سنگر خالی روحانی، شنیدههای تازه درباره موضوعحصر، اعلام نتایج رسیدگی به سانحه نفتکش سانچی، برجام میماند یا ترامپ؟ بایدها و نبایدهای رفتار حزبی در ایران، حکایت برق، یارانه و نان بربری، سونامی نمک در مرگ دریاچه، به روز رسانی مجازات اسیدپاشی، سرطان در جان بازار پوشاک، مجلس علیه فیلترینگ، تاکتیک جدید نفتی ایران و سه لایحه فاجعهآفرین در دستور کار امروز مجلس، از عناوینی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه شانزدهم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که گزارشها و تحلیلهایی درباره واکنش روحانی به فیلتر تلگرام، گزینههای برجامی ایران در قبال خروج ترامپ از برجام، اعلام نتیجه نهایی حادثه نفتکش سانچی و ورود بهارستان به ماجرای فیلترینگ از جمله مهمترین عناوینی بودند که روزنامههای امروز سعی کرده بودند با انتخاب تیترهای مختلف آنها را برجسته کنند.
روزنامه اعتماد که تصویر پس زمینه نیم صفحه نخست خود را به تصویر هیأت رئیسه مجلس اختصاص داده، «مجلس علیه فیلترینگ» را تیتر یک امروز خود کرد. سرمقاله امروز این روزنامه نیز به قلم ثمینا رستگاری و با عنوان صبوری چه بدی داشت درباره وضعیت سخت فعلی دولت روحانی و عکس العملها به آن نوشته شده است.
روزنامه کیهان نیز به نحوی دیگر تیتر یک مجلسی برای امروز انتخاب کرد و عنوان ۳ لایحه فاجعهآفرین در دستور کار امروز مجلس را با روتیتر آزمون خطیر نمایندگان در مرکز صفحه یک قرار داد و در گزارشی نوشت: بررسی سه لایحه «الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم» و «اصلاح قوانین مبارزه با تامین مالی تروریسم» و «لایحه اصلاح قانون مبارزه با پولشویی» یعنی همان لوایح سهگانه درخواستی گروه ویژه اقدام مالی (FATF) از ایران، در دستور کار مجلس قرار دارد.
روزنامه ایران نیز همچون اعتماد ورود بهارستان به ماجرای فیلترینگ را تیتر یک کرده است و از پیشنهاد یک نماینده مجلس برای ورود بهارستانیها به این موضوع خبر داد. این روزنامه همچنین در یادداشتی با عنوان بازار سکه به کجا میرود موضوع بازار سکه را تحلیل کرده است.
روزنامه ابتکار، اما عنوان سنگر خالی روحانی را تیتر یک امروز خود کرد و در گزارشی واکنشها به پست اینستاگرامی روحانی درباره فیلترینگ تلگرام را مورد بحث قرار داد.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و گزارشهای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
دلار تک نرخی؛ رویایی بر باد رفته
روزنامه قانون در گزارشی با عنوان دلار تک نرخی؛ رویایی بر باد رفته به بررسی وضعیت قیمت سکه و ارز در طول هفته گذشته پرداخت و نوشت: پس از نوساناتی که از اواخر فروردین سال جاری در بازار ارز ایجاد شد و با در پیش گرفتن سیاستهای جدید ارزی از سوی دولت، روند پیشفروش سکه نیز با تغییراتی همراه شد و از دو سررسید ۶ ماهه و یک ساله به هفت مرحله افزایش یافت. بر این اساس نرخها در سر رسیدهای جدید از این قرار شد که سکه تحویل یک ماهه یک میلیون و ۵۹۰ هزار تومان، سه ماهه یک میلیون و ۵۴۰ هزار تومان، ۶ ماهه یک میلیون و ۴۷۵ هزار تومان، ۹ ماهه یک میلیون و ۴۱۰ هزار تومان، یک ساله یک میلیون و۳۵۰ هزار تومان، ۱۸ ماهه یک میلیون و ۲۴۵ هزار تومان و ۲۴ ماهه یک میلیون و ۱۱۶ هزار تومان باشد. اما همان گونه که مشاهده شد به فاصله کمتر از دوهفته پس از اجرایی شدن روند جدید پیش فروش سکه، بانک ملی اعلام کرد که به دلیل پر شدن ظرفیت ثبتنام سررسید یک ماهه انجام نخواهد داد و پس از آن نیز از روز گذشته در شعب بانک ملی ثبتنام برای پیش فروش ۶ ماهه نیز متوقف شده است که به دنبال توقف پیشفروش سکه در روز گذشته قیمت سکه رکورد دو میلیون تومانی را شکست. البته این افزایش قیمتها به بازار سکه ختم نمیشود و در بازار ارز نیز با وجود اینکه بانک مرکزی تنها یک نرخ برای ارز به عنوان نرخ رسمی اعلام کرده، اما به گفته برخی بازاریان دلار تا ۶۵۰۰ تومان نیز در میان دلالان معامله میشود.
