن او را طوری معنا کرد که با عصمت و لوازم آن منطبق باشد نه اینکه یکی بگوید معلوم میشود وقتی در حوزه بودی درست درس نخواندی، دیگری بگوید اصلاً سواد نداری و آن دیگری بگوید هرچه خواندی فراموش کردی!
این مطالب را با این هدف مطرح نکردهایم که از شخص خاصی حمایت کرده باشیم. به رئیسجمهور روحانی هم انتقاداتی داریم که در موارد زیادی مطرح کرده ایم از جمله در همین ماجرای نقد در سرمقاله «فرار از متن چرا؟» (۲۶/۱۰/۹۶). هدف ما این است که با صمیمیت و دلسوزی به بزرگان روحانیت بگوئیم حفاظت از کیان روحانیت، که وظیفه مهم شماست، ایجاب میکند وقت گرانبهایتان را صرف امور مهمی کنید که رابطه مستقیم با همین وظیفه مهم شما دارد. امروز، سرگرم شدن شخصیتهای سیاسی و روحانی کشور به مسائل فرعی و حاشیهای و غفلت آنها از مسائل اصلی، زمینه را برای اشغال شدن عرصه فکری و اعتقادی مردم توسط دشمنان اسلام و نظام اسلامی فراهم ساخته و آنها در تکاپوی ویران ساختن «پای بست» هستند. در چنین وضعیتی بزرگان روحانیت نباید اجازه بدهند عدهای آنها را مشغول «در فکر نقش ایوان» بودن کنند. این را باور بفرمائید که پشت پرده این دعواها که هر روز بر سر یکی از حاشیهها پیش میآید، دستهای آلوده، اما بظاهر زیبائی در کارند که اگر درست شناسائیشان کنید خواهید دید به کسانی تعلق دارند که با اصل اسلام و نظام مشکل دارند. حتی آن کسی که در همین ماجرای نقد رئیسجمهور را متهم به بیسوادی کرد در دوران دفاع مقدس، رفتن به جبهه را با استناد به مرجع تقلیدش جایز نمیدانست! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
بزرگان روحانی ما امروز باید حضور جوانان ۱۵ تا ۳۰ سال در اغتشاشات اخیر را ریشه یابی کنند و ببینند آنها علیرغم اینکه در سراسر عمر خود در فضای تبلیغات جامعه اسلامی و انقلاب قرار داشتند چرا به تحریک یک کانال مجازی به مساجد و حسینیهها و دفاتر ائمه جمعه حمله کردند؟ تحقیق و بررسی کنید ببینید چرا مردم اینهمه به اخبار رسمی بیاعتمادند و تحت تاثیر شایعه پراکنیها قرار میگیرند؟ به این سوال پاسخ بدهید که چرا دهها موسسه با برچسب کار فرهنگی هزارها میلیارد تومان بودجه از دولت میگیرند و هیچ کار مثبتی نمیکنند و به اصل نظام هم فحش میدهند و طلبکاری میکنند؟ ریشه این گرایش غلط را بیابید که حوزههای علمیه را به بودجههای دولتی وابسته کرده و به عواقب خطرناک آن برای روحانیت شیعه نمیاندیشد. ریشه یابی کنید که چرا مداحان جای خطبا را گرفتهاند و افراد روحانی در دوران حاکمیت خود از بسیاری از مسئولیتهای روحانیتی کنار گذاشته شدهاند و جایگاه هزار ساله روحانیت درحال یک دگردیسی کامل است؟
بی تعارف باید بگوئیم مشغول شدن حضرات روحانی به حواشی و در بسیاری از موارد فاصله گرفتن آنها از مردم، عامل اصلی این وضعیت است که اگر ادامه پیدا کند به «فاجعه» منجر خواهد شد. آیا قرار است اجازه بدهید این فاجعه رخ دهد و شما برای جلوگیری از وقوع آن هیچ اقدامی نکنید؟
تهدید ترامپ جدی است؟
فریدون مجلسی، در سرمقاله امروز شرق با عنوان «تهدید ترامپ جدی است؟» نوشت: باید دید آیا در ماهها و بلکه سالهای گذشته در سیاست و رفتارهای خارجی ایران تفاوت مهمی رخ داده است که ترامپ حلقه محاصره علیه کشورمان را تنگتر و تهدید به تمدیدنکردن تعلیق تحریمها را مدام بر زبان میآورد؟ درواقع از زمانی که مذاکرات ١+٥ آغاز و منجر به امضای برجام و تصویب قطعنامه شورای امنیت درباره تعلیق تحرمها شد، نهتنها رفتار بینالمللی ایران تغییری نکرده، بلکه از همیشه حرفهایتر و عقلانیتر هم شده است. مخالفان امضا و اجرای برجام در داخل ایران هم سخنانی گفته اند و هم کارهایی کردهاند که جنبه فرعی داشته و بیشتر برای مصرف داخلی بوده و نمیتواند بهانهای برای لغو تعهدی بینالمللی مانند برجام تلقی شود. پس دلیل نمایش تبلیغاتی ترامپ و گروه او و متحدان خارجی ایالات متحده چیست که علنا دم از تغییر نظام و کشاندن جنگ به داخل ایران میزنند؟ جان بولتون، نماینده افراطی آمریکا در سازمان ملل در زمان بوش پسر و عضوی از گروه نئوکانها، بهتازگی گفته نباید اجازه داد جمهوری اسلامی چهلمین سال خود را پشت سر بگذارد! چنین تبلیغات و سخنان غیردیپلماتیکی ارتباط مستقیمی به برجام ندارد. مگر آمریکا تاکنون در اجرای برجام و رفع تحریمهای خود چه اقدامی کرده و کدام تحریم را لغو کرده است که بخواهد فراتر از آن برود؟ اما این سخنان نشان از این دارد که مسئله یک قدم فراتر و جدیتر از روند گذشته است.
