ادعاي زوج جوان درباره جابهجا شدن نوزاد فوتشدهشان در يكي از بيمارستانهاي پايتخت پس از 12سال بررسي ميشود.
به گزارش جوان، چندي قبل زوج جواني شكايتي را در دادسراي امور جنايي تهران از كاركنان بيمارستاني به اتهام جابهجا كردن نوزاد پسرشان مطرح كردند.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: 12سال قبل همسرم باردار شد و در روز 25 اسفندماه سال 1384 در بيمارستاني در تهران زايمان كرد. من و همسرم هر دو خيلي خوشحال بوديم كه صاحب فرزند شده بوديم. زندگي ما هر روز شيرينتر ميشد و هر دوي ما احساس خوشبختي ميكرديم. چند ماهي گذشت تا اينكه پسرم بيماري سختي گرفت. براي بهبودي پسرم هزينه زيادي كردم و در بهترين و مجهزترين بيمارستانها او را بستري كردم. متخصصان آزمايشهاي زيادي انجام دادند و تلاش كردند او را مداوا كنند، اما در حالي كه هنوز يكسال از تولدش نگذشته بود پسرم فوت كرد.
پس از اين زندگي ما سوت كور شد و همسرم افسردگي گرفت.
وي ادامه داد: مدتي گذشته بود تا اينكه روزي همراه يكي از بستگانم كه از علم پزشكي سر رشتهاي دارد پرونده پسرم را با هم بررسي كرديم. همان روز پس از بررسي نتيجه يكي از آزمايشها با موضوع عجيبي روبهرو شديم. در آزمايشهاي انجام شده گروه خوني پسرم با گروه خوني من و همسرم كاملاً متفاوت بود. سپس آزمايشهاي ديگري كه انجام داده بوديم به دقت بررسي كرديم كه مطمئن شديم گروه خوني پسرم با گروه خوني ما يكي نيست. در حالي كه به شدت كنجكاو و نگران شده بوديم موضوع را با كارشناسي در اين زمينه مطرح كرديم كه او احتمال داد پسر فوت شده فرزند ما نبوده و به احتمال زياد پس از زايمان در بيمارستان با نوزاد ديگري جابهجا شده است. ابتدا سعي كردم موضوع را با همسرم در ميان نگذارم اما مدتي بعد همسرم فهميد و اصرار كرد موضوع را پيگيري كنم و فرزند خودمان را پيدا كنيم.
همسرم حال و روز خوبي نداشت. او بعد از شنيدن اين موضوع دست بردار نبود و هر روز بهانه بچهاش را ميگرفت تا اينكه به بيمارستان محل تولد فرزندم رفتم و درباره اين موضوع با رئيس بيمارستان و پزشكان صحبت كردم، اما فايدهاي نداشت و آنها قبول نميكردند كه فرزند مرا با فرزند فرد ديگري جابهجا كردهاند.
پس از اين نا اميد به خانه برگشتم و من و همسرم سعي كرديم موضوع را فراموش كنيم، اما ممكن نبود و جابهجايي فرزندم در بيمارستان همه زندگي ما را تحت تأثير خود قرار داده بود. به همين دليل تصميم گرفتيم به اداره پليس برويم تا كمك كنند فرزندمان را پيدا كنيم. با طرح اين شكايت پرونده به دستور بازپرس جنايي براي رسيدگي در اختيار تيمي از كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.
مأموران تحقيقات خود را آغاز كردند، اما به نتيجهاي نرسيدند و مسئولان بيمارستان هم مدعي شدند كه در آن تاريخ هيچ نوزادي جابهجا نشده است. بدين ترتيب پرونده با استناد به مشمول مرور زمان بسته شد. در چنين شرايطي شاكي در دادگاه به روند رسيدگي پرونده اعتراض كرد و قاضي دادگاه كيفري دو استان تهران پرونده را براي رسيدگي تخصصي به دادسراي امور جنايي تهران برگشت داد و پرونده دوباره با دستور قاضي رضواني، بازپرس شعبه هشتم دادسراي امور جنايي تهران به جريان افتاد.
بازپرس پرونده به كارآگاهان دستور داد تا درباره تعداد نوزادان متولد شده در آن تاريخ و هويت آنها مشخص شود. كارآگاهان در بررسيهاي ميداني و تخصصي دريافتند در آن روز هفتپسر در بيمارستان بهدنيا آمدهاند كه يكي از آنها تحويل خانواده شاكي داده شده آن است كه مدتي بعد فوت ميكند.
همچنين بررسيها نشان داد سه فرزند از هفتفرزند بهدنيا آمده در آن روز گروه خوني آنها شباهت زيادي با گروه خوني خانواده شاكي دارد. بنابراين به دستور قاضي رضواني اين سه نفر كه در حال حاضر نوجوان هستند به پزشكي قانوني معرفي شدند تا هويت يكي از آنها كه احتمال ميرود فرزند شاكي است با انجام آزمايشهاي لازم محرز شود. تحقيقات درباره اين پرونده ادامه دارد.