پایانِ راه سازهای که بیش از نیم قرن در چهارراه استانبول در تهران جا خوش کرده بود، با آتش گرفتن یک واحد کوچک از انبوه واحدهای آن؛ کسی فکرش را نمیکرد چنین فاجعهای اینقدر سازه رقم بخورد، همان گونه که فکرش را نمیکردیم، این فاجعه تمام عیار به این سرعت فراموش شود!
به گزارش «تابناک»؛ به فاصله یک سال از رقم خوردن فاجعه بی مثال پلاسکو در قلب تهران، مرور وعدههای مسئولان در خصوص این رویداد نکات قابل تأملی پیش رویمان قرار میدهد؛ وعدههای کلیدی و اساسی که گویی تنها برای پنهان شدن پشتشان و انحراف افکار عمومی از قصورها و تقصیرها داده شدند، وگرنه جامه عمل میپوشیدند.
۱- چه کسی مقصر بود؟
شاید تکراریترین نقل قول مسئولان مختلف در خصوص حادثه پلاسکو، شناسایی چرایی رقم خوردن فاجعه و معرفی عاملان آن پس از بررسیهای کارشناسی باشد؛ وعدهای که از زمان فروریختن پلاسکو تا آخرین روزهای آواربرداری، بارها و بارها از زبان مسئولان مختلف داده شد، ولی سرانجام محقق نشد. این در حالی است که مدتی بعد از حادثه، گزارشی در خصوص این حادثه منتشر شد که در آن، همه نهادها و ارگانها مقصر شناخته شده بودند تا به این شیوه مشخص نشود، چه کسی مقصر بود! با این ملاحظه که آن زمان خبر میرسید، چند مقصر را دستگیر و آنها هم به جرمشان اعتراف کردهاند!
۲- چه خبر از شبه پلاسکوها؟
در روزهایی که پلاسکو میسوخت و قصد خاموش شدن نداشت، در شرایطی که سرنوشت آتش نشانان مفقود مشخص نبود و نگرانی از تکرار پلاسکو با انتشار هر خبر آتش سوزی به وضوح دیده میشد، برخی مسئولان بر این موضوع تأکید داشتند که پلاسکو تنها یکی از انبوه سازههای ناایمن تهران و کشورمان است و جز آن، نمونههای فراوان دیگری میتوان یافت که حتی حال و روزشان بحرانی است؛ اظهارنظری که برخی مسئولان برای نشان دادن ابعادش، شمار سازههای ناایمن که میبایست پلمب شوند را هم ارائه میدادند، اما کمی بعد یادشان رفت چه گفته بودند و در نتیجه، هیچ اتفاقی برای سازههای مشابه رقم نخورد؛ حتی سخت گیری بر مالک برای رعایت حداقلهای ایمنی!
۳- جاخالی مسئولان به سؤال در خصوص جای خالی پلاسکو!
هنوز همگان از فروپاشی قدیمیترین برج تهران شوک شده بودند و حتی امدادگران نمیدانستند جز آب پاشیدن بر آوارهایی که قصد خاموش شدن نداشت، چه کنند که خبر رسید مالک برج وعده ساخت سازهای بسیار مدرنتر و بهتر از پلاسکو را داده است؛ وعدهای که موجی از واکنش را در شبکههای اجتماعی به دنبال داشت و حواشی زیادی آفرید. وعده بازسازی سازهای که برآوردی از میزان خسارتش در دست نبود، اما بسیاری از کارشناسان از تأثیر منفی آن بر اقتصاد کشور خبر میدادند. از توقف تولید در کارگاههای پلاسکو در آستانه شب عید گرفته تا بیکار شدن جمع کثیری که مستقیم یا غیرمستقیم از پلاسکو نان میخوردند. افرادی که قرار بود برای معاششان فکری شود، ولی هنوز این گونه نشده است!
۴- حال ناخوش خانواده شهدای پلاسکو
هر بار که دوربینهای تلویزیونی و لنز عکاسان روی آهنهای گداخته و سرخ در آوار پلاسکو نشانه میرفت و آتش زبانه میکشید، سرنوشت آتش نشانان مفقود در این حادثه مبهمتر جلوه میکرد. سرنوشت افرادی که در انجام وظیفه تمام سعی شان را به کار بسته بودند، غافل از آنکه قرار نیست از پلاسکو به مانند انبوه حادثههای دیگر به سلامت برگردند. آتش نشانانی که ده دوازده روز طول کشید تا پیکرهایشان از زیر آوار سوزان و سنگین پلاسکو خارج شود و روی دستان پرشمار مردم تشییع شوند. قهرمانانی که پس از کش و قوسهای فراوان بالاخره شهید خدمت لقب گرفتند، اما حال و روز بازماندگانشان حکایت از آن دارد که قرار مسئولان با ایشان نیز مدت هاست فروریخته!
۵- هزینه خرید سامانه بی سیم چقدر است؟
از جمله نقاط ضعفی که در پلاسکو به چشم آمد، کمبودهایی بود که آتش نشانان با آن دست به گریبان بودند؛ کمبودهایی بسیار شدید که خبر از حال و روز بحرانی این صنف در کشورمان دارد، چراکه بعید است اوضاع شهرستانها بهتر از تهران باشد. بحرانی از جنس فقدان نردبانهای بلندمرتبه آتش نشانی یا فقدان فوم یا حتی از اینها مهم تر، فقدان سامانه بی سیم. سامانهای که اگر وجود داشت و آتش نشانان به آن تجهیز شده بودند، چه بسا بسیاری از شهدای آتش نشان از مهلکه جان به در میبردند. کمبودهای فراوانی که برخی از مسئولان بر این باور بودند ناشی از بودجه ناچیز آتش نشانی است و بر این اساس، وعده افزایش آن در بودجه سال آتی را میدادند، اما این گونه نشد!
۶- فرش قرمز پلاسکو یک سال است خاک میخورد!
علاوه بر تجهیزات آتش نشانی و کمبودهای فراوان دیگری که با فرو ریختن پلاسکو، آن هم در قلب پایتخت خودنمایی میکرد، این فاجعه موجب شد یک اشکال بزرگ و اساسی دیگر هم خودنمایی کند؛ اینکه وظیفه مدیریت چنین بحرانهایی بر عهده کیست و این کار، چه ضرورتها و بایستههایی دارد؛ پرسشی که از تداخل شدید برخی نهادها در این حادثه و تشتت آرا در عرضه امدادرسانی و آواربرداری از پلاسکو برمیآمد پاسخ دادن به آن ضروری به نظر میرسید. سؤالی مهم که هربار مسئولی روانه پلاسکو میشد تا از نزدیک در جریان ماوقع قرار گیرد، پررنگتر جلوه میکرد، اما در نهایت نتوانست به تعیین فرماندهی واحد عملیات در این دست حوادث منجر شود و با فرش قرمزی که برای میهمانان پلاسکو پهن شده بود، به بایگانی فرستاده شد!