در حالیکه قیمت سکه در هفتههای اخیر با ثبات و حتی کاهش قیمت همراه شده بود، بار دیگر به شیب صعودی بازگشت؛ بهگونهای که سکه تمام با افزایش۱۶۰ هزار تومانی در طول یک هفته بار دیگر به دو میلیون تومان نزدیک شد و به دنبال اعلام توقف پیش فروش ۶ ماهه سکه، قیمت سکه از مرز دو میلیون تومان گذشت و تا ساعت ۱۲ روز گذشته، قیمت سکه به ۲ میلیون و ۵۰ هزار تومان رسید. در شروع هفته گذشته، سکه تمام یک میلیون و ۸۰۵ هزار تومان فروخته شد، یک روز بعد با جهش قیمت به یک میلیون و ۸۵۰ هزار تومان رسید تا ظرف یک روز ۴۵ هزار تومان افزایش قیمت را تجربه کرده باشد. با نزدیک شدن به اواخر هفته، حرکت افزایشی قیمت سکه تندتر شد. در روز یازدهم اردیبهشت سکه تمام از یک میلیون و ۹۰۰ هزار تومان عبور کرد. آخرین باری که قیمت سکه به این رقم رسید، روزهای بعد از تعطیلات نوروز بود که به دنبال افزایش قیمت دلار، قیمت سکه در آستانه دو میلیون تومان بود. در آخرین روز هفته گذشته سکه تمام به یک میلیون و ۹۶۵ هزار تومان رسید تا در مجموع قیمت این نوع سکه در کمتر از یک هفته ۱۶۰ هزار تومان شامل افزایش قیمت شده باشد.
در این خصوص احمد حاتمی یزد، کارشناس ارز به «قانون» میگوید: در حال حاضر وضعیت بازار ارز و سکه در ابهام به سر میبرد؛ یعنی همه در تحلیل این بازاردر ابهام، دودلی، تردید و در ناامیدی هستند و کسی نمیداند چه باید بکند.
همه منتظرند ببینند دلار ۴۲۰۰ تومانی بانک مرکزی تحقق پیدا میکند یا خیر. بنابراین ما باید منتظر آماری از طرف دولت باشیم که بگوید تا به حال چه تعداد ال سی با این ارز ۴۲۰۰ تومانی باز کرده است.
چون نمیدانیم بانکها عامل دستورالعملهایشان را آماده کردهاند و برنامه تخصیص ارز در حال جا افتادن است یا خیر. ما امیدوارم جا بیفتد ولی همه چیز در گرو هفته آینده است که ترامپ بگوید از برجام بیرون میآید یا خیر. وی ادامه میدهد: البته پیشبینی من این است که بیرون آمدن یا نیامدنش تاثیر عملی مهمی ندارد و شاید وی خروج یا باقی ماندن کشورش را در برجام اعلام نکند و این مساله را به صورت شمشیری بالای سر اقتصاد ایران نگه خواهد داشت. این بیثباتی به محیط ناامید و غیرفعال اقتصادیمان دامن میزند و در واقع اقتصاد کشور ما از این بلاتکلیفی لطمه بیشتری خواهد خورد تا اینکه ترامپ به صورت شفاف اعلام کند به برجام پایبند خواهد ماند یا خیر.
