دو مرد جوان كه پس از قتل يك مرد و پسر معلولش اجساد را با آهك سوزانده بودند، در جلسه محاكمه جنايت را به گردن هم انداختند.
به گزارش جوان، بيستم ديسال93، زن جواني مأموران پليسآگاهي دماوند را از ناپديد شدن شوهر 47سالهاش به نام محمود و پسر 12سالهاش به نام ياسر باخبر كرد. او در توضيح به مأموران گفت: «شوهرم روز گذشته به محل كارش رفت، اما به خانه برنگشت. پسرم معلول بود و خيلي توان راه رفتن نداشت اما از او خواستم دنبال پدرش برود. او هم از خانه بيرون رفت اما هرچه منتظر ماندم، بازنگشت. نگرانم اتفاق بدي براي آنها افتاده باشد چون تلفن همراهشان نيز خاموش است.»
با اعلام اين مفقودي، كارآگاهان پليس تحقيقات فني خود را آغاز كردند، اما ردي از پدر و پسر گمشده به دست نياوردند. همچنين چند نفر از دوستان محمود نيز به عنوان مظنون بازداشت شدند، اما از آنجائيكه مدركي عليه آنها به دست نيامد همگي تبرئه و آزاد شدند.
همچنان كه تحقيقات براي يافتن پدر و پسر ادامه داشت، پليس در حاشيه پرديس دماوند دو جسد سوختهاي را كشف كرد كه بقايايي از آنها باقي مانده بود. با انتقال بقاياي اجساد به پزشكي قانوني و انجام آزمايش دياناي مشخص شد اجساد متعلق به همان پدر و پسري است كه مدتي قبل زن جوان اعلام مفقودي كرده بود.
به اين ترتيب پرونده با موضوع قتل عمد تشكيل و تحقيقات وارد مرحله تازهاي شد و كارآگاهان دريافتند محمود يكماه قبل از حادثه با مردي به نام رامين معامله ميليوني داشته است. بنابراين مرد جوان به عنوان مظنون تحت بازجويي قرار گرفت، اما جرمش را انكار كرد تا اينكه بعد از تناقضات در اظهارات بالاخره لب به اعتراف گشود و گفت پدر و پسر را با همدستي يكي از دوستانش به نام ميثم به قتل رسانده است. به اين ترتيب ميثم ۳۰ساله كه به مصرف شيشه معتاد بود رديابي و بازداشت شد. رامين در ادامه بازجوييها ميثم را عامل قتل معرفي كرد و گفت او قاتل پدر و پسر است. ميثم نيز با قبول جرمش گفت قتل پدر و پسر به دستور رامين بوده و او طراح نقشه قتل بوده است.
با اقرار متهمان، ميثم به اتهام قتل عمد و رامين به اتهام معاونت در قتل روانه زندان شدند و پرونده بعد از صدور كيفرخواست به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
صبح ديروز پرونده به رياست قاضي قربانزاده روي ميز هيئت قضايي همان شعبه قرار گرفت. ابتداي جلسه بعد از قرائت كيفرخواست، اوليايدم براي متهمان درخواست قصاص كردند.
سپس ميثم در جايگاه حاضر شد و در شرح ماجرا گفت: «من پدر و پسر را نميشناختم. رامين از دوستانم بود و خودش را فردي با نفوذ معرفي كرده بود. با او رابطه دوستانهاي داشتم و از او براي كشيدن موادمخدر پول ميگرفتم. او يكبار مرا براي تفريح به كشور سوئد فرستاد و بعد از آن مرا به عنوان مدير كارواشي كه به تازگي تأسيس كرده بود قرار داد. مدتي در كارواش بودم، اما بعد از آن اخراج شدم. يكسالي گذشت كه از رامين بياطلاع بودم تا اينكه به ديدنم آمد. كمي با هم صحبت كرديم و در حين صحبتها بود كه فهميدم از من كمك ميخواهد.» متهم در ادامه گفت: «آن روز بود كه رامين از مقتول گفت. او ميگفت محمود محارب است و بايد خونش ريخته شود همچنين چون مردي بيبند و بار است پسر معلولش نيز مستحق مرگ است. خام حرفهاي رامين شدم و قبول كردم نقشهاش را پياده كنم.»
متهم در خصوص قتل گفت: «روز حادثه من و رامين با ماشين دنبال محمود رفتيم. بين راه بود كه به دستور رامين محمود را با طناب خفه كردم و جسدش را حوالي پرديس رها كردم. در راه برگشت پسر13ساله مقتول به خاطر نگراني پدرش مدام با رامين تماس ميگرفت و سراغ پدرش را ميگرفت. به همين دليل با او قرار گذاشتيم. وقتي پسر نوجوان سوار ماشين شد آبميوه مسمومي را كه رامين به من داده بود به او خوراندم و يكباره سويشرتي كه به تن داشت روي صورتش كشيدم. سعي كردم او را خفه كنم اما او زنده بود و تقلا ميكرد. همان موقع رامين با بيل به سر ياسر زد و او را كشت. من و رامين اجساد را در حاشيه پرديس آتش زديم و سپس براي از بين بردن بقاياي جسد روي آنها آهك ريختيم.»
او در خصوص اظهارات اوليهاش در خصوص اعتراف به دو قتل گفت: «من در اظهاراتم به دو قتل اعتراف كردم چون رامين قول داده بود رضايت اوليايدم را جلب كند، اما تا امروز كاري برايم انجام نداده است به همين دليل تصميم گرفتم حقيقت را بگويم. من ياسر را نكشتم و قاتل او رامين است.»
بعد از دفاعيات ميثم، ديگر متهم پرونده كه به اتهام معاونت در قتل با قرار وثيقه آزاد بود در جايگاه قرار گرفت و با انكار جرمش گفت: «انگيزهاي براي قتل پدر و پسر نداشتم. من با محمود معامله كرده بودم و در عوض خريد ويلايي، ۱۸۰سكه طلا و ۲۲۰ميليون تومان پول نقد به او داده بودم. اين معامله به خوبي انجام گرفته بود و دليلي نداشت كه بخواهم آنها را به قتل برسانم يا نقشه قتل آنها را طرح كنم. ميثم دروغ ميگويد او تحت تأثير مصرف شيشه است كه اين حرفها را ميزند.» متهم در ادامه گفت: «آن روز من و ميثم همراه محمود به دماوند رفتهبوديم، اما بين راه ميثم بر اثر توهم شيشه يكباره طنابي دور گردن مقتول انداخت و او را خفه كرد. »
متهم در خصوص اظهاراتش در بازجوييها نيز گفت: «آن روز تحت تأثير فشارهاي رواني بود كه به دروغ گفتم محمود و پسرش را به خاطر اعتقاداتي كه داشتم كشتم، ولي حالا ميگويم بيگناهم و انگيزهاي براي قتل آنها نداشتم.»
در پايان هيئت قضايي بعد از دستور جلب رامين جهت صدور رأي وارد شور شد.