بازار کار در هر کشوری از جنبههای مختلفی مانند میزان بیکاری، نرخ مشارکت زنان، تنوع مشاغل، اشتغال در مناطق مختلف جغرافیایی، میزان سن شاغلین و… قابل بررسی است.
به گزارش تجارتنیوز، آذرماه امسال، مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی تحت عنوان «آسیبشناسی سیاستها و مقررات بازار کار ایران»، شش چالش بازار کار کشور را مورد بررسی قرار داد.
پایین بودن نرخ مشارکت بالاخص در زنان، افزایش میانگین سنی جمعیت شاغل، اشتغال ناقص، عدم توازن منطقهای بیکاری، بیکاری پنهان و عدم تطابق شغلی، شش چالشی هستند که در این گزارش برای بازار کار ایران در نظر گرفته شده است.
کاهش مشارکت زنان در بازار کار مردسالار
حمیدرضا حاجیاسماعیلی، کارشناس بازار کار در گفتگو با تجارتنیوز، به تحلیل هر کدام از چالشهای مذکور در بازار کار ایران و اثرات مختلف آنها پرداخت. بنابر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، نرخ مشارکت زنان از میزان ۲۰ درصد در سال ۸۴، به ۱۴ درصد در سال ۹۵ رسیده است.
حاجیاسماعیلی در مورد دلایل کمبودن نرخ مشارکت زنان در بازار کار ایران، گفت: به طور کلی نرخ مشارکت زنان در بازار کار ایران پایین است که دلایل متعددی دارد. یکی از این دلایل، نگاه سنتی در ایران نسبت به زنان است. بر طبق این نگاه سنتی، زنان بیشتر به عنوان خانهدار در نظر گرفته میشوند. تا آنکه به مشارکت آنان در بازار کار توجه شود.
دومین دلیل، این است که سیاستگذاران و تصمیمگیران در کشور، برای زنان در بازار کار جایگاهی قائل نیستند. این نگاه آنچنان گسترده است که بر روی تمام تعاملی که در خصوص زنان وجود دارد، اثرگذاری دارد.
به عنوان مثال، حتی در سنجش آماری هم که به وسیله مرکز آمار در مورد بازار کار صورت میگیرد، این دیدگاه غالب است. معمولا ممیزان آماری به هیچ وجه زنان را به عنوان کارجو و مشارکتکننده در اقتصاد تلقی نمیکنند.
نرخ پایین مشارکت زنان در بازار کار ایران، ریشه در نگاههای نادرست نسبت به «اشتغال زنان» دارد.
وی در مورد دلیل اصلی کاهش نرخ مشارکت زنان در بازار کار در چند سال اخیر، گفت: در کنار تاثیرگذاری عوامل پیشگفته، رکود در بازار کار کشور در طی چند سال اخیر نیز تاثیرگذار بوده است. این رکود روند کاهشی میزان مشارکت زنان در بازار کار را شدت بخشیده است.
به نظرم در حالت کلی تا زمانی که شرایط حاکم بر بازار کار کشور بهبود پیدا نکند، ما همچنان شاهد کاهش مشارکت در بازار کار -هم در بخش زنان و هم در بخش مردان- خواهیم بود. اما همانگونه که گفتم، چون بازار کار ایران و نگاه حاکم بر جامعه همچنان مردسالار است، لذا ما نمیتوانیم در کوتاهمدت شاهد افزایش مشارکت زنان در بازار کار کشور باشیم.
مشکل صندوقها در جای دیگر
این کارشناس بازار کار در مورد چالش «افزایش میانگین سنی جمعیت شاغل»، که در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در مورد تاثیر نامطلوب آن بر صندوقهای بازنشستگی هشدار جدی داده شده است، گفت: در این زمینه باید از چند جانب به قضیه نگاه کنیم.
یکی این است که خود صندوقهای بازنشستگی دارای مشکلاتی هستند که دلایل خاص خود را دارند. نمیتوانیم همه دلایل مشکلات این صندوقها را به افزایش جمعیت و بالا رفتن سن جمعیت شاغل نسبت دهیم.
