چند روزی است که جامعه فوتبال در نگرانی سلامت جوان اول تیم استقلال، مهدی قائدی است، فوتبالیست با استعدادی که با تکنیک و توانایی فنی خوب خود بارقهای از امید را در دل اهالی فوتبال ایجاد کرده بود اما یک تصادف شوم باعث شد این جوان به جای آن که این روزها برای درخشش در زمین فوتبال تلاش کند، روی تخت مراقبتهای ویژه بیمارستان برای حفظ جان خود بجنگد.
شنیدهها حاکی از آن است که مهدی قائدی همراه با چند نفر از دوستان خود در حوالی نیمه شب در اثر سرعت زیاد اتومبیل دچار حادثه شده است. گذشته از این که امکان تصادف برای هر انسانی متحمل است اما سوال اصلی این است که یک بازیکن حرفهای فوتبال چرا تا این ساعت از شب بیدار است و به جای استراحت و تجدید قوا، با دوستان خود زمان را سپری میکند؟
مهدی قائدی و مهدی قائدیها تا چه اندازه صاحب یک سبک زندگی با ثبات و سلامت هستند؟ آیا این بازیکنان به اندازه کافی آگاهی دارند که برای دوام داشتن در صحنه قهرمانی چگونه از خود مراقبت کنند؟ روی سخن بیش از آن که با این بازیکن جوان باشد، با باشگاهها و متولیان فوتبال است که تا چه میزان در ارتباط با سبک زندگی سالم و مناسب به این بازیکنان آموزش میدهند؟ باشگاهها همگی کلمه فرهنگی را در عنوان باشگاهی خود یدک میکشند اما تمام نیرو و توان خود را بر نتایج کوتاه مدت متمرکز کردهاند.
اگر میخواهیم از تمام ظرفیت یک بازیکن استفاده بهینه داشته باشیم باید آموزش شیوه صحیح زندگی قهرمانی را هم در دستور کار خود قرار دهیم. در حقیقت یک بازیکن جوان که به واسطه حضور در یک تیم فوتبال مجبور به زندگی بیرون از محیط خانوادگی و نظارتهای والدین است تا اندازهای در معرض آسیبها است. این فرد قرار است ارزشهای فکری و اساسی زندگی خود را از کدام نهاد خانواگی، دوستانه و اجتماعی کسب کند؟
با نگاهی به فوتبال روز دنیا و ستارگان آن میفهمیم که این بازیکنان پس از کشف شدن و رسیدن به تیمهای مطرح ضمن تلاش برای بهبود وضعیت فنی خود به هیچ وجه از توجه به سبک زندگی قهرمانی غافل نیستند اما این سبک زندگی قهرمانی شامل توجه به چه مواردی است؟ مواردی چون ساعت خواب، نوع لباس پوشیدن، میزان و نوع معاشرت با دوستان، نحوه استفاده صحیح از مزایای مالی کسب شده، چگونگی حضور و استفاده از فضای مجازی، توجه به فلسفه لذت طلبی، نحوه مواجهه صحیح با هواداران، تغذیه مناسب و پیگیری زندگی برنامهریزی شده و کار بر روی قوی کردن ذهن و ...
به این نکته باید توجه داشته باشیم که مطرح شدن در فوتبال به ویژه در تیمهای بزرگ سبب میشود یک بازیکن جوان که شاید تا به حال کمتر مورد توجه حتی اقوام و آشنایان قرار گرفته بود، ناگهان مورد توجه میلیونها نفر قرار بگیرد. از طرف دیگر امکانات مالی جدیدی برایش ایجاد میشود (مثل اتومبیل لوکس و ...) و رسانهها هم به او خواهند پرداخت. هضم این همه توجه برای یک جوان مستعد اما آموزش ندیده راحت نیست و بسیاری از این استعدادها پس از رسیدن به اولین موفقیتهای چشمگیر، با بیتوجهی به سبک زندگی قهرمانی خود، عمر ورزش قهرمانی خود را کوتاه کرده و از دوران اوج فاصله میگیرند. مثلا بازیکنی که میتوانست ۱۰ سال در اوج باشد، به تدریج از صحنه اول فوتبال محو میشود. البته شاید کمترین تقصیر در این مورد متوجه خود بازیکن باشد زیرا وقتی آموزش و نظارت وجود نداشته باشد، چطور میتوانیم از بازیکن طلب کنیم که باید اینها را بداند و به آنها عمل کند؟
بازیکنان جوان فوتبال خوب است هنگامی که از بازیکنان بزرگ الگو میگیرند تنها به تکنیک، ثروت، اتومبیل و لباس پوشیدن این قهرمانان توجه نکنند، بلکه به سبک زندگی سلامت آنها نیز توجه کنند. قهرمانی چون "کریستیا نورونالدو" با سبک زندگی خاص خود حتی در سنی که بسیاری از بازیکنان خود را بازنشسته اعلام میکنند، مرد سال فوتبال جهان میشود. بازیکنی که مدعی است ۵۰ هفته از سال را بین ساعات ۱۰ شب تا ۶ صبح به خواب میرود. بسیاری از نکات دیگر توسط رونالدو و رونالدوها رعایت میشود و دوره اوج آنها را طولانیتر میکند. در ایران هم راز تداوم بازیکنان چون ابراهیم صادقی، مهدی رجبزاده و ... جز رعایت کردن این سبک زندگی نیست.
همه ما امیدواریم این حادثه تلخ پایان ناخوشایندی برای «باشوی دوست داشتنی فوتبال» به همراه نداشته باشد و ما باز هم درخشش مهدی قائدی را در زمین فوتبال شاهد باشیم اما پایان خوشتر زمانی رقم میخورد که باشگاههای فوتبال به طور جدی در کنار آمادهسازی فنی بازیکنان، آموزش و نظارت بر سبک زندگی قهرمانی آنها را در دستور کار قرار دهند تا پس از این کمتر مشاهد چنین مواردی باشیم.
*رییس کمیسیون روانشناسی انجمن روانشناسی ایران