بسیاری از اهالی هرمزگان در کوچه و خیابان لباس محلی نمیپوشند اما در محلههای قدیمی مانند سورو و پشت شهر، همچنان لباسهای بندری رونق دارد. «به ما گفتند هندی. ما خندیدیم و گفتم بندری هستیم نه هندی.» سارا از خاطره سالهای دورش میگوید. از روزی که دوستانش از اصفهان به هرمزگان آمدند و در میهمانی بندریها بعد از دیدن لباسهایشان به آنها گفتند هندی و وقت برگشتن به اصفهان هم هرکدام لباسهای خوشرنگ و لعاب بندری را خریدند و با خودشان بردند.
به گزارش روزنامه شهروند، حالا سارا میگوید فکرش را بکنید از این به بعد هرکس به ادارهای در هرمزگان میآید زنانی را ببیند با لباسهایی رنگی و چادرهای بندری. او استاد دانشگاه بندرعباس است و از وقتی خبر صدور مجوز استفاده از لباسهای بندری در ادارههای هرمزگان صادر شده حس دوگانهای دارد و نمیداند استفاده از لباسهای محلی هرمزگان در ادارات چه اثری خواهد داشت.
هنوز این اتفاق در ادارات این استان عملی نشده، اما از این به بعد زنان میتوانند با پیراهنهای کمرچین و شلوارهای دمپاتنگ زریبافی شده سرکار حاضر شوند و سارا معتقد است اگر زنان بخواهند از این لباس استفاده کنند باید تغییراتی در بخشنامههای فعلی ادارات درباره پوشش داده شود تا آنها بتوانند بدون هیچ تغییری این لباسها را در محل کار بپوشند«زنان اغلب از این لباس در میهمانیها استفاده میکنند. این لباس سرشار از رنگ است و اگر قرار است به ترکیب لباس، جنس پارچهها و رنگشان دست زده نشود، میتوان از آنها در ادارهها استفاده کرد. در غیراین صورت بهتر است برای میهمانیها از آن استفاده شود تا به مرور زمان ترکیبش تغییر نکند و حرمتش حفظ شود و این درحالی است که استفاده از چادر بندری هم به خاطر شیوه خاصی که پوشیده میشود برای بسیاری سخت است»
سارا نخستینبار وقتی ١٢ساله بود لباس بندری پوشید. چادر بندری کِرم و پیراهن قرمزش را هنوز به خاطر دارد و بعدها هم هیچ میهمانیای بدون لباس بندری برگزار نشد«به دانشجویانم میگویم تا میتوانید از لباسهای محلی استفاده کنید و زبان محلی را فراموش نکنید. این تنها راه مقابله با فراموشی و از یاد بردن است.»
هرچند دیگر بسیاری از اهالی هرمزگان در کوچه و خیابان لباس محلی نمیپوشند اما در محلههای قدیمی مانند سورو و پشت شهر، همچنان لباسهای بندری رونق دارد و زنان با رنگهای شاد در کوچه و خیابانها میگردند. در محلههای قدیمی با ساکنینی ساحلنشین «بندریهای اصیل آنجا زندگی میکنند. آنجا پر از رنگ و روشنی است.»
لباسها از کمد بیرون میآیند
باید لباسهایشان را از کمد بیرون بیاورند. دیگر قرار نیست پیراهنهای کمرچین و شلوارهای زریدوزی شده و شالهای رنگی فقط در میهمانیها استفاده شود. قرار است زنان بندر هر روز در ادارهها لباسهای رنگی و روشنشان را بپوشند. علیرضا درویشنژاد، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان گفته وزیر فرهنگ و ارشاد و استاندار هرمزگان موافق استفاده زنان کارمند و فرهنگیان استان از لباس محلیاند و آنها هر زمان که خواستند میتوانند لباسهای محلی بپوشند و سرکار بروند. سیدعباس صالحی هم در جدیدترین اظهاراتش اعلام کرده که زنان استانهای هرمزگان، کردستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و شرقی، مازندران، سیستانوبلوچستان و سایر نقاط ایران میتوانند با لباسهای محلی خود در مدارس، ادارات و دانشگاهها حاضر شوند. هرچند سالها پیش از این اظهارات، حمیرا ریگی فرماندار قصرقند، نخستین زنی بود که از لباسهای محلی بلوچی در محیط کار دولتی استفاده کرد و آستینهای سوزندوزی شدهاش نظر بسیاری را جلب کرد. او در سالهای اول شروع به کار و حتی زمانی که بخشدار چابهار بود هم لباس محلی بلوچی میپوشید.