صندوقهای بازنشستگی به دلایل زیادی مانند سوء مدیریت و عدم سرمایهگذاری مناسب، عدم هدایت صحیح منابع، عدم پرداخت بدهی دولت و نگاه سنتی در اداره این صندوقها، دچار مشکل شدهاند. اما افزایش نرخ جمعیت در آینده میتواند مشکلات این صندوقها را تشدید کند.
وی افزود: در حال حاضر صندوق تامین اجتماعی جزء بزرگترین صندوقها است. زمانی در این صندوق نسبت کسانی که حق بیمه خود را واریز میکردند در مقایسه با کسانی که خدمات بیمهای دریافت میکردند، چیزی در حدود ۱۴ به ۱ بود. اما در حال حاضر این در حدود ۶ به ۱ است. حل این بحران نیازمند چارهجویی جدی است.
تناقض در «اشتغال ناقص»
حاجیاسماعیلی به دو چالش «بیکاری پنهان» و «اشتغال ناقص» در بازار کار ایران اشاره کرد و گفت: در گذشته مباحثی مانند بیکاری پنهان و اشتغال ناقص به صورت کلی مطرح میشد و چندان مورد توجه قرار نمیگرفت. اما به نظر میرسد که در ادبیات بازار کار کشور چنین اصطلاحاتی را باید بپذیریم. یکی از دلایل بیکاری پنهان، همین اشتغال ناقص است.
در کشور ما کسانیکه شغل ثابتی ندارند، شغل آزاد دارند، یا مانند کارگران ساختمانی به صورت فصلی کار میکنند، در زمره اشتغال ناقص قرار میگیرند.
همچنین کارهایی که عمدتا تحت عنوان مشاوره مطرح میشود، کارهایی که به صورت پروژهای است، کارگران ساختمانی و… نیز جز مشاغل ناقص محسوب میشوند. در ایران این نوع از مشاغل شناسنامه درستی ندارند و به صورت درستی نظارت و ساماندهی نشدهاند.
اشتغال ناقص به حالتی گفته میشود که در آن افراد معمولا به صورت پارهوقت یا با ساعات کار کمتر یا به صورت پروژهای کار میکنند و به هیچ وجه بیمه نیستند.
وی ادامه داد: شاغلین ناقص، افرادی هستند که درآمد مکفی برای تامین نیازهای خود را ندارند. شغل این افراد دارای شناسنامه رسمی نیست تا ما بتوانیم آن را در محاسبات دخالت دهیم. بنابراین بخشی از دلایل بیکاری پنهان به این موارد برمیگردد.
در مورد اشتغال ناقص آمار دقیقی وجود ندارد و بیشتر تقریبی است. خیلی از مشاغل که در قالب مشاغل کاذب در بازار کار وجود دارند و فاقد شناسنامه هستند و ساماندهی نشدهاند، در زمره همین مشاغل ناقص به شمار میآیند.
وی با بیان اینکه مرکز آمار این نوع از اشتغال ( اشتغال ناقص) را در زمره شاغلین محسوب میکند، گفت: مرکز آمار در استخراج آمار بیکاری و افراد شاغل، این موضوع را کاملا دخالت میدهد. به همین دلیل است که کارشناسان در حال حاضر تعداد بیکاران را حدود ۶ میلیون در نظر میگیرند. اما مرکز آمار این تعداد را سه میلیون نفر میداند.
این کارشناس بازار کار افزود: بخش دیگری بیکاری پنهان به افرادی برمیگردد که ممکن است یک شغل نیز دارند، اما درآمد آنها مکفی نیست و نیازمند این هستند تا شغل دوم و سوم داشته باشند.
بخش دیگری از بیکاری پنهان ناشی از این است که افراد زیادی در جمعیت فعال وجود دارند، اما به علت مکانسیمهایی که مرکز آمار دارد، این افراد را غیرفعال تلقی میکند.
