امروزه معضل اجتماعی طلاق به یکی از اصلیترین آسیبهای اجتماعی جوامع مختلف تبدیل شده است، اما براساس آمارهای سال 2018 کشورهای اروپایی جلودار طلاق در میان دیگر کشورها هستند و با این معضل دست و پنجه نرم میکنند.
به گزارش فارس، امروزه طلاق به یکی از مهمترین معضلات جوامع تبدیل شده است. بهطوریکه رشد میزان طلاق و کاهش ازدواج در کشورهای غربی نگرانی جدی سیاستگذاران این کشورها را در پی داشته است.
طلاق در جوامع مختلف اثرات منفی فردی و اجتماعی زیادی را بهدنبال دارد. افزایش افسردگی، انزوای اجتماعی، افزایش رابطههای غیر اخلاقی و روی آوردن افراد به اعتیاد از جمله اثرات این معضل اجتماعی بر جوامع امروزی است.
عصبانیت، اضطراب، ناامیدی اجتماعی، شبکههای مجازی، عدم تعهد زوجین و خیانت ازجمله مهمترین عوامل طلاق در کشورها بهویژه در کشورهای غربی محسوب میشود.
هرچند که در اغلب کشورهای دنیا این آمار همچنان در حال افزایش است، اما براساس آمارهای منتشر شده در سال 2018، 10 کشور پرچمدار آمار بالای طلاق در میان دیگر کشورها هستند.
براساس این گزارش، همه این 10 کشور نیز جزو کشورهای اروپایی هستند. این امر نشاندهنده افزایش آسیبهای اجتماعی در اروپا و حرکت خانوادههای غربی بهسوی فروپاشی است.
بلژیک پرچمدار بیشترین آمار طلاق در دنیا
در میان 10 کشور دنیا که بیشترین میزان طلاق را نسبت به کشورهای دیگر در سال 2018 داشتهاند، بلژیک پرچمدار این آمار است و بیشترین میزان طلاق را در اروپا و جهان دارد.
براساس آمارها، میزان طلاق این کشور در سال 2018، 71 درصد بوده است. بهطوری که هرساله حدود سی و دو هزار نفر در بلژیک درخواست طلاق میکنند.
یکی از مهمترین علل طلاق در کشور بلژیک، عدم وجود تفاهم و صبر زوجین برای تحمل یکدیگر است.
روزگار مردم پرتغال به شیرینی پرتغال نیست
در میان لیست کشورهای پر طلاق دنیا، کشور پرتغال دومین جایگاه را به خود اختصاص داده است. بهطوری که سال 2018 آمار طلاق در این کشور، 68 درصد است.
اما نکته قابل توجه در این میان این است که با وجود آمار بالای طلاق در پرتغال، آمار ازدواج در این کشور رو بهکاهش نبوده و حتی بالا است.
آمار بالای طلاق در قلب اروپا
کشور مجارستان که در اروپای مرکزی واقع شده است نیز یکی از کشورهایی است که در طلاق از آمار بالایی برخوردار است.
در چند سال گذشته نیز میزان ازدواج در این کشور به شدت کاهش پیدا کرده است.
حدود 10 درصد از مردان مجارستانی طلاق را تجربه کردهاند. اما آمار طلاق در میان زنان این کشور، 2 و 4 دهم درصد کمتر از مردان است.
در واقع برخلاف افکار عمومی، در کشور مجارستان مردان بیشتر از زنان طلاق را تجربه کردهاند.
قطب فرهنگ و هنر اروپا، غرق در معضل طلاق
جمهوری چک که در اروپای شرقی واقع شده است، چهارمین کشور رکورددار آمار بالای طلاق در جهان است.
حدود 13 درصد از زنان این کشور طلاق گرفتهاند. بهعلاوه 11 درصد از مردان این کشور نیز طلاق را تجربه کردهاند.
براساس آمارهای منتشر شده در سال 2018، آمار طلاق در جمهوری چک برابر با 66 درصد است. شکست و ناامیدی زوجین برای ادامه زندگی، مهمترین علت طلاق در این کشور محسوب میشود.
یکیدیگر از کشورهای اروپایی در باتلاق طلاق
طلاق در کشور اسپانیا بهقدری افزایش پیدا کرده است، که به یک امر عادی و پذیرفته شده در عرف جامعه تبدیل شده است.
بههمین منظور و برای کاهش طلاق، بهتازگی قانون جدیدی با عنوان «مدیریت رابطه» در این کشور بهتصویب رسیده است. براساس این قانون، زوجینی که تقاضای طلاق میکنند باید حداقل سه ماه از ازدواج آنها گذشته باشد.
اما با وجود تصویب این قانون برای محدود کردن شرایط طلاق، همچنان آمار طلاق در اسپانیا بالا است و به یک بحران تبدیل شده است.
