بسیاری از مردم با شنیدن نام تهران به یاد شهری شلوغ، پر رفت و آمد، پر ازدحام و پر هیاهو میافتند که تنها صدایش صدای بوق اتومبیلهای عبوری است. اما اگر کمی در خیابانها قدم بزنید، صدای ساز و آواز توجهتان را به خود جلب میکند.
به گزارش روزنامه ابتکار، این روزها موسیقی خیابانی به بخش جدانشدنی تهران تبدیل شدهاند. معمولا در خیابانهای پر رفت و آمد این شهر بزرگ جوانانی را میبینید که با سازشان سعی در جریان نوایی جز صدای بوق ممتد اتومبیلها و سرعتشان دارند. بعضی گروهی مینوازند و بعضی هم انفرادی، بعضی سازهایشان دف و تار و سه تار است و بعضی گیتار و ویولون و کاخن. اما آنچه بین همه این افراد مشترک است، تلاششان برای جاری کردن نتهای سرزنده در میان حرکت خشن زندگی شهری است.
بندهای موسیقی خیابانی هر کدام با هدفی مینوازند. برخی تلاش میکنند از این راه کمی درآمد کسب کنند، بعضی دیگر به دنبال شناخته شدن هستند و حتی صفحه اینستاگرام هم دارند، اما بعضی برای اهداف خیریه در خیابان ساز به دست میگیرند. «زهیچ» یکی از همین گروهها است که برای حمایت از کودکان سرطانی در پیادهروهای خیابانهای تهران مینوازند. با یکی از اعضای این گروه گفتوگو کردیم که میتوانید آن را در ادامه بخوانید.
کمی خودتان و گروهتان را معرفی میکنید؟
من محسن گلستانیتبار متولد 1367 هستم که حدودا 16-17 سال است که سابقه فعالیت در حوزه موسیقی دارم. من با ساخت ساز فعالیتهای مرتبط با موسیقی را آغاز کردم و چند سال مشغول همین کار بودم و بعد از چند سال شروع به نواختن دف کردم. اعضای گروه ما با شخصی کار میکرد که متاسفانه زمانی که قرار بود مبلغی را که برای کودکان سرطانی جمعآوری کرده بودیم، به موسسات مرتبط تحویل دهد، در یک اقدام کلاهبردارانه این کار را نکرد و به نوعی سر ما کلاه گذاشت. ما او را از اینستاگرام میشناختیم و او را از آن صفحه دنبال میکردیم. بچههای گروه هم مثل ما از دنبالکنندگان همان صفحه بودند. فرهاد شکری و فرید اطمینان هم از دیگر اعضای گروه هستند.
چرا تصمیم گرفتید با چنین هدفی موسیقی بنوازید؟
شغل اصلی من ساختن ساز است اما در کنار آن در خیابان هم ساز میزنم. اما وقتی شروع کردیم به ساز زدن در خیابان تصمیم گرفتیم که یک هدف و نیتی هم برای کارمان داشته باشیم و در حد و وسع خودمان بتوانیم یک جنبشی را آغاز کنیم.
شاید به همین دلیل است که در بسیاری از موارد کار ما سریعتر و راحتتر پیش رفته است وگرنه گروههای زیادی هستند که در خیابان مینوازند و مشکلات خیلی زیادی دارند. منتها ما کمتر از دیگران به مشکلات برخوردیم.
بله، اتفاقا پنجشنبه گذشته در خیابان مشغول نواختن و اجرای برنامه بودیم که پلیس امنیت اخلاقی تمام وسیلههایمان را با خودش برد. ما از پنجشنبه کاملا گرفتار و درگیر شدیم. تمام دستگاهها و سازهای ما را بردند. گویا پنجشنبه تجمعی در تهران شکل گرفته بود و ما هم از شانسمان در همان خیابان مشغول اجرای برنامه بودیم. متاسفانه برخورد با گروههای موسیقی خیابانی سلیقهای شده است و دلیل مشخص و واضحی برای برخورد با ما ارائه نمیشود.
عابران با شما چه برخوردی دارند؟
مردم برخوردخیلی خوبی دارند و واقعا اگر مردم از ما حمایت نکنند ما نمیتوانیم کار کنیم، البته افرادی هم هستند که اعتراض میکنند اما آن کسانی که بیشتر ما را اذیت میکنند ارگانهایی مثل شهرداری هستند. بعضی از این ماموران به حدی برخورد بدی دارند که خارج از شخصیت فرد ایرانی است. با لحن برخورد بد با ما رفتار میکنند انگار با جانی و دزد و جنایتکار روبهرو هستند.
شما در اعلامیهای اعلام کردهاید که در حمایت از کودکان سرطانی مینوازید و آن را هم هنگام اجرا در معرض دید عابران قرار میدهید، این موضوع چقدر در جمعآوری مبلغی که مردم به شما میدهند موثر است؟
مسلما خیلی بیشتر از وقتی است که ما این موضوع را علنا اعلام نمیکنیم. شاید بتوانم بگویم مردم 50 درصد بیشتر از حالت عادی کمک میکنند.
ما با وجود تمام مشکلاتی که به واسطه اجرای خیابانی موسیقی برایمان پیش میآید، باز هم به عشق همین کودکان ادامه میدهیم. نواختن ما برای کمک به دیگران فقط به جمعآوری مبلغ نقدی منتهی نمیشود. ما در کهریزک مینوازیم، برای کودکان کار ساز میزنیم، در خیریهها برنامه اجرا میکنیم. ما تمام تلاشمان را میکنیم که در کنار نواختن باعث شادی و کمک به همنوعانمان شویم.
گروه های موسیقی خیابانی زیادی در تهران وجود دارند، فکر میکنید چه عواملی بیشتر باعث جلب توجه عابران و رهگذران میشود و آنها را ناخودآگاه وادار میکند تا چند دقیقهای مکث کنند و به اجرای شما گوش دهند؟
عوامل زیادی وجود دارند. نواختن موسیقی از دل برمیآید. شاید مردم برای شنیدن کارهای خیلی از گروههای موسیقی خیابانی مکث نکنند اما برای دیدن اجرای بعضی گروهها مردم زیادی جمع میشوند، چون این گروهها با جان و دل مینوازند و بنابراین موسیقی آنها بر دل عابران مینشیند. باید انرژی زیادی برای اجرای برنامهها صرف شود. مورد دیگر این است که آهنگی که نواخته میشود، شناخته شده باشد و مردم با آن ارتباط برقرار کنند. ما قطعات اساتید را اجرا میکنیم و اگر این اجرا در حد خوبی باشد، چون قیمت بلیت کنسرت خیلی بیشتر از توان مالی بسیاری از افراد است، مردم برای شنیدن قطعات موسیقی زنده چند دقیقهای وقت صرف میکنند بنابراین مهارت نوازندگان هم بسیار اهمیت دارد.