این روزها «دولت پنهان» به یکی از کلیدواژههای مهم فضای سیاسی ایران تبدیل شده است. در علم سیاست به دولتی پنهان گفته میشود که بهصورت مخفی و با در اختیار داشتن امکانات وسیع بهگونهای سازمانیافته، برای مقاصد خاص گروهی که اغلب با منافع ملی تطابق ندارد، فعالیت میکند. بهنظر اغلب کارشناسان، دولت پنهان میتواند در مواردی از دولت رسمی قدرتمندتر باشد. بهنظر میرسد در فضای سیاسی ایران بخشی که از آن با دولت پنهان نام برده میشود، نهتنها گرایش رفرمیستی ندارد بلکه در این مسیر مانع ایجاد میکند و چون منافعی در وضع موجود دارد، در مقابل هر تغییر و اصلاحی مقاومت میکند.
روزنامه آرمان به همین بهانه و نیز بهخاطر ابهاماتی که در بهم خوردن کنگره حزب اعتماد ملی توسط عناصر نامعلوم وجود دارد و نیز درباره تاثیر دولت پنهان بر چشماندازه آینده دولت حسن روحانی، با دکتر محمدرضا خباز نماینده پنج دوره مجلس شورای اسلامی، استاندار سمنان در دولت یازدهم و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی گفتوگو کرده که در ادامه متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
چرا کنگره حزب اعتماد ملی ناتمام ماند؟ دلیل برهم خوردن نظم این کنگره چه بود؟
کنگره حزب اعتماد ملی دارای دو مرحله بود. در مرحله اول که افتتاحیه بود بزرگان سیاسی کشور سخنرانی کردند. حجتالاسلام منتجب نیا بهعنوان قائم مقام حزب اعتماد ملی نخستین سخنران این مراسم بودند. پس از ایشان آقای عارف، آقای مطهری و خانم کروبی نیز سخنرانی کردند. بهدلیل اینکه قوانین احزاب در کشور تغییر کرده است همه احزاب باید اساسنامه خود را براساس قوانین جدید تغییر بدهند. این مساله نیز در دستور کار کنگره حزب اعتماد ملی قرار داشت و ما قصد داشتیم در اساسنامه حزب تغییرات جدیدی به وجود بیاوریم. از سوی دیگر اعضای حزب اعتمادملی قصد داشتند در این کنگره اعضای جدید شورای مرکزی را نیز انتخاب کنند. در اینباره نیز دو دیدگاه وجود داشت. برخی از دوستان معتقد بودند بهتر است تا چند ماه آینده اعضای شورای مرکزی کنونی باقی بمانند و در مقابل نیز برخی عنوان میکردند باید انتخابات جدید برگزار شود. ریشه اصلی تنش نیز در همین مساله بود. تعداد زیادی از جوانان فرمهای مخصوص به عضویت در حزب را تکمیل کردند و در قسمت جلوی سالن تجمع کرده بودند. نکته دیگر اینکه مدیر جلسه باید در ابتدای جلسه فضا را آرام میکرد و از همه تقاضا میکرد که در صندلیهای خود بنشینند که این اتفاق رخ نداد. هنگامی که قرار شد اساسنامه حزب تغییر پیدا کند همهمهها و هیاهوها آغاز شد. در چنین شرایطی مدیریت جلسه بسیار سخت شد و کار از دست کسانی که مسئول اداره کردن جلسه بودند خارج شد. در نهایت نیز بهدلیل اینکه شرایط برای برگزاری انتخابات و تغییر اساسنامه حزب مهیا نبود همه چیز به جلسه بعدی موکول شد.
کسانی که نظم جلسه را بهم زدند عضو حزب بودند یا از بیرون به جلسه وارد شده بودند؟
هیچکس این افراد را نمیشناخت و مشخص نبود که از کجا آمدهاند. اگر جلسه مدیریت شده بود تنها کسانی میتوانستند در کنگره حضور داشته باشند که دارای کارت عضویت در حزب بودند و هر کسی نمیتوانست وارد جلسه شود. در روزهای اخیر برخی عنوان کردهاند که این هیاهوها درباره برخی مسائل سیاسی بوده است. جلسه در راستای موضوعات سیاسی برگزار شده بود، اما هدف اصلی موضوع دیگری بود. به همین دلیل نیز هیچسخن یا شعار ساختارشکنانهای در این کنگره مطرح نشد و همهچیز در راستای قانون و بهصورت مدنی برگزار شد. در نتیجه تنش به وجود آمده بیشتر بر سر انتخاب اعضای شورای مرکزی حزب و همچنین تغییر اساسنامه بود. مسئولان برگزاری جلسه نیز باید از ابتدا از همه مدعوین میخواستند روی صندلیهای خود بنشینند تا نظم جلسه به هم نخورد. این در حالی است که این اتفاق رخ نداد و بهنظر من جلسه به خوبی مدیریت و کنترل نشد. شاید اگر مدیریت بهتری در جلسه وجود داشت این اتفاقات رخ نمیداد.