میدانیم دلیل اصلی شدت عمل و برقراری تحریمها علیه ایران تکرار و تأکید بر شعار لزوم محو اسرائیل در زمان احمدی نژاد و نمایشهای تحریکآمیز در این زمینه بود که بهانهای برای تشدید برنامه «ایرانهراسی» و لابی اسرائیل در کنگره آمریکا شد. این بهانه در شعارهای ترامپ هم دنبال شد و به پیروزی او کمک کرد. عربستان نیز با پشتوانه مالی کلان و تزلزل درونی و سیاسی خاندان حاکم، که نیاز به کسب حمایت خارجی و انحراف افکار عمومی داخلی در مقابل دشمنی خارجی دارد، نخست با منسجمکردن برخی کشورهای اسلامی کوشید علاوه بر ایجاد درگیریهای فرقهای در پاکستان و افغانستان، با تدارک جنگ بزرگ و سریع داعش در عراق و سوریه، برای خود حیثیتی فاتحانه کسب کند. این امر خصوصاً دوران اقتدار ولیعهد جوان و جویای نام آن کشور که موجب گسترش تروریسم در سطح جهانی شد، نگرانی و مخالفت و دخالت روسیه، غرب و ایران را نیز درپی داشت و عربستان را که در همه آن جبههها شکست خورد، به دخالت مستقیم در جنگ با یمن واداشت. نحوه تبلیغات و یارگیری و هیجان آغازین اتاق جنگ عربستان که مانند کاریکاتوری از تبلیغات جنگ آمریکا و عراق بود، از تصور پیروزی چندروزه خبر میداد. یمن فقیر و ویران چیزی برای باختن ندارد. اکنون با گذشت دو سال از آن جنگ، عربستان در گرداب استیصال و هزینه گزاف گرفتار شده است و با کیشدادن بحران بهسوی ایران میکوشد دستآویز دیگری برای بقای خود بیابد. اسرائیل نیز سرمست از جنگهای ویرانگر و پرهزینه در میان دشمنانش، میکوشد از تضعیف هرچه بیشتر آنان بهرهمند شود و با وجود آنکه مقامات رسمی ایرانی بارها تأکید کردهاند «ایران در جنگ با هیچ کشوری پیشقدم نخواهد شد»، میکوشد با بهراهانداختن جنگ شاید موجب تضعیف ایران و آسیبرساندن به دشمن خود شود. با اینکه اخیرا در محافل سیاسی و حتی در مراکز اقتدار یهودیان آمریکا نشانههای جدی نارضایتی از حمایتهای پرهزینه آن کشور از سیاستهای ماجراجویانه اسرائیل آغاز شده است، اما با وجود تشدید خصومت ها، بزرگکردن برخی شعارها در ایران که موجب تشدید ایرانهراسی میشود، اجازه نمیدهد لابیگری در کنگره آمریکا بتواند در رفع بحران کنونی کمک کند. ترامپ نشان داده با کنارگذاشتن هرگونه رودربایستی در ابراز علنی تمایلات نژادپرستانه و افراطی و پوپولیستی خود که معمولاً از حمایت تودههای سطوح فرهنگی پایینتر نیز برخوردار میشود، برنامههای اعلامشده را اجرا میکند. سختگیری در صدور روادید، دیوارکشی مرزی، مقابله با هزینههای بینالمللی دفاعی و فرهنگی که منجر به قطع همکاری با یونسکو شد و همین چند روز پیش موضوع قطع کمکهای سالانه به ترکیه و مصر و پاکستان را مطرح و دستور لغو پرداخت کمک به برنامه آموزشی ملل متحد برای فلسطینیان را صادر کرد. اما اقدام شتابزده او در اعلام انتقال سفارتخانه آمریکا به قدس با واکنش یکپارچه کشورهای اسلامی در اجلاس فوقالعاده سران کنفرانس اسلامی در استانبول منجر شد که اعلامیه نهایی آن میتواند پوشش مناسبی در اتخاذ راهبردی جمعی برای ایران باشد تا در قالبی جمعی و سازگار با موازین حقوق بینالملل و حمایت از وادارکردن اسرائیل به تندادن به قطعنامههای ملل متحد، مقابله با شهرکسازی اسرائیل و پذیرش استقلال فلسطین با مرکزیت قدس و البته غرامات و جبران خسارات بتواند سلاح ایرانهراسی را بیاثر کند. چنین سیاستی از حمایت اروپا، روسیه و کشورهای منطقه برخوردار خواهد بود.