روز گذشته تعدادی از فعالان سیاسی با نوشتن نامهای خطاب به مسوولان عالیرتبه نظام خواستار بازنگری در تصمیمات اساسی و مذاکره مستقیم با امریکا شدند. نویسندگان این نامه با اشاره به «از دست رفتن فرصت مناسب» دولت باراک اوباما از مسوولان تصمیمگیر نظام خواستهاند «فارغ از جنگهای روانی کاخ سفید با یک تصمیم ملی اعلام کند که حاضر به انجام مذاکرات بدون قید و شرط با امریکاست تا قدمی در راهحل مشکلات و اختلافات برداشته شود». در این بیانیه تاکید شده که این مذاکرات «میتواند با قدرت و از موضع حفظ منافع ملی دنبال شود» و «در صورت هرگونه زیادهخواهی یا عدم ارایه تضمین برای پابرجا ماندن تعهدات، راه بازگشت همیشه باز است». یکی از نکات جالب این نامه کنار هم قرار گرفتن نامهایی است که قرابت سیاسی کمی با یکدیگر دارند. از امضاکنندگان این نامه میتوان به غلامحسین کرباسچی، احمد منتظری، ابوالفضل بازرگان، جلال جلالیزاده، جمیله کدیور، صدیقه وسمقی، حسن فرشتیان، رضا علیجانی، حسین کروبی، عیسی سحرخیز، حسن امینی، محمدصادق جوادیحصار، علی کشتگر، ویدا فرهودی، حمید آصفی و بهروز خلیق اشاره کرد.
به گزارش روزنامه اعتماد، غلامحسین کرباسچی از امضاکنندگان این نامه معتقد است در صورتی که امریکا ضمانت دهد دیگر بدعهدی نکند ایران میتواند با ترامپ پای میز مذاکره بنشیند. او درباره نسبت امضاکنندگان این نامه با یکدیگر میگوید: «تحلیل و نظری که در این نامه ارایه شده برای مقابله با افراطیون خارجنشینی است که با بیانیهها یا حضور در رسانههای سعی در تشدید بن بست و خلق مشکلات جدید برای کشور دارند. کسانی که دغدغه منافع ملی دارند همواره به دنبال گشایش یک راه جدید هستند.»
مصاحبه با کرباسچی را در ادامه می خوانید:
پیشنهادی که شما و برخی از فعالان سیاسی طی نامهای مبنی بر مذاکره مستقیم با امریکا مطرح کردید با توجه به خروج امریکا از برجام معنای سیاسی این نامه چیست؟ رسیدن به یک بنبست سیاسی؟
خیر به معنای بنبست سیاسی نیست زیرا در نامه اشاره شده است که اگر امریکا تضمین دهد بدعهدی نکند و مسوولان بتوانند چنین تضمینی از این کشور اخذ کنند، بدون پیش شرط جدید میتوان برای حل مسائل با امریکا گفتوگو کرد. این نامه مشروط بر آن است که امریکا دیگر در قبال ایران بدعهدی نکند.
واکنش حاکمیت به این نامه چه خواهد بود؟
حاکمیت جمع بندیهای خاص خود را دارد. این نامه به معنای تصمیمگیری برای مذاکره مجدد با امریکا نیست بلکه یک نظر و تحلیل سیاسی است که توسط یک جمع ارایه شده است. این نظر و تحلیل با توجه به مجموعه بن بستها و مشکلاتی است که امریکا پس از خروج از برجام با آنها مواجه شده. امریکا امروز در وضعیت خوبی به ویژه در برابر کشورهای اروپایی قرار ندارد و ما میتوانیم از این فرصت استفاده لازم را داشته باشیم اما این نامه در فضای سیاسی ایران تعیینکننده نیست بلکه یک تحلیل است. حاکمیت و دولت همواره به مجموعه تحلیلها و نظرها توجه کردهاند. در این میان ممکن است به چند نظر توجه کنند و با برخی نظرات و تحلیلها به صورت کلی مخالف باشند. درباره شرایط کنونی کشور نظرات مختلف است. به عنوان مثال ما در برخی موضوعات شاهد برخوردهای بسیار تند و خشنی هستیم اما در مقابل در برخی موضوعات دیگر شاهد برخوردهایی هستیم که با یک تحلیل و نظر مانند همین نامه موافقت و به آن عمل شده است. به لحاظ بینالمللی و سیاسی ما به ژستی که در این نامه اشاره شده است، نیاز داریم. این ژست آن است در صورتی که امریکا و ترامپ تضمین دهند که دیگر بدعهدی رخ ندهد و اعتماد ایران را بازسازی کند، ایران حاضر به گفتوگو خواهد بود. این یک ژست منفی نیست.
