1. «روزآمد» و «کارآمد» کردن فلسفه ملاصدرا همواره از دغدغههای اهالی فلسفه اسلامی بوده است. هرچند که در این میان، برخی بر این باورند تاریخ مصرف فلسفه اسلامی به سر آمده است، اما هستند صاحبنظرانی که در نقد گروه نخست، سخت معتقدند که میتوان از ماحصل «حکمت متعالیه» پاسخهایی برای مسائل امروز جامعه استخراج کرد؛ هرچند که شاید خود، برای رسیدن به این پاسخها چندان گامهای قابل شمارشی برنداشته باشند.
2. مسأله اصلی در فلسفه ملاصدرا «معنویت» است و به اثبات مسائل مربوط به خداوند و صفات حقتعالی بازمیگردد؛ اینکه همه جهان تحت عنایت حق است و چیزی جز حق نیست، هیچ مخلوقی زشت و بیارزش نیست... اینها اصولی است که در فلسفه ملاصدرا به وفور دیده میشود. به تعبیری، فلسفه صدرا جهانبینی و مبنایی برای انسان ترسیم میکند که رویکردی الهیاتی دارد. این در حالی است که دغدغهها و مطالبات بشر امروز، از تنوع بسیاری برخوردار است و تنها محدود به مسائل معنوی نمیشود.
به عنوان مثال در چنین فضایی شاید نتوان از نسبت «فلسفه ملاصدرا» با «دموکراسی» سخن گفت؛ چرا که اینها مسائل و پرسشهایی هستند که بعدها برای انسان مطرح شد و اساساً در دوره ملاصدرا، موضوعیت نداشتند.
3. اگر براساس فلسفه ملاصدرا و جهانبینی که فلسفه او ارائه میکند، حرکت کنیم اساساً مسائلی از جنس مسائل امروزی پیش نخواهد آمد؛ چرا که بسیاری از مسائل و بنبستهایی که انسان امروز با آن مواجه است از جمله پرسشهای اخلاقی، جنگ، مناسبات قدرت و... به دنبال کمرنگ شدن معنویات است بسیاری از فلاسفه و الهیدانان امروزه از «بازگشت به معنویات» سخن میگویند. اتفاقاً در دورهای که انسان امروز با بحرانهای متافیزیکی و معنوی مواجه است فلسفه ملاصدرا بسیار میتواند برای او و بحرانهای زندگیاش راهگشا باشد. منتها نکتهای در این میان وجود دارد و آن این است که باید فلسفه ملاصدرا را به زبان امروز برگردانیم تا نسل امروز نیز بتوانند با آن مفاهیم ارتباط برقرار کنند.
4. اگر مقصود از معنویتی که این روزها مطرح میشود؛ ارزشمند بودن انسان، رها نبودن جهان، طبیعت دوستی، مهربانی، فیضبخشی خداوند، حقیقت و... باشد؛ همه اینها در فلسفه ملاصدرا جلوهای از خداوند هستند. بنابراین، اگر بتوانیم «توحید» (یعنی اینکه جهان، مبدأ و صاحب اختیار دارد و این جهان رها نیست) را با «معنویتی» که انسان امروز در طلب آن است، تطبیق دهیم، فلسفه ملاصدرا یکی از اثرگذارترین فلسفهها برای پاسخ به دغدغههای امروزی انسان خواهد بود.
در این فضا، انسان، به موجودی معنوی بدل میشود که به هر چیز به عنوان نعمت الهی مینگرد و مکلف است که از این نعمت استفاده کرده و قدر آن را بداند. فلسفه ملاصدرا معتقد است که همه ارزشهای انسانی در پرتو اعتقاد به خداوند قابل تحقق است.
5. این روزها همواره از به سر آمدن تاریخ انقضای فلسفه اسلامی سخن به میان میآید؛ شاید بخشی از این انتقادها به خود ما اهالی فلسفه اسلامی بازگردد. واقعیت این است که ما برای روزآمد کردن فلسفه اسلامی و نزدیک کردن آن به زبان امروزی تلاش چندانی نکردهایم. هر چند که در دورههایی، شخصیتهایی همچون علامه طباطبایی و شهید مطهری تلاشهایی در جهت روزآمدی زبان فلسفه اسلامی داشتند اما گویی پس از آنان ما با یک انقطاع مواجه شدیم.
آنان فلسفه را به خوبی میفهمیدند و عصاره آن را به سطح جامعه میکشاندند. آنان با طرح مسائلی در حوزه اسلام و اخلاق، توحید را در سطح جامعه پیاده میکردند. امروز هم کسانی کمابیش تلاشهای اینچنینی دارند و از آن جمله میتوان به آیتالله جوادی آملی اشاره کرد.
6. تاریخ انقضای فلسفه اسلامی به سر نیامده و تنها زبان این فلسفه را باید امروزی کرد. باید اعتراف کنیم در این زمینه چنان که باید و شاید تلاش نکردهایم. زبان فلسفه ملاصدرا که فلسفه رایج ما بوده است را باید به زبان قابل فهم امروزی برگرداند.
در این صورت است که میتوان از نتایج آن برای برونرفت از بنبستهای انسان امروزی بهره گرفت. ما امروز امثال شهید مطهری و علامه طباطبایی را کم داریم و باید آن فضا، آن زبان و آن روحیه و قلم را توسعه دهیم.
* استاد فلسفه اسلامی
این مقاله نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.