به گزارش «تابناک»، رئیس جمهور در این دیدار با بیان اینکه همه قبول داریم با مشکلات متعددی مواجه هستیم، تصریح کرد: «پرسش اینجاست چه کسی باید این مشکلات را حل کند. آیا رئیس جمهور یا دولت به تنهایی میتوانند این مشکلات را حل کنند یا اینکه همه باید دست به دست هم دهیم تا بر مشکلات غلبه کنیم؟»
آقای روحانی از تجربه دولت قبلی و جاری شدن چنین مشکلاتی برای کشور مطلع بوده؛ پس باید سخنان گذشته را اصلاح کند و همین رویه را درباره مشکلاتی را که قبلا مردم با آن دست به گریبان بودند، ناشی از عملکرد دولت به تنهایی نخواند.
هنوز فراموش نکرده ایم که «حسن روحانی» در سال 92 مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و همچنین معضلات ارزی و مالی که دولت وقت دچار آن شده بود را ناشی از خودرأیی و عدم مشورت پذیری رئیس جمهور قبلی می دانست و تأکید داشت، در صورتی که دولت را در اختیار بگیرد، حتما برای مقابله با چنین مشکلاتی برنامه ریزی کرده و از بخش های مختلف مشورت خواهد گرفت.
این در حالی است که پنج سال پس از تصدی جایگاه ریاست جمهوری توسط روحانی مشکلات اقتصادی تلخ سال 91 که ناشی از بهم ریختگی اقتصادی، افزایش نرخ ارز، گران شدن بی حد و حصر کالاها و همچنین احتکار در بسیاری از محصولات توسط بخش های مختلف بود، بازهم در سال 97 اتفاق افتاد و مردم را با مشکلات عدیده ای مواجه کرد؛ موضوعی که دولت گویا کوچک ترین برنامه ای برای رفع آن ندارد.
روحانی همچنین گفته: «اگر بناست تسلیم نشویم، باید یک ملت منسجم، متحد و شجاع را به دنیا نشان دهیم و صبر، مقاومت، انسجام، هماهنگی و همصدایی را پیشه کنیم.» طبعا ملت ایران در شجاعت، مقاومت و تسلیم نشدن در برابر زور بارها امتحان خود را پس داده است که نمونه آن را می توان در انقلاب اسلامی و همچنین 8 سال دفاع مقدس به خوبی ملاحظه کرد؛ پس از این حیث جامعه و ملت ایران نمره عالی و ممتاز را می گیرند، اما در بحث انسجام، هماهنگی و هم صدایی باید شرایط مهیای چنین مقوله هایی باشد.
وقتی مردم وضعیت آقازاده ها، اختلاف و شکاف طبقاتی، بهره گیری برخی از مسئولان از رانت ها و ویژه خواری ها را ملاحظه می کنند و از طرفی جنگ قدرت را بین احزاب سیاسی مختلف می ببینند، اختلافات قوای مختلف را در تریبون های عمومی مشاهده کرده و کمترین تلاشی را از سوی مسئولان برای ایجاد وحدت و همدلی نمی بینند؛ چطور باید انتظار انسجام، هماهنگی و هم صدایی در بین مردم را داشت؟ هرچند در چنین وضعیتی بازهم اگر شرایط سختی پیش روی کشور قرار گیرد، می توان به مردم امید بیشتری داشت تا مسئولان!
نکته طلایی سخنان رئیس جمهور آنجایی است که می گوید: «قبول دارم که فشار در زندگی مردم همچنان وجود دارد، اما این فشار کاسته شده و مثل گذشته نیست.» انگار که آقای روحانی از مشکلات پیش روی مردم، یا خبر ندارد یا اینکه اخبار به درستی به او منتقل نمی شود. پیشنهاد می کنیم آقای رئیس جمهور سری به بازارهای مختلف بزند و از نزدیک واقعیت ها را مشاهده کند.
آقای روحانی اگر سری به بازار خودرو، بازار لوازم خانگی، بازار مواد غذایی، بازار طلا و ارز و ... بزند؛ شاید سخنش را اصلاح کند و بگوید، «معتقدم فشارها بر زندگی مردم چندین برابر شده، لذا تلاش خواهم کرد که افراد کم کار و خطاکار را در ایجاد چنین مشکلاتی برای مردم شناسایی کرده، آنها را از بدنه دولت خارج کنم و تمام تلاش دولت را بکارگیرم تا اوضواع و شرایط بهبود یابد!» انگار این میل مقایسه شرایط با عملکرد گذشتگان قرار نیست در دولت ها کم و یا اصلاح شود.
رئیس جمهور باید به گونه ای در این ارتباط سخن بگوید که این حس برداشت نشود که «تلاش دولت برای بهبود اوضاع و شرایط نیست، بلکه می خواهد شرایط موجود را حفظ کند!» چطور فروش نرفتن محصولات در بازارهای مختلف به بهانه افزایش نرخ ارز، دو برابر شدن قیمت خودرو و میدان داری و قیمت گذاری در این بازار توسط دلالان، افزایش بی سابقه قیمت طلا و سکه و نرخ نداشتن ارز در بازاری تحت عنوان «بازار سیاه» یا «بازار آزاد» و افزایش قیمت گوشت، تخم مرغ و قیمت هایی که هر روز در محصولات غذایی یک عدد را نشان می دهد را می توان «کاسته شدن از فشار بر زندگی مردم» خواند؟
یکی از اشکالات و ایرادات آقایان مسئول در کشور ما این است که بسیاری از آنان سال هاست به بازارهای مختلف سری نزده اند و اطلاعی از قیمت ها ندارند. بسیاری از آنان خریدهایشان را تأمین شده از محلی یا توسط فردی می بینند و کوچک ترین اطلاعی از قیمت ها در شرایط بحرانی و غیر بحرانی ندارند. در چنین وضعیتی نمی توان انتظار داشت که برآورد دقیقی از وضعیت قیمت ها و بازار توسط مسئولان ارائه شود.
عمده اظهار نظرهای مسئولان به ویژه در قوه مجریه بر اساس اعداد، آمار و ارقامی است که در اختیار آنان قرار می گیرد، لذا بسیاری از آنچه آنها در مورد وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم می گویند، منطبق بر واقعیت نیست و بلکه مطابق با عدد و رقم هایی است که توسط عده ای در اختیار آنان قرار می گیرد؛ بنابراین نمی توان نه در اظهار نظرها و نه در تصمیم گیری و تصمیم سازی ها بیان سخنانی نزدیک به واقعیت را انتظار داشت.
البته این سخن بدان معنا نیست که انتظار داشته باشیم وضعیت بازار با حضور مستقیم مسئولان در بازارهای مختلف رصد و مورد کنکاش قرار گیرد، اما بد نیست هر از گاهی چنین بازدیدهایی صورت بگیرد تا آنها هم از نزدیک در جریان آنچه مردم روزانه با آن سر و کار دارند، قرار بگیرند. این بازدیدها به مراکز و دستگاه های ناظر بر بازار هم پیشنهاد می شود؛ شاید از این طریق وظیفه ای فراموش شده توسط آنان یادآوری و احیا شود تا شاهد قیمت های متفاوت و عدد و رقم های عجیب و قریب در بازارهای مختلف نباشیم.