به نام احیای حیات وحش، علاوه بر اختصاص اعتباراتی هنگفت برای فنسکشی و ایجاد سایت پرورش و تکثیر، رنجی بیهوده بر گونههای جانوری تحمیل شده و هر از گاه، سرنوشت تلخ این قربانیان پروژههای نمایشی و برنامهریزینشده سازمان حفاظت محیط زیست خبرساز میشود.
به گزارش تسنیم، در حالی که تا کنون هیچ موردی از تجربه احیای حیات وحش در کارنامه سازمان حفاظت محیط زیست به ثبت نرسیده، مدتی است که معاونت محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست اهمیت ویژهای برای مقوله تکثیر وحوش در اسارت قائل میشود به گونهای که طی دو ماه گذشته، برای تکثیر یوزپلنگ در یزد، گورخر در کویر مرکزی و گوزن زرد ایرانی در پارکهای ملی کرخه و دز برنامهریزی شده. اقداماتی که لازمه آن فنسکشی مساحتی برای نگهداری و تکثیر این جانوران است و در صورت موفقیت، رهاسازیشان در طبیعت.
خبرگزاری تسنیم، پیشتر در گزارشهایی مجزا، تجربه ناموفق سازمان حفاظت محیط زیست در تکثیر دو یوزپلنگ ساکن پارک پردیسان و عدم وجود بستر مناسب برای تکثیر یوز در اسارت را مورد بررسی قرار داده و به نقد طرح معرفی مجدد گورخر ایرانی در کویر مرکزی ایران پرداخته است.
از آنجا که هفته گذشته، حمید ظهرابی معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست در بازدید از پارک ملی دز و کرخه در خوزستان، خبر از برنامهریزی برای تامین اعتبارات لازم برای اجرای پروژه احیای گوزن زرد ایرانی در جنگلهای کرخه و دز داد، بررسی سوابق سازمان حفاظت محیط زیست در تکثیر و پرورش گوزن زرد ایرانی در پارکهای ملی کرخه و دز، یعنی یکی از اصلیترین زیستگاههای گوزن زرد ایرانی خالی از فایده نخواهد بود.
در استان خوزستان دو سایت به تکثیر و پرورش گوزن زرد اگیرانی اختصاص داده شده؛ یکی به مساحت 200 هکتار در پارک ملی کرخه و دیگری به مساحت 150 هکتار در پارک ملی دز. سایتهایی که بنا بود با فراهم آوردن شرایط لازم برای تکثیر و پرورش گوزنهایی که از سایر استانها به خوزستان منتقل شده بودند بستری برای معرفی گوزنهای متولد شده به جنگلهای کرخه و دز فراهم کنند اما عاقبت تلخی که گریبان گوزنهای میهمان را گرفت این پروژه را عقیم گذاشت.
سایت تکثیر و پرورش گوزن زرد ایرانی در پارک ملی کرخه، در سال 86 با 36 گوزن میهمان آغاز به کار کرد و تا سال 92 توانست جمعیت گوزنهای خود را به حدود 90 راس افزایش دهد اما سایه سیاه مگس میاز، که سازمان حفاظت محیط زیست از مهار آن ناتوان ماند تلفات گوزنهای این سایت را به جایی رساند که سایت تکثیر و پرورش گوزن زرد ایرانی در پارک ملی کرخه اکنون خالی است. در واقع کلیه گوزنهای میهمان و فرزندانشان، طی چهار سال گذشته بر اثر هجوم مگس میاز که یکی از اصلیترین آفتهای حیات وحش در منطقه به شمار میرود از بین رفتهاند.
گوزنهای سایت تکثیر در پارک ملی دز هم با اوضاعی مشابه، علاوه بر مگس میاز، قربانی سیلاب سال 95 شدند. سیلابی که علاوه برای سربهنیست کردن بخشی از جمعیت گوزنهای این سایت، آسیبهایی جدی به سایت وارد کرد.