چرا شرایط ادامه کار برای دولت آقای روحانی سختتر از گذشته شده است؟
یک مسئول عاقل و دوراندیش باید به موقع تصمیم بگیرد و به موقع نیز عمل کند. آقای روحانی نیز که دارای تجربه کافی در سیاست است، باید در شرایط کنونی تدبیری اتخاذ کند که حرکت کشور به سمت جلو همچنان ادامه داشته باشد. بدون شک برخی از اقدامات ممکن است در شرایط عادی مقبول باشد اما در شرایط امروز مقبول نخواهد بود. این در حالی است که برخی تلاش میکنند بهصورت آگاهانه یا ناآگاهانه آب به آسیاب دشمن بریزند. در شرایط کنونی ما با دو نوع دشمن خارجی و داخلی مواجه هستیم. دشمن خارجی که وضعیت مشخصی دارد و به شکلهای مختلف نیت پلید خود را نسبت به کشور ابراز میکند. در رأس دشمنان خارجی نیز آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی قرار دارند که از هر حربهای برای ضربه زدن به نظام و کشور استفاده میکنند. با این وجود ما با دشمن داخلی نیز مواجه هستیم که آسیبهای ناشی از آن از دشمن خارجی نیز بیشتر است. در شرایط کنونی نیز مخالفان دولت خود را در شکل «دولت پنهان» نشان دادهاند. دولت پنهان از خرداد 76 به وجود آمد و روزبهروز بر قدرت خود افزود. این در حالی است که دولت پنهان در ایران از ابزارهای مختلف مانند پول و نفوذ برخوردار است و از این ابزارها برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکند. دولت پنهان به تحریم و برهم زدن جلسات سیاسی عادت دارد و تا آنجا که امکان دارد از خطوط قرمز نظام و مردم عبور میکنند. به همین دلیل نیز مسئولان عالیرتبه کشور در مرحله نخست باید وضعیت این دولت پنهان را تعیین تکلیف کنند. بهنظر من تا زمانی که دولت پنهان در کشور فعالیت و تلاش میکند اهداف خود را بهصورت غیرقانونی عملی کند نمیتوان کشور را مدیریت کرد. در شرایط کنونی یک دولت رسمی در کشور وجود دارد که رئیسجمهور آن از مردم رأی اعتماد گرفته و منتخب مردم است و به همین دلیل نیز باید به مردم پاسخگو باشد و به موازات دولت رسمی، یک دولت پنهان نیز وجود دارد که از مردم رأی نگرفته، به قانون پایبند نیست و خود را به کسی پاسخگو نمیداند. بدون شک ادامه این وضعیت به سود هیچکس نیست و باید هرچه سریعتر وضعیت دولت پنهان را در کشور مشخص کرد و اجازه نداد که این دوگانگی در مدیریت کشور ادامه پیدا کند. هرچه این دوگانگی بیشتر ادامه پیدا کند وضعیت آینده مبهمتر خواهد بود و کشور با چالشهای بیشتری مواجه خواهد بود. مسئولان یک بار برای همیشه باید تکلیف این دولت پنهان را درکشور مشخص کنند.
