به گزارش «تابناک»؛ ماجرا از یک توئیت شروع شد. پیام وزیر آموزش و پرورش که حضور فعالی در توئیتر دارد و ابتدای هفته در صفحه خود نوشت قصد کاهش استرس و اضطراب در دانشآموزان ابتدایی را دارد. پیامی مبهم که یک روز بعد با توئیتی دیگر، تا حدودی رفع ابهام شد. این بار با اعلام خبر حذف آزمون مدارس خاص همچون نمونه دولتی و سمپاد (تیزهوشان).
هرچند پیام وزیر روشن به نظر میرسید، باز یک ابهام بزرگ داشت و آن اینکه اگر قرار است آزمون ورودی این مدارس حذف شود، پس چگونه قرار است دانش آموزان به این مدارس راه پیدا کنند و ملاک انتخاب برگزیدگان چیست؟ بی شک این ملاک نمیتواند معدل باشد، چون ظرفیت مدارس تیزهوشان و نمونه مردمی خیلی کمتر از تعداد دانش آموزانی است که معدل ممتاز دارند.
بدین ترتیب، پرسشی بس بزرگتر پیش روی عموم قرار گرفت؛ پرسشی که این بار پاسخ آن نه از توئیتر وزیر، که از اخبار رسمی بیرون آمد. از خبری که رضوان حکیم زاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در اختیار رسانهها قرار داد و حاکی از حذف تدریجی مدارس سمپاد و نمونهدولتی در دوره متوسطه اول داشت و معنایش، بسته شدن پرونده این مدارس پس از سه دهه فعالیت بود.
خبری که تکلیف همه چیز را یکسره کرد تا مخالفان و موافقان صف بندی کنند. موافقانی که اغلب در بدنه آموزش و پرورش قرار دارند و بر این باروند که اقدام وزیر، بجا، شجاعانه و شایسته تقدیر است و مخالفانی که اغلب از جمله نخبگان و فارغ التحصیلان این مدارس هستند که میگویند با حذف این مدارس، برخی مدارس غیرانتفاعی و گران قیمت به شدت منتفع خواهند شد و از آن مهم تر، شمار زیادی از نخبگان کشور که استطاعت مالی تحصیل در مدارس خاص غیردولتی را ندارند، استعدادشان در مدارس دولتی هدر خواهد شد.
این صف بندی البته اتفاقاتی را نیز موجب شد. از یک سو بسیاری از مدیران میانی وزارت آموزش و پرورش با نوشتن بیانیهها و حتی انتشار آگهی در روزنامهها از این اقدام وزیر آموزش و پرورش تشکر کردهاند و از سوی دیگر، شماری از معترضان مقابل وزارت خانه تجمع و به این تصمیم اعتراض کردند. تصمیمی که آن را خلق الساعه و فاقد پشتوانه کارشناسی و هر گونه ارزیابی میخوانند و بر این باورند که آورده مثبتی نخواهد داشت.
موضع گیریهایی که وزیر را بر آن داشت، بار دیگر به سراغ توئیتر برود و پیامی با این مضمون مخابره کند که حذف مدارس خاص موجب ترویج عدالت آموزشی است؛ پیامی که بعد در گفت و گوی بطحائی با خبرگزاری زیر مجموعه وزارت آموزش و پرورش، به این شکل تکمیل شد: «به هر حال هرگاه هر تغییری در نظام آموزشی و برنامهها انجام شود، انتقادهایی را به دنبال خواهد داشت و حتما گروهی هستند که منافعشان به خطر خواهد افتاد که بخش زیادی از این منافع اقتصادی و مالی است؛ بهعنوان مثال گروهی از مدارس در این سالها برای خود دکان و دستگاههایی راه انداختهاند و تابلوهایی بر سردر مدارسشان نصب کردهاند که بهعنوان یک مدرسه، آموزشگاه یا برگزارکننده کلاس تست موفق خود را میشناسانند که بر اثر این اقدام این تابلوها دیگر معنایی ندارد و در نتیجه منافع بسیاری از آنها از بین خواهد رفت و بهاصطلاح دکانشان تخته میشود.».
اما آیا این اقدام، برقرار کردن «عدالت» است؟ آیا اساسا میشود بهترین مدارس کشور را تعطیل کرد تا عدالت برقرار شود یا بهتر است حالا که فضا برای شناسایی و حمایت از تمامی استعدادها فراهم نیست، دست کم کوشید شماری از استعدادها را یافت، حمایتشان کرد و پرورششان داد؟ هرچند پاسخ وزیر به این سؤال در دستور اجرا هم قرار گرفته، شمار زیادی از نمایندگان مجلس نظر کاملا متفاوتی با وی دارند، تا جایی که مخالفت مکتوب خود با این تصمیم را اعلام هم کردهاند.
۱۶۰ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با امضای نامهای خطاب به رئیس جمهور، به انحلال مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی اعتراض کردهاند تا مشخص شود که دست کم به باور ایشان، این اقدام با «عدالت» همخوان نیست. نامهای که در صحن مجلس هم قرائت شده و ثابت میکند، برداشت مجلس و دولت از «عدالت» در این مورد خاص هیچ نزدیکی با یکدیگر ندارد. نکتهای که اگر مورد توجه دولتمردان قرار نگیرد، دور از انتظار نیست بطحائی به مجلس فراخوانده شده و مورد سؤال یا حتی از آن فراتر، استیضاح قرار گیرد.
اتفاقی که رقم خوردن آن در شرایطی که مجلس و دولت همسو هستند، ماجرا را عجیبتر جلوه میدهد؛ آنقدر عجیب که بد نیست به وزارت آموزش و پرورش توصیه کنیم تصمیم خود در خصوص انحلال این مدارس را موقت هم که شده متوقف کنند و پس از آن، بکوشند با ارزیابیها و پژوهشهای کامل تر، به گونهای عمل کنند که طرحشان به مفهوم واقعی «عدالت» نزدیکتر شده و موجب صف بندی مخالفان و موافقان نشود.