به جز این بخشنامه که نخستینبار خبرش از هرمزگانیها شنیده شد، مهدی نوید دبیرکل شورایعالی آموزشوپرورش سال گذشته گفته بود که مصوبهای برای الزام پوشیدن یک نوع لباس در مدارس وجود ندارد و تنها مصوبه برخی ضوابط است که آن را برای دانشآموزان دختر و پسر تعیین کردهاند و اختیار پوشیدن لباس محلی به شورای آموزشوپرورش استانها واگذار شده«به همین دلیل بسیاری از همکاران ما در شهرهای مختلف دانشآموزان را به پوشیدن لباسهای متنوع و بومی تشویق میکنند.»
این لباس جزیی از وجود ماست
رویا خبر را که شنید خوشحال شد و به فکر لباسهای بندریاش افتاد که همه این سالها در کمد خاک میخورند و فقط برای میهمانیها از آنها استفاده میکند «هرچند حالا که فکرش را میکنم پوشیدن این لباس هر روز سر کار و با وجود آب و هوای بندر کمی سخت است، اما شنیدن این خبر برایم خوشحالکننده بود.» او کارمند شرکتی خصوصی زیرمجموعه کشتیرانی است و میگوید هنوز کسی در اداره آنها به لباس محلی تن نداده و حتی در کوچه و خیابانهای شهر هم کسانی را که لباس محلی بپوشند کم میبیند. «بیشتر زنان از چادر بندری استفاده میکنند. پیراهنی ساده زیر چادر میپوشند و بعد چادر بر سر میگذارند»
رویا همه بخشهای لباس بندری را دوست دارد. پیراهن و شلوار و برقعاش را. اما از همه آنها بیشتر کلاههای خاصی را دوست دارد که زنان زیر روسریهایشان بر سر میگذارند. کلاههایی که استفاده از آنها خیلی کم شده و رو به فراموشی است.
«اصالتا شیرازیام اما بیشتر از دهسال است که در بندر زندگی میکنم. هرکسی میپرسد اهل کجایی میگویم بندریام. اینجا بزرگ شدهام و زندگی اینجا را دوست دارم.» رویا در سالهایی که در شیراز زندگی میکرد هم لباسهای بندری را دیده بود و دوستشان داشت و نخستینبار برای اجرای موسیقی در همایشی در بندرعباس لباس هرمزگانی پوشید«سالهاست موسیقی کار میکنم و نخستینبار روی صحنه لباس بندری پوشیدم. حس میکردم این لباس جزیی از وجودم است. روی صحنه سرشار از خوشی بودم.» او میگوید برای کسانی که تجربه پوشیدن این لباس را نداشتهاند، استفاده از آن سخت است. لباس گرانی است که روش پوشیدن خاصی هم دارد و همین موارد ممکن است استفاده از آن را در ادارات دچار مشکل کند«با وجود همه این مشکلات امیدوارم این اتفاق بیفتد و زنان در ادارهها از لباس محلی استفاده کنند.»
مریم نظرش متفاوت است. او کارمند دانشگاه آزاد بندرعباس است و میگوید هرچند لباس آنها لباس قشنگی است اما برای استفاده در اداره مناسب نیست. او میگوید لباسهایشان مجلسی است. با طرحها و رنگهای شاد و سنگین که دست و پا را برای کارها میگیرد و نمیتوان با آنها راحت بود«هرچند ایده جالبی است اما امیدوارم اجباری نشود چون من با لباسهای فرم فعلی احساس راحتی بیشتری دارم.»