«تفکیک زباله از مبدا، مافیای پسماند را شکست میدهد و کودکان زبالهگرد را رها میکند.» اگر بر فرض محال این جمله درست باشد، وظیفه فرهنگسازی در این زمینه برعهده چه سازمانی است؟! سالهاست مساله عدمتفکیک پسماند در تهران وجود دارد، اما در این ارتباط چه اقداماتی انجام شده است؟ آیا شاهد پخش گسترده کیسههای زباله مجزا برای جداسازی پسماند خشک و تر بودهایم؟ آیا سطلهای پسماند مجزا را در خیابانها قرار دادهاند؟ آیا در سطحی گسترده و عمیق فرهنگ مدیریت پسماند را به کودکان و در مدارس آموزش دادهایم؟ برپایه چه نوع آموزشی این انتظار از شهروندان میرود که از فردا زبالههای خشک و تر را جداسازی کنند و به قول مسئولان مافیایمیلیاردی پسماند را شکست دهند؟! آیا اصولا سخن راندن از وجود مافیای پسماند بهعلت نبود فرهنگ تفکیکزباله نوعی فرافکنی نیست؟
به گزارش روزنامه آرمان، اگر از امروز فرهنگ مدیریتپسماند را در میان شهروندان تهرانی رواج دهیم، میلیونها فیلم و برنامه آموزشی برای آنها تولید و پخش کنیم، چندینهزار عدد کیسه زباله مجزا برای آنها قرار دهیم، آیا میتوان انتظار داشت مردم از فردا زبالههای خود را بهصورت تفکیک شده در اختیار نیروهای جمعآوری و بازیافت زباله قرار دهند؟ خیر، زیرا آموزش مقولهای زمانبراست و حداقل سالها اقداماتفرهنگی مداوم در این زمینه نیاز است. بنابراین اولویت بهطورقطع برخورد قاطع با مقوله مافیایمیلیاردی پسماند و حل مساله تفکیک زباله اصولی در تهران است. مسئولان بهتر است یک بار برای همیشه فرافکنی در ارتباط با مدیریتپسماند در شهر تهران را پایان دهند و کمکاری خود را در این زمینه بپذیرند و مشکلات را به گردن کودکان زبالهگرد یا شهروندان بیتوجه به بحث مدیریتپسماند نیندازند.
شرایط غیرانسانی کودکان زبالهگرد
براساس تحقیقات جمعیت امامعلی (ع)، کودکان زبالهگرد روزانه و بهطور متوسط ۶۰ کیلوگرم زباله جمعآوری کرده و اغلب در کارگاههای تفکیک زندگی میکنند. اطلاعات دقیقی از مناسبات مالی میان کودکان زبالهگرد، پیمانکار و واسطهها وجود ندارد. بهگفته الهام فخاری، عضو شورایشهر تهران برخی از کارگاههای تفکیکزباله به کودکان خوابگاه دادهاند و مشخص است این خوابگاهها توسط پیمانکاران در اختیار این کودکان قرار گرفته یا خیر. این خوابگاهها فاقد هرگونه امکانات بهداشتی بوده و کودکان را در معرض انواع و اقسام بیماریهای عفونی از جمله هپاتیت، ایدز و... قرار میدهد. بهگفته او اغلب این کودکان در معرض سوءاستفاده جنسی نیز قرار میگیرند. این گاراژها شامل آلونکهای بدون سرویسبهداشتی هستند و کودکان زبالهگرد در کنار مردان بزرگسال در فضایی مملو از جانوران موزی از جمله موش و مارمولک شب را روز میکنند.
مافیای زباله و سودهای میلیاردی
اقتصاد پسماند، اقتصادی چندینهزارمیلیارد تومانی است و بهگفته هاشمیرفسنجانی، رئیس شورایشهر، شهرداری سالانه ۴۰۰هزارمیلیارد تومان از این زبالهها درآمد کسب میکند. در مافیای زباله درآمدهایمیلیاردی جابهجا میشود و آنها در سکوت خبری به درآمدزاییمیلیاردی خود ادامه میدهند. بهگفته عبدلی، مدیرعامل سازمانپسماند شهر تهران بهکارگیری این کودکان با شهرداری نیست و بخش خصوصی در حال تخلف است. او منکر کار کردن این کودکان با پیمانکاران شهرداری نشده و ادامه میدهد: «البته خیلی از این کودکان با پیمانکاران شهرداری کار نمیکنند. ما مسئولیت اجرایی نداریم، مسئولیت هر منطقه با خودش است. شهرداران منطقه مستقیما با پیمانکاران جمعآوری زباله قرارداد میبندند. ناظر، شهردار ناحیه است و صورت وضعیت را خودشان تهیه میکنند، ما فقط ناظر عالی هستیم. کارفرما خود منطقه است و اگر کنترل نمیکنند، باید از خودشان بپرسید.» این اظهارات عبدلی در حالی است که در سایت سازمان مدیریت پسماند اسامی پیمانکاران و نحوه انعقاد قرارداد منتشر شده است. مدیر روابطعمومی این سازمان نیز نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و استفاده از کودکان براساس قراردادهای شهرداری با پیمانکاران را کاملا غیرقانونی میخواند، اما منکر این رخداد نمیشود. بهگفته او سازمان مدیریت پسماند در صورت مشاهده جریمه سنگینی برای آنها تعیین میکند و اگر شهروندان زباله را در خانه تفکیک کنند، این مافیا به وجود نمیآید. هیچآمار رسمی از تعداد کودکانی زبالهگرد در محدوده استان تهران وجود ندارد و کسی نمیداند چه تعداد کودک در حال بیگاری در کارگاههای تفکیکزباله هستند. آنها امروز همه جای این شهر حضور دارند و گویی شهروندان به مشاهده کودکی در حال گشتزنی در سطلهای زباله عادت کردند. کودکانی که تنها در هنگام آغاز طرح جمعآوری کودکان کار برای مسئولان شهری قابلرویت هستند و بس!