بعضی از دولتمردان ما فکر میکنند اگر آمریکا از برجام بیرون بیاید ما میتوانیم ارتباط قویتری با شرق داشته باشیم و تمرکز خود را بر برقراری رابطه با چین و روسیه قرار دادهاند. البته به نظر من این اشتباه بزرگی است زیرا روسیه و چین به هیچ وجه جدا از آمریکا در گذشته تصمیمی نگرفتند و در تمام قطعنامههایی که در سازمان ملل علیه ایران مطرح بوده علیه ما رای دادهاند. در حال حاضر نیز مشکلات بسیاری در نقل و انتقال وجوه از چین برای کشور ما وجود دارد.
موج پشیمایی از انتخاب روحانی ما را به کجا خواهد برد؟
ثمینا رستگاری در سرمقاله امروز اعتماد با عنوان صبوری چه بدی داشت، نوشت: تلگرام فیلتر شده و یک هفته دیگر هم احتمالا ترامپ از برجام خارج میشود. برای کسی که مخالف دولت روحانی باشد چه لذتی بالاتر از این دو اتفاق میتواند متصور باشد. در طول کمتر از یک ماه میتواند نظارهگر کج شدن و افتادن این دو دستاورد باشد. میتواند کناری بنشیند و ببیند چطور آنها که به دولت روحانی رای دادند یا ٣٠ بر صفر انتخابات مجلس تهران را بردند یکییکی مثل برگ خزان از درخت میافتند و به راهی میروند که آنها در خواب هم نمیدیدند.
حالا دولتی که به حمایت از شبکههای اطلاعرسانی و مقاومت در مقابل فیلتر شدن آنها و قدرت دیپلماتهایش برای اقناع قدرتهای بزرگ افتخار میکرد الان بیسنگر و سپر شده و همه آن کسانی که روزی بیدلیل و بیبهانه فریاد روحانی مچکریم سرمیدادند در هشتگهای انتقاد از دولت از هم سبقت میگیرند.
صورت مسأله این است که روحانی تلگرام را فیلتر نکرده در مقابل فیلتر آن هم سکوت نکرده، خرد سیاسی حکم میکند آنها که به او رأی دادهاند الان پشت سر او بایستند و اگر مطالبه خود را بحق میدانند آن را پیگیری کنند. آنچه اتفاق میافتد، اما چیز دیگری است.
اکنون بازار انتقاد گرمتر از همیشه است. یک جمله درباره ناکارآمدی دولت بنویسید حداقل ٢٤ ساعت در فضای مجازی مشهور میشوید، از رایتان اعلام پشیمانی کنید این شانس را دارید که در رسانههای بیگانه و روزنامههای داخلی هم به شما اشاره کنند. خلاصه اینکه الان نان در گفتن همین حرفهاست.
یکی نوشته بود اگر قرار است که رییسجمهور هم مثل ما به فیلتر تلگرام معترض باشد دیگر چه فرق است میان ما، بنشیند در خانه و همین چیزها را بگوید. یکی دیگر هم گفته بزرگترین عیب تلگرام این بود که باعث پیروزی روحانی شد. لایک خوردن الآن در گفتن این حرفهاست.
البته ناگفته نماند که پیش از این خارج شدن سریعالسیر جهانگیری از تلگرام مثل یک پیت بنزین آتش دل طرفدارانش را شعلهور کرد. به نظر طرفداران دولت تلگرام مثل یک نردبان بود که دولت از آن بالا رفت، انتخابات را برد و بعد در بالای پشتبام ایستاد و اوراق شدنش را نظاره کرد.
اما آنچه امروز روحانی در صفحه اینستاگرامش نوشته نشان میدهد که نمیخواهد در سکوت به فیلتر تلگرام رضایت بدهد بلکه میخواهد مطالبه مردم را پیگیری کند. اما الان کوتاهترین دیوار، دیوار روحانی است.
وضعیت او الان مثل آن کسی است که مالش را ربودهاند، اما همه اطرافیان به جای رباینده، او را سرزنش میکنند که چرا مالت را سفت نگرفتی یا چرا در را باز گذاشتی؟ ترامپ در امریکا نشسته و هم در حال رتقوفتق پرونده همخوابگیاش با یک پورناستار است و هم در فکر از بین بردن برجام.