یکی از مهمترین علل طلاق در این کشور نیز مشکلات مالی است که موجب اختلافات خانوادگی و جدایی شده است.
کشور ثروتمند اروپایی هم درگیر طلاق
کشور لوکزمبرگ در شمال اروپا واقع شده است و یکی از کشورهای ثروتمند اروپا محسوب میشود. این کشور که در همسایگی فرانسه و آلمان قراردارد نیز مانند دیگر کشورهای اروپایی با معضل طلاق دست و پنجه نرم میکند.
در لوکزامبرگ سن 40 الی 49 سالگی، سن اصلی ناامیدی از زندگی و طلاق محسوب میشود.
اغلب مردم این کشور در این سن، از زندگی قبلی خود احساس ناامیدی کرده و یا تصمیم به شروع یک زندگی جدید یا پایان دادن به زندگی خانوادگی فعلی خود میکنند.
باوجود کوچک بودن این کشور، اما آمار طلاق در آن بسیار بالا بوده و حدود 60 درصد است. این درحالی است که قوانینی محدود کننده در این کشور برای کاهش طلاق نیز وجود دارد.
براساس این قوانین زوجینی که تقاضای طلاق میکنند، باید حداقل 21 سال سن داشته باشند و دو سال از زندگی مشترک آنها نیز گذشته باشد.
اما بهنظر میرسد که این قوانین که هم برای کاهش طلاق در این کشور کوچک جوابگو نیست.
خودنمایی طلاق در جایجای اروپا
باتوجه به لیست بیشترین کشورهای درگیر طلاق، میتوان به این نتیجه رسید که تمامی این کشورها در اروپا واقع بوده و در واقع طلاق در جایجای اروپا از غرب تا شرق و از شمال تا جنوب این قاره دامن گسترانده است.
براساس آمارهای منتشر شده، آمار طلاق در کشور استونی که در شمال اروپا واقع شده است، در سال 2018، برابر با 58 درصد است.
به دلیل آمار بالای طلاق و قوانین استونی در زمینه طلاق، بسیاری از افراد در این کشور ازدواج نمیکنند و ترجیح میدهند رابطه خود را در حد دوستی نگهدارند.
طلاق گریبانگیر قاره آمریکا هم شد
کوبا بزرگترین جزیره واقع در آمریکای جنوبی و هشتمین کشوری است که آمار طلاق در آن روند روبه رشدی را در پیش گرفته است.
آمار طلاق در این کشور در سال 2018، برابر با 56 درصد است.
بسیاری از ازدواجها در این کشور به قدری سریع به طلاق ختم میشود که زوجین حتی فرصت بیش از یک مرتبه مجادله را ندارند.
جمعیت زیاد و از سویی درخواستهای بالای طلاق در کوبا، یکی از علل سهولت انجام گرفتن طلاق در این کشور است.
شهر عشاق، اینبار خالی از عاشقها
در تمام فیلمها و داستانها فرانسه به کشور عشاق شهرت دارد. اما آمارها چیز دیگری را نشان میدهد. چراکه آمار بالای طلاق در این کشور، آن را بیشتر به شهر دعوا و جدایی شبیه کرده است.
کشور فرانسه نهمین کرسی را در لیست کشورهای پر طلاق دنیا، به خود اختصاص داده است.
براساس آمار، 55 درصد از ازدواجها در کشور فرانسه به طلاق ختم میشود. بیشتر مردم این کشور نیز دوری از دیگران و انزوا را بهجای بودن با خانواده برمیگزینند.
آمریکا دهمین کشور پر طلاق در جهان
بر اساس اعلام اداره آمار ایالت متحده آمریکا، آمار ازدواج در این کشور یک روند رو به کاهش را در پیش گرفته است. از سویی آمار طلاق در این کشور به شدت رو به افزایش است.
بهطوریکه کشور آمریکا در میان دیگر کشورها، دهمین کشور پر طلاق دنیا محسوب میشود. براساس گزارشهای منتشر شده، آمار طلاق در ایالت متحده آمریکا از ابتدای سال 2018 تاکنون 53 درصد بوده است.
بهعلاوه سهولت در روند حقوقی جدایی زوجین از یکدیگر، یکی از علل افزایش طلاق در این کشور است. بهطوریکه با مراجعه به مراکز مربوطه و چندین امضا، در عرض چند روز طلاق صورت میگیرد.
بهعلاوه اگر زوجین فرزندی نداشته باشند نیز این روند بسیار آسانتر و سریعتر انجام خواهد شد.
این روزها آمار و ارقامها از آسیبهای اجتماعی مختلف در کشورهای غربی، نشاندهنده شکست سیاستهای این جوامع است. بهنظر میرسد که دنیای غرب باید به فکر ایجاد تغییرات اساسی در زمینه سیاستهای فردی و اجتماعی خود باشد.