سوختن کودکان
«تفکیک پسماند جزو زیان بارترین مشاغلی است که میتوان حضور کودکان و نوجوان را در آنها متصور شد.» این را یک فعال حقوقکودک به «آرمان» میگوید. ثریا عزیزپناه میافزاید: بدون شک شهرداری از بار مسئولیت خود در این زمینه شانه خالی میکند، این ارگان باید شهرداری باید نظارت دقیق خود را در این زمینه اعمال کند. درحال حاضر آیا شهرداری از حداقل اختیارات خود مبنی بر عدم بستن قرارداد با کارفرمایان و پیمانکارانی که از نیروی کار کودک و نوجوان برای سختترین مشاغل استفاده میکنند، بهره میگیرد و با آنها قرارداد نمیبندد؟ او خاطرنشان میکند: اینکه شهرداری خود را از این معضل مبرا میسازد تنها ناشی از بیتوجهی این سازمان به این موضوع است و بس. عزیزپناه میافزاید: شهرداری بهعنوان یک ارگان و کارفرما این اختیار دارد که با این پیمانکاران قرارداد نبندد یا نظارت جدی بر امور این شرکتها داشته باشد. آیا شهرداری نمیتواند بندی تحتعنوان «عدم استفاده از نیروی کار کودک» را به قراردادهای خود با این کارفرمایان بیفزاید. در این صورت جامعه و فعالان حقوق کودک دلخوشی حداقلی خواهند داشت که شهرداری قرارداد خود را با پیمانکارانی که از نیروی کار کودک و نوجوان استفاده میکنند، لغو خواهد کرد. او تاکید میکند: اگر مافیای پسماند وجود دارد بیتوجهی شهرداریها نیز میتواند راه آن را هموارتر از قبل کند. عزیزپناه میگوید: اغلب این کودکان بهصورت قاچاق انسان وارد ایران میشوند و هیچامکانات و حفاظت قانونی ندارند و بردهوار زندگی میکنند. در بازدیدهای فعالان حقوق کودک در سالیان گذشته محل کار و زندگی این کودکان رویت شده است، امکانی که اکنون وجود ندارد و براساس مشاهدات آنها محل زندگی این کودکان نزدیک دپوی زبالهها و در فضایی بسیار غیربهداشتی و حتی غیرانسانی است، این کودکان به معنای واقعی از محرومیت و انواع و اقسام بیماریها رنج میبرند. او تاکید میکند: آنها از حداقل وسایل بهداشتی مانند دستکش و ماسک بیبهرهاند. این کودکان نادیدنی نیستند و تعداد زیادی از آنها در معابر عمومی و در معرض دید شهروندان هستند و آنها هر روز یک تخلف آشکار انسانی را مشاهده میکنند. عزیزپناه از عدمپیگیری قضائی سرشاخههای مافیای پسماند ابراز تاسف کرده و میگوید: در طی 21 سال فعالیت حرفهای هیچگاه یکی از افراد عضو مافیای جمعآوری زباله و پسماند را در محاکم قضائی و پاسخگوی قانون ندیدهام و هنگام مقابله با با این پدیده همیشه ضعیفترین حلقه یعنی کودکان زبالهگرد پاسخگوی بیقانونی سرشاخههای این مافیا بودهاند. شهرداری در قبال تک تک این کودکان مسئول است و کار این کودکان مخالف تمام کنوانسیونهای حقوق کودک امضا شده توسط ایران است. او خاطرنشان میکند: تفکیکزباله در مبدا نیاز به آموزش و سازوکار مشخص دارد و بهای آن را نباید کودکان کار و زبالهگرد پرداخت کنند. درحالحاضر کدام بخش از نظام آموزش رسمی کشور به نسل کنونی آموزش «مدیریت پسماند» میدهد و کدام سرفصل کتب درسی به کودکان آموزش نحوه برخورد با مساله مدیریت پسماند داده است؟ بنابراین شهروندان زباله خشک و تر را جدا نمیکنند و کودکان در آتش این زبالهها میسوزند.