به رغم همه حملات هوایی که اسرائیل در این مدت در سوریه و علیه مواضع ایران انجام داده است، استراتژی مورد علاقه نتانیاهو در قبال ایران، نه جنگ بلکه افزایش تدریجی و آرام فشار، آن هم به گونهای است که منجر به تغییر نظام در ایران شود.
به گزارش «تابناک»؛ «آنشل ففر»، ستون نویس نشریه گاردین در مطلبی در این نشریه با اشاره به این موضوع بیان میکند: در 39 سال گذشته، که انقلاب اسلامی ایران منجر به پایان اتحاد استراتژیک میان ایران و اسرائیل شد، هر دو طرف در یک جنگ تعریفنشده هستند؛ اما در همه این سالها، این جنگ یک جنگ غیرمستقیم بوده است. ایران نایبان خود (حزبالله در لبنان و تا حدی کمتر حماس و جهاد اسلامی در فلسطین) را حمایت کرده و در مقابل اسرائیل قرار داده است. اسرائیل نیز به نوبه خود اقدام به راه اندازی یک کمپین زیرزمینی و استفاده از قتل و ترور و حمله سایبری و مانند آن برای اختلال در برنامه هستهای ایران و ارسال سلاح این کشور کرده است.
امسال اما جنگ بین ایران و اسرائیل آشکار شده است و هر دو طرف، یکدیگر را در آسمان و زمین سوریه به چالش کشیدهاند. در ماه فوریه ایران یک پهپاد حاوی مواد منفجره را به آسمان اسرائیل فرستاد که سرنگون شد. از آن ماه به بعد، اسرائیل چندین حمله به پایگاههای ایران در سوریه و انبارهای مهمات این کشور کرده است. روز چهارشنبه موشکهایی به بلندیهای جولان شلیک و با واکنش اسرائیل روبه رو شد.
اما هیچ یک از این دو طرف نمیخواهند به سمت جنگ بروند. ایران که سرمایهگذاری زیادی روی بقای بشار اسد کرده، به دنبال ایجاد توازنی بازدارنده علیه اسرائیل و از طریق ایجاد پایگاه نظامی دائمی در سوریه است. اسرائیل به شدت به دنبال جلوگیری از این موضوع است و مقامات اسرائیل فکر میکنند، بدون ورود به جنگ میتوان به این هدف دست پیدا کرد.
در هفت سال گذشته و از زمان آغاز جنگ سوریه، اسرائیل سیاست دوگانه ای در خصوص جنگ در مرزهای شمالی خود دنبال کرده است. مقامات اسرائیل رسما اعلام کردند، در این جنگ بیطرف بوده و نمیخواهند، با هیچ هزینهای در آن درگیر شوند؛ اما به شکل غیررسمی، در حالی که اسرائیل ترجیح چندانی بین اسد و مخالفان در سوریه نداشته، حملات گاهوبیگاهی علیه حزبالله ـ که یکی از نیروهای حامی اسد است ـ صورت داده است. این حملات ارتباطی با جنگ سوریه نداشته، بلکه حزبالله و سلاحها و مهماتی را هدف قرار داده که به باور منابع اطلاعاتی اسرائیل از طریق ایران در اختیار این گروه در لبنان قرار میگیرد. حتی اسرائیل به ندرت مسئولیت انجام این حملات را رسماً بر عهده گرفته است.
اما اکنون همه چیز در حال تغییر است. ایران و اسرائیل آشکارا رو در روی یکدیگر قرار گرفتهاند و در بیانیههای رسمی، اسرائیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نکوهش میکند، به ویژه آنها از سپاه قدس و فرمانده آن قاسم سلیمانی نام میبرند، آن هم با این آگاهی که در تهران گونهای از چالش قدرت میان سپاه پاسداران و منتقدان آن وجود دارد. سرداران سپاه پاسداران معتقدند، ایران باید همچنان به ساخت پایگاه در سوریه ادامه دهد؛ اما منتقدان میگوید این سرمایه بهتر است، در خانه هزینه شود. اسرائیل امیدوار است، این موضوع را که سرمایههای ایران در حال هزینه شدن در ماجراجوییهای نظامی خارجی است پررنگ کند.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل باور دارد که این شکاف میتواند، منجر به بحران در تهران شود و با توجه به آنکه با سقوط پول ملی، اقتصاد ایران در حال تنزل است، شرایط بدتر هم بشود. با توجه به اینکه دونالد ترامپ، روز سهشنبه از توافق هستهای با ایران خارج شده و وعده بازگشت تحریمها را داده است، نتانیاهو حتی چشمانداز تغییر رژیم در ایران را میبیند؛ هرچند نه آشکارا بلکه در خفا از آن سخن میگوید.
نتانیاهو که حرفه خود را به عنوان یک دیپلمات در نیمه دهه 1980 میلادی در دوران رونالد ریگان آغاز کرده، پیرو این عقیده است که فشار اقتصادی و رقابت تسلیحاتی با فنّاوری بالا که مارگارت تاچر و رونالد ریگان علیه شوروی استفاده کردند، منجر به فروپاشی این جماهیر شد. نتانیاهو همین سناریو را در ابعاد کوچکتر برای ایران در نظر دارد.
نتانیاهو بر خلاف ظاهرش، جنگطلب نیست. وی یکی از آن دسته از رهبران اسرائیلی است که بسیار از ریسک، جنگ یا صلح گریزان است. وی به دیپلماسی سنتی اعتقادی ندارد، مگر در تلفیق با فشار اقتصادی و بازدارندگی نظامی. همراه با افزایش تندروی در دولت ترامپ، نتانیاهو بر این باور است که تحریمهای جدید و فرسایش نیروهای نظامی ایران در سوریه، رهبران ایران را مجبور به تسلیم کرده و حتی میتواند منجر به سقوط آنها شود و اکنون برای ریسک یک جنگ در خاورمیانه برای اثبات حقانیت خود آماده شده است.