بسیاری از ناظران، تحلیلگران و اندیشکده های غربی در سه ماه اخیر، تحلیل ها و گمانه زنی های بسیاری پیرامون بروز بحران های جدید و فراگیرتر در خاورمیانه مطرح کرده اند که کانون اصلی این تحلیل ها، ایران و رویکرد تهاجمی آمریکایی ترامپ در مقابل آن بوده است.
به گزارش «تابناک»؛ در همین زمینه، «گروه بحران بین المللی» در گزارشی به افزایش احتمال بروز منازعات جدید و بزرگی در خاورمیانه پرداخته و نوشته است: خاورمیانه با جنگ و بی ثباتی ناآشنا نیست؛ اما سه رویداد مرتبط که یکدیگر را تقویت و تشدید می کنند، می توانند منطقه را به آشوبی عمیق تر فرو برده، جنگ های سرد را شعله ور، شکاف های فرقه ای را عمیق تر و زخم هایی ایجاد کنند که جراحتشان برای نسل ها ادامه یابد.
نخستین رویداد، رشد نقش منطقه ای ایران و همگرایی روزافزون دشمنان عرب و اسرائیلی اش ـ که توسط آمریکا حمایت می شوند ـ در مورد نیاز حیاتی برای بازداشتن ایران از دستاوردهای بیشتر و شروع به کاستن نفوذش است. در چند ماه گذشته، اسرائیل زنگ خطر را درباره حضور نیروهای ایرانی و حزب الله در نزدیکی بلندی های جولان و برنامه ایران برای انتقال توانایی تولید بومی موشک هدایت شونده به حزب الله به صدا درآورد. این در حالی است که در عربستان، رویکرد جدیدی حاکم شده که مبتنی است بر قاطعیت و در برخی موارد بی پروایی. به نظر می رسد، ولیعهد و در عمل حاکم عربستان، محمد بن سلمان، به این نتیجه رسیده که کشورش در برابر گسترش نفوذ ایران در عراق، سوریه، لبنان و یمن برای مدت طولانی ساکت مانده است.
گویا در واشنگتن، خصومت در برابر ایران، اصل اساسی سیاست خاورمیانه دولت ترامپ باشد. همچنین برخورد با ایران رویکرد منتخب دولت ترامپ برای احیای قدرت بازدارندگی و اعتبار ایالات متحده شده که معتقد است، باراک اوباما آن را به شدت تضعیف کرد. ایران به نوبه خود، بر این باور است در دفاع از منافع راهبردی اش در منقطه در برابر تلاش های دشمنانش برای غلبه بر نفوذش و محاصره آن موفق بوده است؛ هرچند آنچه تهران به عنوان سیاست دفاعی جلوه می دهد، در چشم دشمنانش چیزی نیست، جز سیاست های تهاجمی و تهدیدی در حال رشد.
تحول دوم افول داعش است. ظهورش در عراق و سوریه، دشمنی مشترک برای ایران، ایالات متحده و متحدانشان به وجود آورده بود. اما با از دست دادن اراضی تحت تصرفش، نیروهای رقیب برای تصاحب غنایمش، یعنی منابع و اراضی راهبردی، رقابت می کنند. مرزهای نبرد امروز ممکن است به خطوط اصطکاک فردا تبدیل شده و نگرانی های مشترک در خصوص حضور طرف دیگر و مقاصد بلند مدتش می تواند جرقه برخوردهایی میان نیروهای متحدشان را بزند که در جای خود می توانند تهران و واشنگتن را به برخورد مستقیم بکشانند.
این دو تحول در مقابل عامل سوم قرار دارند: دشمنی دولت ترامپ با برجام. تهران به توافق پایبند بوده است. در حالی که هدف برجام به طور خاص و عامدانه پرداختن به نگرانی ها از برنامه هسته ای ایران است، شاید تبعات برهم زدنش، نه تنها در عرصه غنی سازی اورانیوم، بلکه در پاسخ های نامتقارن تهران با هدف قرار دادن نیروهای آمریکایی اعزام شده به مناطق نزدیک به شرکای محلی ایران در عراق، سوریه و افغانستان بروز یابد. به نظر می رسد، دولت ترامپ مجاری باریک دیپلماتیک با ایران را ـ که در زمان رئیس جمهور پیشین شکل یافته بود ـ بسته است.
در نهایت اینکه، شاید هیچ یک از طرفین به دنبال تشدید تنش ها نباشد؛ اما بدون یافتن راهی برای خروج از بحران فعلی از طریق گفت وگو و دیپلماسی، چشم انداز و خطر بالا گرفتن تنش و برخورد بین آمریکا و ایران یا عربستان سعودی و ایران با همه پیامدهای قابل پیش بینی و شوم آن به صورت غیرقابل اجتنابی افزایش می یابد.