سران فرانسه و آلمان هم یکییکی سوار هواپیما میشوند تا ناز او را بخرند و دست خالی برگردند. ظریف هم که روزگاری مصدق معاصر نامیده میشد الان در صفت زمینگیر شدن بیشتر شبیه مصدق است این زمینگیر شدن نه حق او بود نه به دلیل ناتوانیش. دکمه فیلتر تلگرام هم فشار داده شد توسط کی؟ خیلی برای کاربرش مهم نیست. شواهد برای مایوس شدن مهیا است، اما هرکسی که به جای غریزه همرنگ جماعت بودنش به حافظهاش مجال جولان بدهد، خوب میفهمد که یک اتفاق در حال تکرار شدن است.
میتواند به یاد بیاورد که در دوره دوم اصلاحات هم رییسجمهور بودن مترادف با تدارکاتچی شدن بود و این حرف آنقدر تکرار شد که مثل یک اصل غیرقابل انکار در افکار عمومی نقش بست. همه آنها که الان با یک تکرار میکنم ذوق میکنند و میروند رای میدهند آن زمان رییس اصلاحات را تنها گذاشتند تا تکوتنها و شکستخورده قدرت را به احمدینژاد تحویل دهد. سید محبوب این روزها آن موقع هدف بدترین طعنها و تیزترین حرفها بود. این عده قلیل میدانند که در پس چنین سرخوردگی چه اتفاق سهمگینی میتواند در انتظار همه باشد. الان اگر میخواهید در فضاهای مجازی مثل مور و ملخ بر سر شما بریزند کافی است بگویید روحانی را تنها نگذاریم کافی است بگویید کنار او بایستید. او سه سال دیگر رییسجمهور است تدارکاتچی بودنش را نباید به یک باور عمومی تبدیل کرد. البته که این کار تبدیل به یک هنر ملی شده که رییسجمهور را هیچکاره بدانند، اما باید در مقابل این مسأله مقاومت کرد.
موجی درست شده که اگر حواسمان نباشد ما را با خود خواهد برد؛ به کجا؟ کسی نمیداند. اگر ٣ ساعت در صف رای ایستادن آنقدر بر ما گران آمده که هر روز به یادش میافتیم و آن را به رخ روحانی، میکشیم لازم است تا قبل از روحانی خودمان آن را باور کنیم. سیاست سوپرمارکت نیست که هر چه دلمان خواست از قفسهها برداریم؛ سیاست حل کردن همین مسائل و مواجهه با همین مشکلات است. مطالبات ما را کسی کادوپیچ شده به در خانههایمان پست نمیکند. ناامید شدن و پشت کردن به دولت اگر شما را به هدفتان نزدیکتر میکند در انتخابش تعلل نکنید، اما اگر یکبار از این سوراخ گزیده شدهاید دگرباره آن را امتحان نکنید.
داستان تکراری اصلاحطلبان
امیر استکی طی یادداشتی که روزنامه وطن امروز در شماره یکشنبه خود چاپ کرده است، نوشت: این را باید به فال نیک گرفت که اصلاحطلبان همواره بیش از آنچه بتوانند عمل کنند، حرف میزنند. این به کرات تکرار شده است که آنها در مقام عمل بسیار ناکارآمدتر از آن هستند که میتوان تصور کرد. آخرین مورد این بساط پر از آفتابه و لگن، ولی بدون شام و ناهار، داستان شورای شهر و شهرداری تهران است. یک بازیگر سیاسی منقضی شده و ناتوان، شهردار تهران میشود و بعد در جریان اختلافات عمیق داخلی تصمیم به درمان اساسی خود میگیرد و از مقام شهرداری استعفا میکند. بعد برای اینکه عریضه خالی از لطف نباشد به گونهای القا میشود که فشارهای دستهای پشتپرده باعث این خداحافظی زودهنگام شده است، اما تجربه نشان داده در جایی که اکثریت با اصلاحطلبان است، هیچ نیازی به فشار دستهای پشتپرده وجود ندارد؛ به خودی خود آش تقسیم قدرت در میان اصلاحطلبان آنقدر شور هست که نیازی نباشد رقبا اصولا به اقدامی مبادرت کنند.