از دیگر قربانیان پروژه برنامهریزینشده احیای گوزن زرد ایرانی در خوزستان، 5 گوزن زردی هستند که بنا بود سال 94 برای جبران تلفات سایت تکثیر گوزن در پارک ملی دز به خوزستان منتقل شوند اما متاسفانه بیتجربگی تیم اعزامی سازمان محیطزیست کشور در زندهگیری و انتقال این چارپایان سرنوشتی ناگوار را برایشان را رقم زد.
آن زمان عادل مولا، معاون محیط طبیعی ادارهکل محیطزیست استان خوزستان درباره انتقال این 5 گوزن زرد گفت: شیوه نادرست زندهگیری توسط مسئولان دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیطزیست موجب مرگ یک گوزن زرد ایرانی شد.در معاینات بالینی شاهد کبودی قسمتهایی از بدن این حیوان بود. متاسفانه تعدادی از دندانهای این گوزن نیز به خاطر ضربات شدید هنگام زندهگیری شکسته است. 4 گوزن دیگر هم دچار صدمات و کوفتگی شدید در قسمتهایی از بدنشان شدهاند و عاقبتشان مشخص نیست.
بدین ترتیب، از گوزنهایی که طی 10 سال گذشته به منظور اجرای پروژه احیای گوزن زرد ایرانی در جنگلهای دز و کرخه به خوزستان منتقل شدهاند اکنون اثری به جا نمانده. در واقع، حاصل این پروژه ناموفق چیزی به جز هزینه کردن برای ایجاد این دو سایت، مخارج نقل و انتقال و نگهداری گوزنها و ناگوارتر از همه سرنوشت دردناک چارپایانی نیست که قربانی اقدامات نمایشی و بدون برنامهریزی مسئولان محیط زیست شدهاند.
حالا معاون سازمان حفاظت محیط زیست دوباره بنا دارد با اختصاص اعتباری جدید از محل اعتبارات ملی که در اختیار سازمان حفاظت محیط زیست و صندوق توسعه ملی برای احیای بیابان ها و جلوگیری از تخریب زیستگاه ها قرار گرفته و سپس انتقال گوزنهایی دیگر به این دو سایت، این دور باطل را از نو تکرار کند. آن هم در حالی که مگس میاز همچنان بر حیات وحش خوزستان سایه افکنده و خساراتی به بار میآورد. اما سوال اینجاست که آیا مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست حقیقتا متوجه خطایی که پیاپی به نام احیای جانوران مرتکب میشوند نبوده و این اشتباه را ناآگاهانه تکرار میکنند یا دلایلی برای اصرار بر ادامه این اشتباه آزموده دارند؟
در حالی که اگر هدف، حقیقتا بازگرداندن یک گونه جانوری به منطقهای باشد که از جمعیت آن گونه تهی شده، بدون شک ابتدا عامل از بین رفتن گونه مورد نظر در آن منطقه را شناسایی و نسبت به رفع آن عامل اقدام کرده و سپس افراد جدیدی از آن گونه را برای تکثیر به منطقه مورد نظر منتقل کرد. اما گویا مسئولان محیط زیست، بخش اول را به طور کامل نادیده گرفته و احیای یک جانور در یک زیستگاه را صرفا به معنای انتقال چند فرد از آن گونه به محوطهای فنسکشیشده در زیستگاه مورد نظر میدانند. زیستگاهی که پیشتر به دلیل وجود عامل یا عواملی، قادر به میزبانی از آن گونه جانوری نبوده و قطعا حالا هم بدون اقدام نسبت به رفع آن عوامل، نمیتوان به بقای افراد میهمان در این زیستگاه امید داشت. بر روی این منطق که شاید برای دانشآموزان دبستانی هم قابل درک باشد اما مسئولان محیط زیست متاسفانه همچنان چشمشان را میبندند و همین میشود که علاوه بر اختصاص اعتباراتی هنگفت برای فنسکشی و ایجاد سایت پرورش و تکثیر، رنجی بیهوده بر گونههای جانوری تحمیل شده و هر از گاه، سرنوشت تلخ این قربانیان پروژههای نمایشی سازمان حفاظت محیط زیست خبرساز میشود.