آقای روحانی هم تاوان عملکرد دولت پنهان را پس میدهد؟
بله؛ در طول پنح سال گذشته بسیاری از چالشهای دولت آقای روحانی توسط دولت پنهان به وجود آمده است. به همین دلیل نیز آقای روحانی باید در این زمینه بدون پرده و با صراحت با مردم سخن بگوید. نتیجه این صراحت قطعا به سود کشور خواهد بود. هرچه درباره دولت پنهان کمتر اظهار نظر شود این دولت برنامههای خود را با شتاب بیشتری دنبال خواهد کرد و در مقابل اگر به خوبی وضعیت و اهداف دولت پنهان برای مردم تشریح شود شرایط برای ادامه مسیر دولت پنهان سختتر از گذشته خواهد بود. بهنظر من ادامه این رویکرد به هیچعنوان به سود کشور نیست. دولت آقای روحانی دولت برآمده از آرای مردم است و مردم تصمیم گرفتهاند چنین دولتی روی کار باشد. با این حال عدهای حاضر نیستند بپذیرند که دولتی با چنین ویژگیهایی مدیریت کشور را به دست بگیرد. به همین دلیل نیز به شکلهای مختلف در مسیر حرکت دولت کارشکنی میکنند تا دولت به اهداف خود دست پیدا نکند. نکته دیگر اینکه دولت پنهان تمایلی به همکاری روشن و متعهد ندارد و در نتیجه دلیلی برای پاسخگویی نیز نمیبیند و برنامههای تخریبی خود را بدون هیچ مزاحمتی به پیش میبرد. این در حالی است که کسی هم نمیتواند از دولت پنهان مطالبهگری کرده و درباره عملکرد آنها سوال بپرسد. دولت پنهان بهصورت غریزی میل به پنهان کاری و پشت پرده دارد. به همین دلیل مردم نمیدانند در پشت پرده چه اتفاقی رخ میدهد. شرایط بهگونهای است که دولت پنهان هیچ التزامی برای پایبندی به قانون نمیبیند و گمان میکند بدون توجه به قانون میتواند برنامههای خود را اجرایی کند. بهنظر من اتفاقی که در کنگره حزب اعتماد ملی رخ داد نیز قسمتی کمرنگ از سیاستهای دولت پنهان بود. شخصیتهای باتجربه سیاسی که در این کنگره حضور داشتند به شکلهای مختلف تلاش کردند فضا را آرام کنند. با این وجود این افراد به هیچکدام از تذکرات گوش ندادند و همچنان به رفتار غیرعادی خود ادامه میدادند. بهنظر میرسید هدف اصلی این افراد این است که انتخابات درون حزبی برگزار نشود.
ارزیابی شما از چشمانداز آینده دولت آقای روحانی و رویکرد دولت پنهان چیست؟ دولت پنهان بهدنبال چه اهدافی در دوران پسا روحانی خواهد بود؟
امروز مردم آگاه هستند و به خوبی نسبت به انتخابی که در انتخابات سال96 و همچنین سال92 انجام دادهاند آگاهی دارند. به همین دلیل نیز بنده با برخی که عنوان میکنند پایگاه رأی آقای روحانی در آستانه تحلیل قرار گرفته و محبوبیت ایشان کاهش پیدا کرده است موافق نیستم. بهنظر من محبوبیت آقای روحانی کاهش پیدا نکرده ، بلکه مردم هنوز نیز به ایشان اعتماد دارند. در شرایط کنونی با توجه به وجود شبکههای اجتماعی مردم به خوبی از موانع و محدودیتهای پیش روی دولت آقای روحانی آگاهی پیدا کردهاند و میدانند که دست آقای روحانی بسته است. با این وجود مردم انتظار دارند آقای رئیسجمهور سکوت خود را بکشند و در زمینههایی روشنگری کند. مردم بیواسطه و بدون منت از آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری حمایت کردند. به همین دلیل نیز آقای روحانی باید بدون واسطه با مردم سخن بگوید که در مسیر تحقق مطالبات مردم با چه موانع و چالشهایی مواجه بوده است. این در حالی است که دولت پنهان از مدتها قبل بهدنبال به زانو درآوردن دولت آقای روحانی بوده و در آینده نیز برای رسیدن به این هدف از هیچکوششی فروگذار نخواهد بود. امروز آمریکا در بیرون از مرزها و دولت پنهان در درون کشور به یک نتیجه مشترک رسیدهاند که آن هم به زانو درآوردن دولت است. دولت پنهان از روز اول بهدنبال چوب لای چرخ دولت گذاشتن بود و این رویکرد را تا به امروز نیز ادامه داده است. بهنظر من آقای روحانی با منت قبول کردند که مدیریت اجرایی کشور را پس از آنکه احمدینژاد خرابههای گستردهای از خود برجای گذاشت به دست بگیرد. شاید کمتر کسی حاضر میشد در شرایطی که کشور با بحرانهای بزرگ داخلی و خارجی دست به گریبان است مدیریت کشور را به دست بگیرد. به همین دلیل نیز باید همچنان از دولت آقای روحانی که همواره بر مسیر عقلانیت و منطق حرکت کرده است حمایت کنیم.