شورای اول شهر را همه به خاطر دارند و آن افتضاح طنزآلودی که دست آخر دولت اصلاحات را مجبور کرد پا به میدان بگذارد و آن غائله ناتمام را تمام کند و بیش از آنچه در حال رخ دادن بود اجازه آبروریزی ندهد. اصلاحطلبان همه فرصتهای پیش روی خود را با درگیر شدن در دعواهای ناتمام هدر میدهند و وقتی مردم به تنگ آمده از این قیل و قالها راه دیگری را در پیش میگیرند، همواره یک سناریوی مظلومنمایی را روی صحنه میبرند و دم از فشار گروههای فشار و دستهای پشت پرده میزنند. یک لشکر رسانهای پا به رکاب که انگار به غر زدن و حاشیهسازی و حاشیهباوری معتاد شدهاند هم در این مسیر یاریشان میکنند. گویا کسی از آنها در این میان قصد ندارد این سوال اساسی را بپرسد که حالا که لااقل در شهر تهران همه کرسیها به شما تعلق دارد، چه کسی جلوی انتخاب شهردار مد نظرتان را گرفته است؟ کار بهگونهای در حال پیش رفتن است که گویا دوستان میخواهند رئیس کل جهان را انتخاب کنند. یک شهر معطل این مانده است که آقایان چگونه در میان خود به اجماع برسند که نامزدهای تصدی شهرداری تهران آیا از سلامت جسمانی کافی برخوردارند یا نه. دقیقا این روزها مشخص شد آن همه حرفها و نقلها و اظهار نظرها درباره کاربلدی و حکومتداری مطلوب همه در حکم صدها دست آفتابه و لگنی است که در پی آن هیچ خبری از شام و ناهار نیست. این جماعت گویا به خارج از گود نشستن و غر زدن معتادند و حالا که پس از آن همه سر و صدا به داخل گود وارد شدهاند، گویا دست و پای خود را گم کردهاند و درگیر دعواهای درونی شدهاند. کسانی که پیشتر هزاران حرف برای گفتن داشتند، این روزها از پس انتخاب یک شهردار برای تهران برنمیآیند. خطای بزرگی که هر کسی در این کشور میتواند مرتکب شود این است که به این جماعت اعتماد کند و این سوای تفاوتهای عقیدتی و سیاسی است. اصلاحطلبی در ایران ریشه در زمین بایر گروهها و اشخاصی دارد که تابلوی لیبرال ـ. دموکراسی را بر دکان سابق یک قبیله سنتی از همخونان و دوستان و فرزندانشان نصب کردهاند و به رسم طوایف، همیشه داستان دعواهای درونی بین عشیرهها را تکرار میکنند. پیشتر و در شورای اول شهر تهران به ۲ دسته مشارکتیها و کارگزارانیها تقسیم شدند و هر چه کردند نتوانستند از پس یکدیگر برآیند و یک نفر مورد وثوق هر دو گروه را برای بیش از یکسال شهردار تهران کنند و حالا هم اگر چه تا پیش از مرگ هاشمیرفسنجانی همه به نوعی یار غار او بودند، اما پس از مرگ او پرچم خود را تغییر دادهاند و با وجود کنار گذاشتن محسن هاشمی، باز هم در میان خود قادر به اجماع نیستند. هر چقدر هم تلاش میکنند تا جمع تصمیمگیر را یکدست کنند، در آخر باز یک دوگانگی جدید در میانشان ظاهر میشود. در شورای پنجم آش آنقدر شور شده است که جناب عارف خطاب به اعضای محترم شورای شهر تهران گفتهاند شورای شهر در مسیری حرکت نکند که باعث بیاعتمادی مردم به گفتمان اصلاحطلبی شود، اما جناب عارف غافل از این هستند که این رفتار و کردار و عملکرد، خود محصول همان چیزی است که گفتمان اصلاحطلبی معرفی میشود.