عروس جوان كه با همدستي پدرش در جريان اختلافات خانوادگي، خواهر شوهرش را ربوده و شكنجه كرده بود، در جلسه محاكمه ماجرا را شرح داد.
به گزارش جوان، زمستان سال گذشته دختر 18سالهاي به نام نيره با مراجعه به كلانتري 13 باهنر قزوين از همسر برادرش به اتهام آدمربايي شكايت كرد و گفت: «برادرم دو سال قبل با دختري 16ساله به نام مبينا ازدواج كرد.
مبينا از همان ابتداي زندگي سرناسازگاري داشت تا اينكه فهميديم او قصد دارد طلاقش را بگيرد. مبينا حتي وقتي صاحب فرزند پسر هم شد باز دست بردار نبود و ميگفت به برادرم علاقه ندارد و به اجبار ازدواج كرده است. پدر و مادر مبينا در قزوين زندگي ميكردند و برادرم منزلي در شهريار اجاره كرده بود. او چند بار بعد از درگيري با برادرم به حالت قهر به خانه پدرش در قزوين رفته بود كه بار آخر پدر مبينا او و برادرم را با هم آشتي داده بود.»
شاكي در ادامه گفت: «روز گذشته مبينا با من تماس گرفت و خواست با هم بيرون برويم. وقتي فهميدم او با برادرم آشتي كرده و به خانهاش برگشته خوشحال شدم و قبول كردم. مبينا به بهانه خريد از يك مجتمع تجاري جديد در يكي از خيابانهاي شهريار مرا سوار يك خودرو كرد و كمي جلوتر پدر او هم سوار ماشين شد و كنار راننده نشست. دقايقي بعد بود كه فهميدم آنها قصد دارند مرا به خانهشان در قزوين ببرند. اعتراض كردم و با گريه التماس كردم تا مرا رها كنند، اما قبول نكردند و مبينا گفت ميخواهد براي تلافي اذيت و آزارهاي برادرم مرا يك شب در قزوين نگهدارد تا شوهرش ادب شود. آنها به خاطر كينه از برادرم مرا در خانهشان زنداني و شكنجه كردند و به خاطر كتكهايي كه خوردم بينيام نيز شكست.»
با اظهارات دختر جوان، مبينا و پدرش بازداشت شدند، اما جرمشان را انكار كردند. از آنجائيكه مبينا 17 ساله بود با قرار وثيقه آزاد شد اما پدر 40 ساله او روانه زندان شد. از آنجائيكه محل جرم در تهران بود پرونده از قزوين به تهران ارجاع داده شد و بعد از كامل شدن تحقيقات به شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
صبح ديروز پرونده روي ميز هيئت قضايي همان شعبه به رياست قاضي عبداللهي قرار گرفت. در آن جلسه شاكي بار ديگر شكايتش را مطرح كرد و گفت: «مبينا قبلاً نامزد داشت، اما نامزدياش به هم خورد و بعد از آن بود كه به اصرار با برادرم ازدواج كرد. او از اينكه در سن و سال كم صاحب فرزند شده بود ناراحت بود و با برادرم مشكل داشت، اما نميدانم چرا مرا قرباني كينههايش كرد چون من با او هيچ مشكلي نداشتم و در زندگي آنها دخالتي نميكردم.»
او در خصوص آزادياش گفت: «وقتي خانوادهام از من بيخبر شدند برادرم سراغ مبينا رفته بود. او وقتي فهميد مبينا در خانه نيست مشكوك شد و همان روز همراه پدرم به قزوين آمد. با رسيدن آنها من نجات پيدا كردم. آن زمان - علي - برادرزادهام چهار ماهه بود كه مبينا او را رها كرد و رفت. به همين دليل مسئوليت نگهداري بچه گردن من افتاد. در اين مدت كه علي يكسال و نيمه است مادرش حتي يكبار هم به ملاقات او نيامده است.» شاكي در مورد درخواستش گفت: «با اينكه همسر برادرم در حق من خيلي بدي كرد، اما به خاطر فرزندش از او گذشت ميكنم، ولي براي پدرش درخواست مجازات دارم.»
سپس پدر مبينا بار ديگر جرمش را انكار كرد و در آخرين دفاعش گفت: «شاكي دروغ ميگويد. هيچ آدمربايي صورت نگرفته و شكنجهاي نبوده است. شاكي به ميل خودش به خانه ما آمده بود. آن روز وقتي دخترم به خانه ما آمده بود ديدم خواهر شوهرش نيز همراه اوست. او مهمان من بودم به همين دليل نميتوانستم او را به خانهام راه ندهم.»
در ادامه به دليل غيبت ديگر متهم وكيل مدافع او در جايگاه حاضر شد و از موكلش دفاع كرد و گفت: «موكلم به دليل سن كم و مشكلاتي كه داشت ناخواسته مرتكب جرمي شد كه ماهيت آن را درك نميكرده است. حالا هم از ترس در دادگاه حاضر نشد. با توجه به اعلام گذشت شاكي، از هيئت قضايي تخفيف مجازات براي موكلم را در خواست دارم.»
در پايان هیئت قضايي جهت صدور رأي وارد شور شد.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.