با افزایش گمانهزنیها درباره تولید فیلمهای «بیگ پروداکشن» تحت پوشش آثار فاخر برخی مجموعهها، این نگرانی نزد دلسوزان سینمای ایران تشدید شده که بار دیگر شاهد تولید فیلمهای سینمایی باشیم که تنها ویژگیشان، بودجه بسیاری است که صرف آنها شده است؛ بودجهای که میتواند صرف ساخت شمار چشمگیری از فیلمهای سینمایی باکیفیت شود که همه جریانها نیز از این آثار دفاع کنند.
به گزارش «تابناک»؛ با افزایش گمانهزنیها درباره تولید شماری از آثار با بودجه کلان در سینمای ایران، بار دیگر تعابیری چون سینمای فاخر در محافل خصوصی سینمای ایران در حال مطرح شدن است؛ تعابیری که یادآور تولید فیلمهایی شکست خورده است که نه نظر منتقدان و متخصصان سینما را جلب کردند و نه در گیشه و جذب عموم مخاطبان موفقیتی داشتند. این فیلمها در زمان دولت دهم با همین تعابیر ساخته شدند و حاصلش جز پولپاشی بیحاصل میان گروهی خاص نبود.
این گروه در دولتهای هفتم و هشتم سهم چندانی از منابع سینمای ایران نداشتند و دولتهای نهم و دهم فرصتی بود که آنها نیز سهمی از کیک بودجه فرهنگی در قالب فاخرسازی داشته باشند. این رویکردِ تولید فیلمهای گرانقیمت با عنوان فاخر، تعبیر «فیلم فاخر» را لوث کرد و شرایط پیچیدهای را پیش روی سینمای ایران قرار داد که اساساً تولید هرگونه فیلم ارزشمند با منابع مالی سینما به منزله تولید یک اثر شکست خورده تلقی و همین رویکرد باعث شد تا شماری از بازیگران با وجود دستمزدهای قابل توجه چنین پروژههایی، از بازی در آنها و ثبت یک تجربه شکست خورده در کارنامهشان پرهیز کنند.
با تغییر مدیریت سینمای ایران، تولید چنین فیلمهایی به عنوان سیاست اصلی به حاشیه رفت و به جز سرمایه گذاری مشارکتی در چند پروژه سینمایی، چنین اتفاقی تکرار نشد. منابع سینمایی میان شمار بالایی از فیلمهای سینمایی تقسیم و بدین ترتیب اعتبارات صرف حمایت از پروژههایی شد که سینمای متوسط ایران را شکل میدادند. اکنون که گمانهزنیها درباره تولید فیلمهای سینمایی جدید با بودجه کلان شدت گرفته، این نگرانی وجود دارد که تعابیر ارزشمندی چون فیلمهای فاخر، صرف توزیع بودجههای کلان شود.
آنچه مسلم است تولید فیلم فاخر یک ضرورت است و باید آثاری متکی بر باورهای فرهنگی ایرانی و اسلامی و همچنین ارزشهای ملی و تاریخی تولید شود؛ اما لزوماً تولید چنین فیلمهای سینمایی نیازمند بریز و بپاش نیست. تجربه نشان داده اتفاقاً بسیاری از آثاری که منتقدان و تماشاگران به عنوان آثار فاخر از آنها یاد میکنند، با منابع بودجه عظیم ساخته نشده است. فیلمهای چون «یه حبه قند» ساخته رضا میرکریمی یا «طلا و مس» اثر همایون اسعدیان که هم مخاطبان را با خود همراه و هم نظر طیف وسیعی از منتقدان را جلب کرده اند، از جمله آثار فاخری است که متکی به بودجه عمومی نیست.
البته اگر تولید فیلم فاخر متکی به سرمایه گذاری قابل توجه متناسب به منابع موجود در سینمای ایران باشد، نباید از چنین اقداماتی دریغ کرد، ولی در عین حال باید در نظر داشت که تجربیات موفقی در تولید فیلمهای گرانقیمت با پسوند فاخر ثبت نشده است؛ بنابراین انتظار میرود، اولویت با آن باشد که روی فیلمنامهها تمرکز کرده و اثر فاخر را به جای آنکه در استفاده از ترکیب بازیگران و عوامل گرانقیمت، ساخت لوکشینهای پرهزینه یا ضبط در دیگر کشورها جستجو کرد، در سناریوهای استوار یافت.
همچنین تجربه نشان داده، بیشنر کارگردانهای سفارشیساز که یک طیف مشخص را در بر میگیرند، در مواجهه با بودجههای قابل توجه برای تولید پروژههای با عنوان فاخر، اثری به مراتب ضعیفتر از آنچه برای بخش خصوصی ساختهاند را تحویل کارفرمایان دادهاند. از این منظر، باید در انتخاب کارگردانهایی که چنین فیلمهایی را میسازند نیز تجدیدنظر جدی کرد و سراغ کارگردانهایی رفت که تاکنون در چنین عرصهای بازی داده نشدهاند؛ چهرههایی چون حسن فتحی، داود میرباقری که کارنامه درخشانی دارند اما در کمال شگفتی هیچگاه پروژه فاخر سینمایی به آنها تعلق نگرفته است؛ اما چرا؟!