مانند بخش زیادی از زنان که از دید ما کارجو هستند. اما چون مرکز آمار در سنجشهای میدانی از این افراد پرسیده که آیا آنها کار میکنند یا خیر. آنان نیز در پاسخ گفتهاند که خیر کار نمیکنیم و گفتهاند که کار برای ما نیست. لذا آنها را از جمعیت فعال خارج کردهاند. ما این افراد را جز مجموعه طیف بیکاران پنهان تلقی میکنیم.
در حال حاضر، در کشور ما حدود ۹۵ درصد از مشاغل در زمره مشاغل قراردادی تعریف میشوند و رسمی نیستند. از این رو، زمانیکه بازار کار ناپایدار است، مشاغل نیز ناپایدار هستند. این وضعیت در مورد مشاغل پارهوقت و ساعتی بدتر است.
حاجیاسماعیلی در مورد چالش «عدم توازن منطقهای بیکاری» در بازار کار ایران، معتقد است، تفاوت فاحشی در مورد میزان بیکاری در مناطق مختلف کشور وجود دارد.
در برخی مناطق کشور ممکن است نرخ بیکاری ۴۵ درصد باشد.
وی در این مورد گفت: متاسفانه عدم تعادل در اشتغال، از گذشته در مناطق مختلف کشور وجود داشته است. به علت سرمایهگذاری کمتر در شهرهای مرزی -بخصوص در مناطق غربی کشور- این مناطق وضعیت بدتری به لحاظ اشتغال دارند. حتی در برخی استانهای غربی شاید نرخ بیکاری ۴۵ درصد نیز داشته باشیم.
این امر بار مضاعفی بر دوش دولت میگذارد. که در عین اینکه برای کاهش نرخ بیکاری در سراسر کشور تلاش کند، باید برای ایجاد اشتغال در برخی مناطق و استانها تمرکز بیشتری داشته باشد.
این کارشناس بازار کار، همچنین به چالش «عدم تطابق شغلی» در بازار کار ایران اشاره کرد و گفت: این مشکل ناشی از عدم توازن در عرضه و تقاضا در بازار کار کشور است.
وقتی ما به نسبت بیکاران کشور شغل نداریم، به صورت طبیعی افراد مبادرت به کارهایی میکنند که در حیطه تخصص، حرفه و تحصیلات آنها نیست. این افراد از روی اجبار به سمت این مشاغل میروند.
تا زمانیکه عرضه و تقاضا در بازار کار متعادل نشود، ما شاهد چنین وضعیتی خواهیم بود. هرچند در این زمینه به لحاظ زیرساختها نیز مشکلاتی داریم. توسعه غیرفنی و غیرکارشناسی دانشگاهها خود یکی از علتهای این عدم تطابق شغلی است.
بازار کار نیازمند آمارهای تخصصی
حاجیاسماعیلی در پایان با اشاره به چالش جدی در زمینه نحوه سنجش مرکز آمار از بازار کار کشور، گفت: باید بازنگری جدی درمورد نحوه آمارگیری از بازار کار صورت بگیرد. براساس آماری که این مرکز تاکنون ارائه داده است، ما نتوانستهایم سیاستگذاری درستی را انجام دهیم و آن را با واقعیات تطبیق دهیم.
براساس این آمار به درستی نمیتوانیم تشخیص دهیم که چه افرادی بیکار، شاغل یا فقیر هستند. ما نیازمند یک بانک جامع اطلاعاتی تخصصی در همه زمینهها از جمله بازار کار داریم.
آمارهای غیرتخصصی با واقعیات بازار کار ایران تطابق ندارد.
باید آمارهای تخصصی در بخشهای مختلف در کشور وجود داشته باشد. در صورتیکه آمارهای تخصصی وجود نداشته باشد، مجبور هستیم به آمارهای عمومی که از طریق آمارگیری نفوس و مسکن تهیه میشوند، استناد کنیم. اینها با واقعیتهای موجود در بازار کشور تطابق ندارد.
ما علاوه بر آمار نفوس و مسکن که در کشور توسط مرکز آمار تهیه میشود، باید حتما به فکر آمارهای تخصصی و بخشی که توسط وزارتخانهها و سازمانهای تخصصی تهیه میشود، باشیم.