زمانی که این نامه را مینوشتید به نوع ضمانت امریکا نیز فکر کردهاید؟ ضمانت امریکا چگونه باید باشد که بتواند اعتماد ایران را جلب کند؟
این موضوعات ریز ماجرا است و ما نمیتوانیم الان در این باره صحبت کنیم. به عنوان مثال وقتی یک معاهده بینالمللی بسته میشود، باید نیازمند تصویب در مجلس امریکا باشد اما اکنون بحث ما جزییات ماجرا نیست. اجمال مساله آن است ایران بتواند در چنین شرایطی که امریکا نیازمند مذاکره با ایران است و بارها آن را اعلام کرده، ایران یک ژست بینالمللی اینچنینی داشته باشد.
چه عاملی سبب نگارش این نامه شد؟
این نامه را من ننوشتم اما دوستانی که این کار را انجام دادهاند، با توجه به تحلیلهای سیاسی خود و شرایط ویژه کشور این نامه را نوشتهاند. شرایط فعلی به گونهای نیست کسی نداند کشور با چه معضلات و مشکلاتی رو به رو است.
نویسندگان نامه چه نسبتی با یکدیگر دارند؟ به عنوان مثال نسبت غلامحسین کرباسچی با ابوالفضل بازرگان چیست؟
من با آقای ابوالفضل بازرگان صحبتی نداشتم و نسبتی هم ندارم. جمعی از دوستان اصلاحطلبی که در داخل کشور حضور دارند متولی این نامه شدند و من هم گفتم با این شرط که امریکا بتواند یک تضمین دهد و ما بتوانیم تضمینی از این کشور بگیریم که این بدعهدی تکرار نشود، حرف بدی نیست. برخی از امضاکنندگان نامه اصلا با یکدیگر قرابت سیاسی ندارند.
چه عاملی سبب میشود کسانی که قرابت سیاسی با یکدیگر ندارند، نامهای مشترک بنویسند؟
تحلیل و نظری که در این نامه ارایه شده برای مقابله با افراطیون خارجنشینی است که با بیانیهها یا حضور در رسانههای سعی در تشدید بنبست و خلق مشکلات جدید برای کشور دارند. کسانی که دغدغه منافع ملی دارند همواره به دنبال گشایش یک راه جدید هستند. این نگاه سیاسی علاوه بر مطرح کردن حرفهای تازه در جامعه، میتواند برای نیروهای سیاسی تصمیمگیر راهگشا باشد.
آیا نویسندگان این نامه سعی در ایجاد طیف جدیدی در جریان اصلاحات دارند؟
این به معنای طیف جدید نیست بلکه اگر این موضوع باز شود شاهد خواهید بود که طیفهای سیاسی موجود را شامل میشود. این موضوع جدید نیست بلکه گروههای اصلاحطلب فعلی نیز در این زمینه نظرات زیاد متفاوتی با نظرات مطرح شده در این نامه ندارند.
آیا اتفاق جدیدی رخ داده است که نگارندگان این نامه احتمال ترتیب اثر به آن را داده و تصمیم به نوشتن تحلیلها و نظرات خود گرفتهاند؟
آن طرف ماجرا یک جوسازی سنگین درباره تحریم و افزایش فشار بر روی ایران را آغاز کرده است. اگر بابی باز شود که سیاسیون دلسوز چه در داخل و چه خارج از کشور به این نتیجه برسند که برای حفظ کیان جمهوری اسلامی، حفظ کشور، عدم ایجاد مشکلات برای زندگی مردم و نظام و انقلاب یک موضعگیری سیاسی مثبت انجام شود اتفاق خوبی است. ما تجربهای شبیه به این را در زمان ابتدای مذاکرات داشتهایم. در ابتدای برجام مخالفتهایی صورت گرفت اما در عین حال گفته شد که اگر شرایطی ویژه به وجود آید میتوان به مذاکره نشست و به نتیجه رسید. این نامه یک ورژن جدید از همان رویکرد است. یعنی ما با یک شرایط خاص و پیشبینیهای درست جلوی این بدعهدی را بگیریم، میتوانیم بسیاری از مشکلات را با مذاکره به جای تهدید برطرف کنیم. این یک دیدگاه جدید و تازه نیست بلکه یک تذکر در شرایط فعلی کشور است. سیاستمداران جدید امریکا به دنبال آن هستند که مذاکره با ایران را به نام خود تمام کنند بنابر این این پیشنهاد میتواند مورد توجه قرار گیرد.
واقعا شما چه زمینه مساعدی برای طرح این نظرات دیدهاید؟
در کشور ما دیدگاههای سیاسی متفاوتی وجود دارد. یک دیدگاه در مجلس برجام و پرچم امریکا را آتش میزند و یک دیدگاه دیگر آن است که باید بدون عصبانیت تصمیمهای مهم اتخاذ کرد. دیدگاه ما آن است که اگر ایران بتواند از امریکا ضمانت گیرد که بدعهدی رخ ندهد و گذشته را جبران کند، میتوان راه صحبت و مذاکره را باز کرد. در صورتی که ما بتوانیم تضمین لازم را از امریکا بگیریم دیگر کسی نمیتواند تهمتی ناروا به مسوولان کشور بزند.