امروز هشتم اسفندماه، سالگرد درگذشت یکی از بزرگترین استادان آواز ایران و صدای گرم سرود «ای ایران» است. در سالگرد فوت «غلامحسین بنان» یادی از این استاد بزرگ ایرانی میکنیم.
به گزارش مجله مهر، برای به یادآوردن او کافی است تا یکبار دیگر سرود «ایران» را گوش دهید. صدایی گرم و آشنا که تقریباً ۷۰ سال پیش این سرودِ تماماً فارسی را خواند تا خودش و آهنگش به خاطره جمعی همه ما ایرانیها تبدیل شوند. امروز سالگرد فوت «غلامحسین بنان» است؛ کسی که در خانوادهای پر از موسیقی و صدا به دنیا آمد و پدر و مادر و خواهرانش همه دستی در موسیقی داشتند و از همان کودکی گوشش به سازوآواز آشنا شد و همین بهانهای شد که پای خودش هم به رادیو و آواز باز شود و بشود خوانندهای که آرمانها و ایده آلهایش همیشه جلوتر از انتظارش از خودش بود و برای همین بهترین و خاطرهانگیزترین آهنگها و سرودهایش را کارهای متوسط و علاقه مردم به آوازهایش عجیب میداند.
اولین باری که صدای بنان از رادیو شنیده شد، به ۳۱ هم اردیبهشتماه سال ۱۳۲۱ برمیگردد و تا قبل از آن بنان فقط در محافل خصوصی خوانده بود. خودش درباره خواندنش در رادیو میگوید: «من قصدم خواننده شدن نبود. روی علاقه خودم و سفارش استادانم، چون ناصر سیف گاهی میخواندم. تا سیسالگی شروع نکردم. وقتیکه با خانواده کلنل وزیری وصلت کردم، او مرا به موسیقی کشاند.» قطعاً کسی که بنان را پیدا کرد و استعداد او را شناخت، استاد «روحالله خالقی» بود. خالقی درباره اولین دیدارش با بنان میگوید که در روز اولی که او را دیده و از او خواسته تا قطعهای رابخواند، آنقدر به وجد آمده که بیاختیار از جا بلند شده و او را در آغوش گرفته است.
بنان در طول فعالیت هنری خود، حدود ۳۵۰ قطعه را اجرا کرد و آنچه امتیاز مسلم صدای او را پدید میآورد، زیروبمها و تحریرات صدای او است که مخصوص به خودش است. استاد بنان نهتنها در آواز قدیمی و کلاسیک ایران استاد بود، بلکه در نغمات جدید و مدرن ایران نیز تسلط کامل داشت و تصنیف زیبای «الهه ناز» بهترین معرف این ادعا است استاد بنان را میتوان بهراستی بزرگترین اجراکننده آهنگهای سبک وزیری-خالقی دانست و شاید اوج همکاری این دو را در سرودای ایران بتوانیم مشاهده کنیم؛ اما جالب است بدانید خودش اعتقاد دارد این سرود را باید بهصورت اپرایی خواند و صدای او بیشتر به درد آواز خواندن میخورد تا سرود؛ البته استاد درباره تصنبف «الهه ناز» هم معتقد بودند که کار متوسطی است که با اقبال مردم مواجه شده است!
در اوج معروفیت بود که اتفاقی زندگی بنان را دچار چالش کرد و در ۲۷ دیماه ۱۳۳۶ در تصادف اتومبیل چشم خود را از دست داد. پزشکان برای بهبود چشم دیگرش سفر به اروپا و معالجه را تجویز کردند؛ برای همین دولت و اداره کل انتشارات و رادیو و جمع دوستانش کنسرتی ترتیب دادند و کمک مالی جمع کرده و او را راهی اروپا کردند و به خاطر همین مشکل بینایی است که در بیشتر عکسها با آن عینک دودی بزرگ دیده میشود.
تأثیر صدای بنان در موسیقی ایرانی آنقدر است که بعضی آواز ایرانی را به قبل و بعد از بنان تقسیم کردهاند و این به خاطر آن بود که خوانندگان پیش از او اغلب بلند خوانی میکردند و همین باعث میشد اشعار جویدهجویده و نامفهوم به گوش برسند. بنان با توجه به تربیت خانوادگی و تعالیم خالقی فهمیده بوده که نباید حنجره آزاری کند و واسطه بین شاعر و شنونده باشد؛ برای همین در آوازهای او داد زدنهای بیجا را مشاهده نمیکنیم و اشعار خوب تلفظ میشوند و به گوش مخاطب میرسند.
استاد بنان به گفته دوستانش بسیار مبادیآداب بود و در تمام سالهای شهرت از ابتذال دور بود و به قول خودش هیچوقت هنر فروشی نمیکرد و برای همین سالها خانهنشین شد؛ اما باز باافتخار میگفت: «من با سختی زندگی کردهام و الان هم دارم با حقوق رادیو و تلویزیون امرارمعاش میکنم. قسم میخورم که باوجود امکانات زیاد هرگز نخواستم هنرم را بفروشم. بروید از قدمای خود بپرسید از کسانی که سن بیشتری دارند و با من وزندگیام آشنایی دارند. چه کسی دیده است من حتی یکبار در کاباره اجرا کنم یا در مقابل پول کنسرت بدهم؟»
بنان تا آخر عمرش در خانهای کوچک در نیاوران روزگار گذرانید و در هشتم اسفندماه سال ۱۳۶۴ هم درگذشت.